- 17046
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 28 سوره رعد
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره رعد- آیه 28
الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قَلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
ترجمه
(هدایت شدگان) کسانى هستند که ایمان آورده و دل هایشان به یاد خدا آرام مى گیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام مى گیرد.
یاد خدا تنها به ذکر زبانى نیست، اگر چه یکى از مصادیق روشن یاد خداست، زیرا آنچه مهم است یاد خدا بودن در تمام حالات خصوصاً در وقت گناه است.
یاد خداوند برکات بسیار دارد، از جمله:
الف: یاد نعمت هاى او، عامل شکر اوست.
ب: یاد قدرت او، سبب توکّل بر اوست.
ج: یاد الطاف او، مایه محبّت اوست.
د: یاد قهر و خشم او، عامل خوف از اوست.
ه: یاد عظمت و بزرگى او، سبب خشیت در مقابل اوست.
و: یاد علم او به پنهان و آشکار، مایه حیا و پاکدامنى ماست.
ز: یاد عفو و کرم او، مایه امید و توبه است.
ح: یاد عدل او، عامل تقوا و پرهیزکارى است.
انسان، بىنهایت طلب است و کمال مطلق مىخواهد، ولى چون هر چیزى غیر از خداوند محدود است و وجود عارضى دارد، دل را آرام نمى گرداند. در مقابل کسانى که با یاد خدا آرامش مىیابند، عدهاى هم به متاع قلیل دنیا راضى مى شوند. «رضوا بالحیاة الدنیا واطمأنوا بها»
نماز، ذکر الهى و مایه آرامش است. «و اقم الصّلاة لذکرى»، «الا بذکر اللَّه تطمئن»
ممکن است معناى «الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب» این باشد که به واسطه ذکر و یادى که خدا از شما مى کند، دل هایتان آرام مى گیرد، یعنى اگر بدانیم خداوند ما را یاد مىکند و ما در محضر او هستیم، دل هایمان آرامش مى یابد. چنانکه حضرت نوح (ع) به واسطه کلام الهى «اصنع الفلک باعیننا» آرام گرفت و امام حسین (ع) به هنگام شهادت على اصغرش با عبارت «هیّن علىّ انّه بعین اللَّه» این آرامش را ابراز فرمود و یا در دعاى عرفه آمده است: «یا ذاکر الذاکرین»
سؤال: اگرچه در این آیه آمده است که دل ها، و به ویژه دل مؤمن، با یاد خدا آرام مى گیرد، امّا در آیات دیگرى مى خوانیم هرگاه مؤمن خدا را یاد کند، دلش به لرزه مى افتد. «انما المؤمنون الّذین اذا ذکر اللَّه وجلت قلوبهم» آیا این لرزش و آرامش مى توانند در یکجا جمع شوند؟ راه توجیه آن چیست؟
پاسخ: براى تصوّر وجود این همزمان آرامش و لرزش در یک فرد، توجّه به این مثال ها راهگشا مى باشد:
الف: گاهى انسان به خاطر وجود همه مقدمات، اطمینان و آرامش دارد، امّا در عین حال از نتیجه هم نگران و بیمناک است. مثل جراح متخصصى که به علم و کار خود مطمئن است، ولى باز در هنگام عمل شخصیّت مهمى دلهره دارد.
ب: فرزندان، هم به وجود والدین، احساس آرامش مى کنند و هم از آنها حساب مىبرند و مىترسند.
ج: گاهى انسان از آنجا که مى داند فلان ناگوارى براى آزمایش و رشد و ترفیع مقام اوست، خرسند و آرام است، امّا اینکه آیا در انجام وظیفه موفق خواهد شد یا خیر، او را نگران مىکند و به لرزه مى اندازد.
د: انسان هاى مؤمن وقتى در تلاوت قرآن به آیات عذاب، دوزخ و قهر الهى مىرسند، لرزش بر اندام آنها مستولى مى شود، امّا هنگامى که آیات رحمت و رضوان و بهشت خداوند را قرائت مى کنند، آرامشى شیرین، قلوب آنها را فرا مى گیرد و آنها را دلگرم مىسازد. امام سجاد (ع) در دعاى ابوحمزه مىفرماید: «اذا ذکرت ذنوبى فزعت و اذا رأیت کرمک طمعت»، یعنى هرگاه گناهان خود و عدل و قهر تو را به یاد مىآورم، ناله مىزنم، امّا وقتى به یاد لطف و عفو تو مى افتم امیدوار مى شوم.
صاحب المیزان براى این جمله، از قرآن شاهد مى آورد؛ «تقشعر منه جلود الّذین یخشون ربّهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم الى ذکر اللَّه» یعنى در آغاز انسان دلهره دارد، ولى کمکم به آرامش مىرسد.
کسىکه از یاد خدا غافل است، آرامش ندارد و زندگى بدون آرامش زندگى نکبت بارى است. «من اعرض عن ذکرى فانّ له معیشة ضنکا»
عامل آرامش و دلگرمى
دستیابى به اطمینان و آرامش مىت واند عوامل گوناگونى داشته باشد، ولى در رأس آنها آگاهى و علم جلوه ویژهاى دارد؛
- کسىکه مى داند ذرّهى مثقالى از کارش حساب دارد، «مثقال ذرة خیراً یره» نسبت به تلاش و فعّالیّتش دلگرم است.
- کسىکه مى داند بر اساس لطف و رحمت الهى آفریده شده، «الاّ من رحم ربّک و لذلک خلقهم» امیدوار است.
- کسىکه مى داند خداوند در کمین ستمگران است، «انّ ربّک لبالمرصاد» آرامش دارد.
- کسىکه مى داند خداوند حکیم و علیم است و هیچ موجودى را بیهوده خلق نکرده است «علیم حکیم» خوش بین است.
- کسىکه مى داند راهش روشن و آیندهاش بهتر از گذشته است، «والاخرة خیر وابقى» قلبش مطمئن است.
- کسىکه مى داند امام و رهبرش انسانى کامل، انتخاب شده از جانب خداوند و معصوم از هر لغزش و خطاست، «انى جاعلک للنّاس اماما» آرام است.
کسىکه مى داند کارِ نیک او از ده تا هفتصد بلکه تا بىنهایت برابر پاداش دارد، ولى کار زشت او یک لغزش بحساب مىآید دلخوش است. «مثل الّذین ینفقون اموالهم فى سبیل اللَّه کمثل حبة انبتت سبع سنابل فى کلّ سنبلة مأئة حبة»
- کسىکه مى داند خداوند نیکوکاران را دوست دارد، «ان اللَّه یحب المحسنین» به کار نیکش دلگرم مى شود.
- کسىکه مى داند کار خیرش آشکار و کار شرّش پنهان مى ماند، «یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح» شاد است.
عوامل اضطراب و نگرانى
یکى از شایع ترین بیمارى هاى قرن حاضر، اضطراب و افسردگى است. براى این بیمارى که داراى علائمى همچون انزواطلبى، در خود فرورفتن، خودکم بینى و بیهوده انگارى است، دلایل بسیارى را ذکر کردهاند، از جمله:
- شخص افسرده از اینکه همه چیز را مطابق میل خود نمىبیند داراى افسردگى شده است، در حالى که ما نباید بخاطر اینکه چون به همه آنچه مىخواهیم، نرسیدیم، از مقدار ممکن آن هم دست برداریم و تسلیم شویم.
- شخص افسرده با خود فکر مى کند که چرا همه مردم مرا دوست ندارند و حال آنکه این امر غیر ممکنى است و حتّى خدا و جبرئیل هم دشمن دارند، لذا انسان نباید توقّع داشته باشد که همه او را دوست بدارند.
- شخص افسرده گمان مى کند که همه مردم بد هستند، در صورتى که چنین نیست و خداوند به فرشتگانى که این توهّم را داشتند پاسخ داد.
- شخص افسرده گمان مىکند که همه ناگوارى ها از بیرون وجود اوست، در حالی که عمده تلخىها عکسالعمل و پاسخ خصلتها و کردارهاى خود ماست.
- شخص مضطرب از شروع در کارها نگران است و احساس ترس و تنهایى مى کند. حضرت على (ع) براى رفع این حالت مى فرماید: «اذاخفت من شىءٍ فقع فیه» از هر چه مى ترسى خود را در آن بیانداز که ترس هر چیز بیش از خود آن است.
- شخص مضطرب نگران آنست که آینده چه خواهد شد. این حالت را مىتوان با توکّل بر خدا و پشتکار درمان کرد.
- چون در بعضى کارها ناکام شده است، نگران است که شاید در تمام امور به این سرنوشت مبتلا شود.
- چون بر افراد و قدرت هاى ناپایدار تکیه دارد، با تزلزل آنها دچار اضطراب مى شود.
- و خلاصه امورى همچون عدم قدردانى مردم از زحمات آنها، گناه، ترس از مرگ تلقین هاى خانواده به اینکه نمى دانى و نمى توانى، قضاوت هاى عجولانه، توقّعات نابجا و تصوّرات غلط، علت بسیارى از افسردگى ها و اضطراب ها مى باشد که با یاد خدا و قدرت و عفو و لطف او مى توان آنها را به آرامش و شادابى مبدل ساخت. تفسیر آیه «الّذین آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذکر اللَّه» را در روز 14 خرداد 73 در همدان مى نویسم، زیرا به مناسبت پنجمین سالگرد رحلت امام خمینى (ره) براى سخنرانى آمده ام. کسى که در پایان وصیّت نامه بسیار مهم خود مى فرماید: «من با دلى آرام و قلبى مطمئن و ضمیرى شاد و روحى امیدوار به فضل الهى از خدمت شما مرخص مى شوم.»
پیام ها
1- نشانه انابه واقعى، ایمان و اطمینان به خداست. «من اناب، الذین امنوا ...»
2- ایمان بدون اطمینان قلبى، کامل و کارساز نیست. «امنوا وتطمئن قلوبهم»
3- یاد خدا با زبان کفایت نمى کند، اطمینان قلبى هم مى خواهد. «تطمئن قلوبهم بذکر اللَّه»
4- تنها یاد خدا، مایهى آرامش دل مى شود. «بذکر اللَّه تطمئن القلوب»
امروزه دارندگان زر و زور و تزویر بسیارند ولى از آرامش لازم خبرى نیست.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قَلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
ترجمه
(هدایت شدگان) کسانى هستند که ایمان آورده و دل هایشان به یاد خدا آرام مى گیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام مى گیرد.
یاد خدا تنها به ذکر زبانى نیست، اگر چه یکى از مصادیق روشن یاد خداست، زیرا آنچه مهم است یاد خدا بودن در تمام حالات خصوصاً در وقت گناه است.
یاد خداوند برکات بسیار دارد، از جمله:
الف: یاد نعمت هاى او، عامل شکر اوست.
ب: یاد قدرت او، سبب توکّل بر اوست.
ج: یاد الطاف او، مایه محبّت اوست.
د: یاد قهر و خشم او، عامل خوف از اوست.
ه: یاد عظمت و بزرگى او، سبب خشیت در مقابل اوست.
و: یاد علم او به پنهان و آشکار، مایه حیا و پاکدامنى ماست.
ز: یاد عفو و کرم او، مایه امید و توبه است.
ح: یاد عدل او، عامل تقوا و پرهیزکارى است.
انسان، بىنهایت طلب است و کمال مطلق مىخواهد، ولى چون هر چیزى غیر از خداوند محدود است و وجود عارضى دارد، دل را آرام نمى گرداند. در مقابل کسانى که با یاد خدا آرامش مىیابند، عدهاى هم به متاع قلیل دنیا راضى مى شوند. «رضوا بالحیاة الدنیا واطمأنوا بها»
نماز، ذکر الهى و مایه آرامش است. «و اقم الصّلاة لذکرى»، «الا بذکر اللَّه تطمئن»
ممکن است معناى «الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب» این باشد که به واسطه ذکر و یادى که خدا از شما مى کند، دل هایتان آرام مى گیرد، یعنى اگر بدانیم خداوند ما را یاد مىکند و ما در محضر او هستیم، دل هایمان آرامش مى یابد. چنانکه حضرت نوح (ع) به واسطه کلام الهى «اصنع الفلک باعیننا» آرام گرفت و امام حسین (ع) به هنگام شهادت على اصغرش با عبارت «هیّن علىّ انّه بعین اللَّه» این آرامش را ابراز فرمود و یا در دعاى عرفه آمده است: «یا ذاکر الذاکرین»
سؤال: اگرچه در این آیه آمده است که دل ها، و به ویژه دل مؤمن، با یاد خدا آرام مى گیرد، امّا در آیات دیگرى مى خوانیم هرگاه مؤمن خدا را یاد کند، دلش به لرزه مى افتد. «انما المؤمنون الّذین اذا ذکر اللَّه وجلت قلوبهم» آیا این لرزش و آرامش مى توانند در یکجا جمع شوند؟ راه توجیه آن چیست؟
پاسخ: براى تصوّر وجود این همزمان آرامش و لرزش در یک فرد، توجّه به این مثال ها راهگشا مى باشد:
الف: گاهى انسان به خاطر وجود همه مقدمات، اطمینان و آرامش دارد، امّا در عین حال از نتیجه هم نگران و بیمناک است. مثل جراح متخصصى که به علم و کار خود مطمئن است، ولى باز در هنگام عمل شخصیّت مهمى دلهره دارد.
ب: فرزندان، هم به وجود والدین، احساس آرامش مى کنند و هم از آنها حساب مىبرند و مىترسند.
ج: گاهى انسان از آنجا که مى داند فلان ناگوارى براى آزمایش و رشد و ترفیع مقام اوست، خرسند و آرام است، امّا اینکه آیا در انجام وظیفه موفق خواهد شد یا خیر، او را نگران مىکند و به لرزه مى اندازد.
د: انسان هاى مؤمن وقتى در تلاوت قرآن به آیات عذاب، دوزخ و قهر الهى مىرسند، لرزش بر اندام آنها مستولى مى شود، امّا هنگامى که آیات رحمت و رضوان و بهشت خداوند را قرائت مى کنند، آرامشى شیرین، قلوب آنها را فرا مى گیرد و آنها را دلگرم مىسازد. امام سجاد (ع) در دعاى ابوحمزه مىفرماید: «اذا ذکرت ذنوبى فزعت و اذا رأیت کرمک طمعت»، یعنى هرگاه گناهان خود و عدل و قهر تو را به یاد مىآورم، ناله مىزنم، امّا وقتى به یاد لطف و عفو تو مى افتم امیدوار مى شوم.
صاحب المیزان براى این جمله، از قرآن شاهد مى آورد؛ «تقشعر منه جلود الّذین یخشون ربّهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم الى ذکر اللَّه» یعنى در آغاز انسان دلهره دارد، ولى کمکم به آرامش مىرسد.
کسىکه از یاد خدا غافل است، آرامش ندارد و زندگى بدون آرامش زندگى نکبت بارى است. «من اعرض عن ذکرى فانّ له معیشة ضنکا»
عامل آرامش و دلگرمى
دستیابى به اطمینان و آرامش مىت واند عوامل گوناگونى داشته باشد، ولى در رأس آنها آگاهى و علم جلوه ویژهاى دارد؛
- کسىکه مى داند ذرّهى مثقالى از کارش حساب دارد، «مثقال ذرة خیراً یره» نسبت به تلاش و فعّالیّتش دلگرم است.
- کسىکه مى داند بر اساس لطف و رحمت الهى آفریده شده، «الاّ من رحم ربّک و لذلک خلقهم» امیدوار است.
- کسىکه مى داند خداوند در کمین ستمگران است، «انّ ربّک لبالمرصاد» آرامش دارد.
- کسىکه مى داند خداوند حکیم و علیم است و هیچ موجودى را بیهوده خلق نکرده است «علیم حکیم» خوش بین است.
- کسىکه مى داند راهش روشن و آیندهاش بهتر از گذشته است، «والاخرة خیر وابقى» قلبش مطمئن است.
- کسىکه مى داند امام و رهبرش انسانى کامل، انتخاب شده از جانب خداوند و معصوم از هر لغزش و خطاست، «انى جاعلک للنّاس اماما» آرام است.
کسىکه مى داند کارِ نیک او از ده تا هفتصد بلکه تا بىنهایت برابر پاداش دارد، ولى کار زشت او یک لغزش بحساب مىآید دلخوش است. «مثل الّذین ینفقون اموالهم فى سبیل اللَّه کمثل حبة انبتت سبع سنابل فى کلّ سنبلة مأئة حبة»
- کسىکه مى داند خداوند نیکوکاران را دوست دارد، «ان اللَّه یحب المحسنین» به کار نیکش دلگرم مى شود.
- کسىکه مى داند کار خیرش آشکار و کار شرّش پنهان مى ماند، «یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح» شاد است.
عوامل اضطراب و نگرانى
یکى از شایع ترین بیمارى هاى قرن حاضر، اضطراب و افسردگى است. براى این بیمارى که داراى علائمى همچون انزواطلبى، در خود فرورفتن، خودکم بینى و بیهوده انگارى است، دلایل بسیارى را ذکر کردهاند، از جمله:
- شخص افسرده از اینکه همه چیز را مطابق میل خود نمىبیند داراى افسردگى شده است، در حالى که ما نباید بخاطر اینکه چون به همه آنچه مىخواهیم، نرسیدیم، از مقدار ممکن آن هم دست برداریم و تسلیم شویم.
- شخص افسرده با خود فکر مى کند که چرا همه مردم مرا دوست ندارند و حال آنکه این امر غیر ممکنى است و حتّى خدا و جبرئیل هم دشمن دارند، لذا انسان نباید توقّع داشته باشد که همه او را دوست بدارند.
- شخص افسرده گمان مى کند که همه مردم بد هستند، در صورتى که چنین نیست و خداوند به فرشتگانى که این توهّم را داشتند پاسخ داد.
- شخص افسرده گمان مىکند که همه ناگوارى ها از بیرون وجود اوست، در حالی که عمده تلخىها عکسالعمل و پاسخ خصلتها و کردارهاى خود ماست.
- شخص مضطرب از شروع در کارها نگران است و احساس ترس و تنهایى مى کند. حضرت على (ع) براى رفع این حالت مى فرماید: «اذاخفت من شىءٍ فقع فیه» از هر چه مى ترسى خود را در آن بیانداز که ترس هر چیز بیش از خود آن است.
- شخص مضطرب نگران آنست که آینده چه خواهد شد. این حالت را مىتوان با توکّل بر خدا و پشتکار درمان کرد.
- چون در بعضى کارها ناکام شده است، نگران است که شاید در تمام امور به این سرنوشت مبتلا شود.
- چون بر افراد و قدرت هاى ناپایدار تکیه دارد، با تزلزل آنها دچار اضطراب مى شود.
- و خلاصه امورى همچون عدم قدردانى مردم از زحمات آنها، گناه، ترس از مرگ تلقین هاى خانواده به اینکه نمى دانى و نمى توانى، قضاوت هاى عجولانه، توقّعات نابجا و تصوّرات غلط، علت بسیارى از افسردگى ها و اضطراب ها مى باشد که با یاد خدا و قدرت و عفو و لطف او مى توان آنها را به آرامش و شادابى مبدل ساخت. تفسیر آیه «الّذین آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذکر اللَّه» را در روز 14 خرداد 73 در همدان مى نویسم، زیرا به مناسبت پنجمین سالگرد رحلت امام خمینى (ره) براى سخنرانى آمده ام. کسى که در پایان وصیّت نامه بسیار مهم خود مى فرماید: «من با دلى آرام و قلبى مطمئن و ضمیرى شاد و روحى امیدوار به فضل الهى از خدمت شما مرخص مى شوم.»
پیام ها
1- نشانه انابه واقعى، ایمان و اطمینان به خداست. «من اناب، الذین امنوا ...»
2- ایمان بدون اطمینان قلبى، کامل و کارساز نیست. «امنوا وتطمئن قلوبهم»
3- یاد خدا با زبان کفایت نمى کند، اطمینان قلبى هم مى خواهد. «تطمئن قلوبهم بذکر اللَّه»
4- تنها یاد خدا، مایهى آرامش دل مى شود. «بذکر اللَّه تطمئن القلوب»
امروزه دارندگان زر و زور و تزویر بسیارند ولى از آرامش لازم خبرى نیست.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کاربر مهمان