- 3002
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 32 تا 35 سوره حجر
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره حجر- آیه 35 - 32
قَالَ یَآ إِبْلِیسُ مَالَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ
قَالَ لَمْ أَکُن لاَِّسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ
وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلَى یَوْمِ الدِّینِ
ترجمه
(خداوند) فرمود: اى ابلیس! چه شد تو را که همراه (فرشتگان) سجده کنان نیستى؟
(ابلیس) گفت: من این گونه نیستم که براى بشرى که او را از گِلى خشک، از گِلى سیاه و بدبو آفریده اى، سجده کنم.
(خداوند) فرمود: پس از صف فرشتگان (و این مقام) خارج شو که همانا تو رانده و مطرودى و البتّه تا روز جزا بر تو لعنت خواهد بود.
پیام ها
1- در قضاوت تنها به علم خود تکیه نکنیم، بلکه از مجرم نیز اقرار بگیریم و با سؤال و جواب، منشأ جرم و روحیّات مجرم را براى همه روشن کنیم. «یا ابلیس ما لک»
2- اگر روحیّه تکبّر در شخصى پیدا شد، محیط و عواملِ دیگر، در هدایت او کارساز نیست. (ابلیس در لابه لاى فرشتگان و در محیط ملکوتى بود لیکن به خاطر لجاجت و تکبر آنگونه شد) «الا یکون مع السّاجدین»
3- برترى نژادى، یک فکر ابلیسى است. «خلقته من صلصال...»
4- بدتر از سجده نکردن، غرور و تکبّر در برابر فرمان خداست. «لم اکن لِاَسجد»
5 - بدتر از گناه کردن، توجیه گناه است. «خلقته من صلصال» (شیطان، گناه خود را توجیه کرد)
6- غرور و تکبر که آمد، نور و روح الهى را در انسان نمىبیند. شیطان جسم خاکى بشر را دید و حاضر به سجده نشد، در حالى که دستور خداوند به سجده، به خاطر روح الهى او بود. «خلقته من صلصال»
7- دستور و فرمان هاى الهى سبب اجبار نیست. «لم اکن لاسجد»
8 - تکبُّر، بزرگى نمى آورد، بلکه سبب تحقیر مى شود. «فاخرج» سبب نابودى و محو عبادات قبل مى شود. «فانک رجیم»
9- اجتهاد و اظهار نظر در برابر فرمان و دستور روشن الهى، جایز نیست. در مقابل فرمان: «فقعوا له ساجدین» جایى براى گفتار «خلقته من صلصال» نیست.
10- یک لحظه نافرمانى و تکبّر، سبب خروج ابدى شد. «الى یوم الدین»
11- متکبّر همواره مورد لعنت الهى است. «علیک الّعنة الى یوم الدین»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
قَالَ یَآ إِبْلِیسُ مَالَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ
قَالَ لَمْ أَکُن لاَِّسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ
وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلَى یَوْمِ الدِّینِ
ترجمه
(خداوند) فرمود: اى ابلیس! چه شد تو را که همراه (فرشتگان) سجده کنان نیستى؟
(ابلیس) گفت: من این گونه نیستم که براى بشرى که او را از گِلى خشک، از گِلى سیاه و بدبو آفریده اى، سجده کنم.
(خداوند) فرمود: پس از صف فرشتگان (و این مقام) خارج شو که همانا تو رانده و مطرودى و البتّه تا روز جزا بر تو لعنت خواهد بود.
پیام ها
1- در قضاوت تنها به علم خود تکیه نکنیم، بلکه از مجرم نیز اقرار بگیریم و با سؤال و جواب، منشأ جرم و روحیّات مجرم را براى همه روشن کنیم. «یا ابلیس ما لک»
2- اگر روحیّه تکبّر در شخصى پیدا شد، محیط و عواملِ دیگر، در هدایت او کارساز نیست. (ابلیس در لابه لاى فرشتگان و در محیط ملکوتى بود لیکن به خاطر لجاجت و تکبر آنگونه شد) «الا یکون مع السّاجدین»
3- برترى نژادى، یک فکر ابلیسى است. «خلقته من صلصال...»
4- بدتر از سجده نکردن، غرور و تکبّر در برابر فرمان خداست. «لم اکن لِاَسجد»
5 - بدتر از گناه کردن، توجیه گناه است. «خلقته من صلصال» (شیطان، گناه خود را توجیه کرد)
6- غرور و تکبر که آمد، نور و روح الهى را در انسان نمىبیند. شیطان جسم خاکى بشر را دید و حاضر به سجده نشد، در حالى که دستور خداوند به سجده، به خاطر روح الهى او بود. «خلقته من صلصال»
7- دستور و فرمان هاى الهى سبب اجبار نیست. «لم اکن لاسجد»
8 - تکبُّر، بزرگى نمى آورد، بلکه سبب تحقیر مى شود. «فاخرج» سبب نابودى و محو عبادات قبل مى شود. «فانک رجیم»
9- اجتهاد و اظهار نظر در برابر فرمان و دستور روشن الهى، جایز نیست. در مقابل فرمان: «فقعوا له ساجدین» جایى براى گفتار «خلقته من صلصال» نیست.
10- یک لحظه نافرمانى و تکبّر، سبب خروج ابدى شد. «الى یوم الدین»
11- متکبّر همواره مورد لعنت الهى است. «علیک الّعنة الى یوم الدین»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است