- 2702
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 51 سوره یوسف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره یوسف- آیه 51
قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَ وَدتُّنَّ یُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قَلْنَ حَشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ الَْنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَ وَتُّهُ عَننَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّدِقِینَ
ترجمه
(پادشاه به زنان) گفت: وقتى از یوسف کام مى خواستید چه منظور داشتید؟ زنان گفتند: منزه است خدا، ما هیچ بدى از او نمى دانیم. همسر عزیز گفت: اکنون حقیقت آشکار شد من (بودم که ) از او کام خواستم و بى شک او از راستگویان است.
«خطب» دعوت شدن براى امر مهم را گویند. «خطیب» کسى است که مردم را به هدفى بزرگ دعوت مى کند. «حصحص» از «حصّه» یعنى جدا شدن حقّ از باطل است.
در این ماجرا یکى از سنّت هاى الهى محقّق شده است، که به خاطر تقواى الهى، گشایش ایجاد مى شود. «و مَن یتّق اللَّه یَجعل له مَخرجاً و یرزقه من حیث لایحتسب» هرکس از خدا پروا کند، براى او راه خروج و گشایش قرار مى دهد و از جایى که حسابش را نمى کند، به او روزى مى رساند.
پیام ها
1- گاهى که گره کور مى شود، شخص اوّل کشور باید خود پرونده را بررسى و دادگاه تشکیل دهد. «قال ما خطبکنّ»
2- افراد متّهم را دعوت کنید تا از خود دفاع کنند. «ما خطبکنّ» حتّى زلیخا نیز حضور داشت.«قالت امراة العزیز»
3- به دنبال تلخى ها شیرینى ها است. در برابر «اراد باهلک سوءً»، «ما علمنا علیه من سوء» آمده است.
4- زنان مصر نه تنها بر خطاکار نبودن یوسف اعتراف کردند، بلکه هر نوع بدى و انحرافى را از او نفى کردند. («من سوء» یعنى هیچ عیب و گناهى بر او نیست)*
5 - حقّ براى همیشه، مخفى نمى ماند. «الآن حصحص الحقّ»
6- روشن شدن برخى پرونده ها و حقایق نیاز به زمان دارد. «الآن حصحص الحقّ»*
7- وجدانها، روزى بیدار شده و اعتراف مىکنند. «انا راودته» چنانکه فشار جامعه و محیط، گردن کشان را به اعتراف وادار مى کند. (همسر عزیز همین که دید تمام زنان به پاکدامنى یوسف اقرار کردند، او نیز به اعتراف گردن نهاد.)
8 - عزیز مصر خواست مراوده زلیخا با یوسف (ع) مخفى بماند، ولى خداوند آن را بر همه عالمیان و براى همیشه آشکار کرد تا پاکى یوسف اثبات گردد. «قالت... أنا راودتُه»*
9- آنگاه که خدا بخواهد، دشمن، خود وسیله نجات و رفع اتّهام مى شود. «انّه لمن الصّادقین»*
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَ وَدتُّنَّ یُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قَلْنَ حَشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ الَْنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَ وَتُّهُ عَننَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّدِقِینَ
ترجمه
(پادشاه به زنان) گفت: وقتى از یوسف کام مى خواستید چه منظور داشتید؟ زنان گفتند: منزه است خدا، ما هیچ بدى از او نمى دانیم. همسر عزیز گفت: اکنون حقیقت آشکار شد من (بودم که ) از او کام خواستم و بى شک او از راستگویان است.
«خطب» دعوت شدن براى امر مهم را گویند. «خطیب» کسى است که مردم را به هدفى بزرگ دعوت مى کند. «حصحص» از «حصّه» یعنى جدا شدن حقّ از باطل است.
در این ماجرا یکى از سنّت هاى الهى محقّق شده است، که به خاطر تقواى الهى، گشایش ایجاد مى شود. «و مَن یتّق اللَّه یَجعل له مَخرجاً و یرزقه من حیث لایحتسب» هرکس از خدا پروا کند، براى او راه خروج و گشایش قرار مى دهد و از جایى که حسابش را نمى کند، به او روزى مى رساند.
پیام ها
1- گاهى که گره کور مى شود، شخص اوّل کشور باید خود پرونده را بررسى و دادگاه تشکیل دهد. «قال ما خطبکنّ»
2- افراد متّهم را دعوت کنید تا از خود دفاع کنند. «ما خطبکنّ» حتّى زلیخا نیز حضور داشت.«قالت امراة العزیز»
3- به دنبال تلخى ها شیرینى ها است. در برابر «اراد باهلک سوءً»، «ما علمنا علیه من سوء» آمده است.
4- زنان مصر نه تنها بر خطاکار نبودن یوسف اعتراف کردند، بلکه هر نوع بدى و انحرافى را از او نفى کردند. («من سوء» یعنى هیچ عیب و گناهى بر او نیست)*
5 - حقّ براى همیشه، مخفى نمى ماند. «الآن حصحص الحقّ»
6- روشن شدن برخى پرونده ها و حقایق نیاز به زمان دارد. «الآن حصحص الحقّ»*
7- وجدانها، روزى بیدار شده و اعتراف مىکنند. «انا راودته» چنانکه فشار جامعه و محیط، گردن کشان را به اعتراف وادار مى کند. (همسر عزیز همین که دید تمام زنان به پاکدامنى یوسف اقرار کردند، او نیز به اعتراف گردن نهاد.)
8 - عزیز مصر خواست مراوده زلیخا با یوسف (ع) مخفى بماند، ولى خداوند آن را بر همه عالمیان و براى همیشه آشکار کرد تا پاکى یوسف اثبات گردد. «قالت... أنا راودتُه»*
9- آنگاه که خدا بخواهد، دشمن، خود وسیله نجات و رفع اتّهام مى شود. «انّه لمن الصّادقین»*
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است