- 2773
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 8 سوره یوسف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره یوسف- آیه 8
إِذْ قَالُواْ لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِینَا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِى ضَلَلٍ مُّبِینٍ
ترجمه
آنگاه که (برادران او) گفتند: همانا یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدرمان از ما که گروهى نیرومند هستیم محبوب ترند. همانا پدرمان (در این علاقه به آن دو) در گمراهى روشنى است.
«عُصبة» به گروه متحد و قوى مى گویند زیرا با وحدت و همبستگى همچون «اعصاب» یک بدن، از همدیگر حمایت مى کنند.
دو نفر از پسران حضرت یعقوب، (یوسف و بنیامین) از یک مادر و بقیه از مادرى دیگر بودند. علاقه پدر به یوسف، به دلیل خردسال بودن یا به دلیل کمالاتى که داشت، موجب حسادت برادران شده بود. آنها علاوه بر حسادت با گفتن: «و نحن عصبة» نشان دادند که دچار غرور و تکبّر شده و در اثر این غرور و حسد، پدر را متّهم به اشتباه و انحراف در مهر ورزى به فرزندان مى کنند.
افرادى در جامعه، به جاى آنکه خود را بالا ببرند، بزرگان را پایین مى آورند. چون خود محبوب نیستند، محبوب ها را مى شکنند.
فرق است میان تبعیض و تفاوت. تبعیض؛ برترى دادن بدون دلیل است. ولى تفاوت؛ برترى بر اساس لیاقت است. مثلاً نمره هاى یک معلّم، تفاوت دارد، ولى این تفاوت حکیمانه است، نه ظالمانه.
علاقه حضرت یعقوب به یوسف، حکیمانه بود نه ظالمانه، ولى برادران یوسف، این علاقه را بىدلیل پنداشتند و گفتند: «انّ ابانا لفى ضلال مبین»
گاهى علاقه زیاد، سبب دردسر مى شود؛ یعقوب، یوسف را خیلى دوست داشت و همین امر موجب حسادت برادران و افکندن یوسف در چاه شد. چنانکه علاقه زلیخا به یوسف، به زندانى شدن یوسف انجامید.
لذا زندانبان که شیفته اخلاق یوسف شده بود، وقتى به او گفت: من تو را دوست دارم. یوسف گفت: مى ترسم این دوستى نیز بلائى بدنبال داشته باشد.
پیام ها
1- حسادت موجب مى گردد افراد بزرگسال سن و شخصیّت خود را فراموش کرده و با کودکان کینه توزى کنند. (با توجّه به اینکه یوسف کوچک تر بود، بزرگترها به او حسادت ورزیدند) «لیوسف... احبّ الى ابینا»*
2- اگر فرزندان احساس تبعیض کنند، آتش حسادت در میان آنان شعله ور مى شود. «احبّ الى ابینا منّا»
3- عشق و علاقه به محبوب شدن، در نهاد هر انسانى وجود دارد. انسان ها از کم توجّهى و بى مهرى به خود، رنج مى برند. «احبّ الى ابینا»
4- حضرت یعقوب به همه فرزندان محبّت داشت. «احبّ الى ابینا منّا» (برادران مى گفتند: یوسف محبوب تر است، یعنى ما نیز محبوب هستیم)*
5 - زور وقدرت، محبّت نمى آورد. (برادران قدرت داشتند، ولى محبوب نبودند) «لیوسف... احبّ... و نحن عصبة»
6- با هم بودن موجب احساس نیرومندى و قدرت مى شود. «نحن عصبة»*
7- گروهگرایى، اگر بدون رهبرى صحیح و خداپسندانه باشد، عوامل سقوط را سریع تر فراهم مى کند. («و نحن عصبة» نشان انسجام است، ولى انسجامى رها و بدون رهبرى صحیح)*
8 - انسان براى ارتکاب خطا و گناه، اوّل خود را توجیه و کار خود را تئوریزه مى کند. (برادران هم خود را متّحد و قوى مى دانند، «و نحن عصبة» و هم پدر را منحرف، «انّ ابانا لفى ضلال» و با این دلیل، حسادت خود را توجیه مىکنند.)*
9- جوانان نوعاً خود را عقل کل دانسته و به نظرات پدران کمتر اهمیّت مى دهند. «نحن عصبة انّ ابانا لفى ضلال مبین»*
10- احساس قدرت و نیرومندى، عقل را کور مىکند. «نحن عصبة انّ ابانا لفى ضلال مبین»*
11- معیارهاى نادرست، نتایج نادرست به دنبال دارد. (اگر معیار فقط قدرت و تعداد شد، نتیجه اش نسبت انحراف به اقلّیت مى شود.) «انّ ابانا لفى ضلال مبین»*
12- خودخواهان عوامل ناکامى را به جاى آن که در خود جستجو کنند به دیگران نسبت مى دهند. «انّ ابانا لفى ضلال مبین» (به جاى آنکه بگویند ما حسودیم، گفتند: پدر ما منحرف است)*
13- حسادت، مرز نبوّت واُبوّت (پیامبرى و پدرى) را نیز مى شکند و فرزندان به پیامبرى که پدرشان است، نسبت انحراف و بى عدالتى مى دهند. «انّ ابانا لفى ضلال مبین»
14- غفلت انسان ممکن است به جایى برسد که در عین انحراف و خطاکارى خود دیگران را خطاکار قلمداد کند. (برادران یوسف به جاى آنکه خود را حسود و توطئه گر بدانند، پدر را منحرف دانستند) «انّ ابانا لفى ضلال مبین»*
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
إِذْ قَالُواْ لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِینَا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِى ضَلَلٍ مُّبِینٍ
ترجمه
آنگاه که (برادران او) گفتند: همانا یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدرمان از ما که گروهى نیرومند هستیم محبوب ترند. همانا پدرمان (در این علاقه به آن دو) در گمراهى روشنى است.
«عُصبة» به گروه متحد و قوى مى گویند زیرا با وحدت و همبستگى همچون «اعصاب» یک بدن، از همدیگر حمایت مى کنند.
دو نفر از پسران حضرت یعقوب، (یوسف و بنیامین) از یک مادر و بقیه از مادرى دیگر بودند. علاقه پدر به یوسف، به دلیل خردسال بودن یا به دلیل کمالاتى که داشت، موجب حسادت برادران شده بود. آنها علاوه بر حسادت با گفتن: «و نحن عصبة» نشان دادند که دچار غرور و تکبّر شده و در اثر این غرور و حسد، پدر را متّهم به اشتباه و انحراف در مهر ورزى به فرزندان مى کنند.
افرادى در جامعه، به جاى آنکه خود را بالا ببرند، بزرگان را پایین مى آورند. چون خود محبوب نیستند، محبوب ها را مى شکنند.
فرق است میان تبعیض و تفاوت. تبعیض؛ برترى دادن بدون دلیل است. ولى تفاوت؛ برترى بر اساس لیاقت است. مثلاً نمره هاى یک معلّم، تفاوت دارد، ولى این تفاوت حکیمانه است، نه ظالمانه.
علاقه حضرت یعقوب به یوسف، حکیمانه بود نه ظالمانه، ولى برادران یوسف، این علاقه را بىدلیل پنداشتند و گفتند: «انّ ابانا لفى ضلال مبین»
گاهى علاقه زیاد، سبب دردسر مى شود؛ یعقوب، یوسف را خیلى دوست داشت و همین امر موجب حسادت برادران و افکندن یوسف در چاه شد. چنانکه علاقه زلیخا به یوسف، به زندانى شدن یوسف انجامید.
لذا زندانبان که شیفته اخلاق یوسف شده بود، وقتى به او گفت: من تو را دوست دارم. یوسف گفت: مى ترسم این دوستى نیز بلائى بدنبال داشته باشد.
پیام ها
1- حسادت موجب مى گردد افراد بزرگسال سن و شخصیّت خود را فراموش کرده و با کودکان کینه توزى کنند. (با توجّه به اینکه یوسف کوچک تر بود، بزرگترها به او حسادت ورزیدند) «لیوسف... احبّ الى ابینا»*
2- اگر فرزندان احساس تبعیض کنند، آتش حسادت در میان آنان شعله ور مى شود. «احبّ الى ابینا منّا»
3- عشق و علاقه به محبوب شدن، در نهاد هر انسانى وجود دارد. انسان ها از کم توجّهى و بى مهرى به خود، رنج مى برند. «احبّ الى ابینا»
4- حضرت یعقوب به همه فرزندان محبّت داشت. «احبّ الى ابینا منّا» (برادران مى گفتند: یوسف محبوب تر است، یعنى ما نیز محبوب هستیم)*
5 - زور وقدرت، محبّت نمى آورد. (برادران قدرت داشتند، ولى محبوب نبودند) «لیوسف... احبّ... و نحن عصبة»
6- با هم بودن موجب احساس نیرومندى و قدرت مى شود. «نحن عصبة»*
7- گروهگرایى، اگر بدون رهبرى صحیح و خداپسندانه باشد، عوامل سقوط را سریع تر فراهم مى کند. («و نحن عصبة» نشان انسجام است، ولى انسجامى رها و بدون رهبرى صحیح)*
8 - انسان براى ارتکاب خطا و گناه، اوّل خود را توجیه و کار خود را تئوریزه مى کند. (برادران هم خود را متّحد و قوى مى دانند، «و نحن عصبة» و هم پدر را منحرف، «انّ ابانا لفى ضلال» و با این دلیل، حسادت خود را توجیه مىکنند.)*
9- جوانان نوعاً خود را عقل کل دانسته و به نظرات پدران کمتر اهمیّت مى دهند. «نحن عصبة انّ ابانا لفى ضلال مبین»*
10- احساس قدرت و نیرومندى، عقل را کور مىکند. «نحن عصبة انّ ابانا لفى ضلال مبین»*
11- معیارهاى نادرست، نتایج نادرست به دنبال دارد. (اگر معیار فقط قدرت و تعداد شد، نتیجه اش نسبت انحراف به اقلّیت مى شود.) «انّ ابانا لفى ضلال مبین»*
12- خودخواهان عوامل ناکامى را به جاى آن که در خود جستجو کنند به دیگران نسبت مى دهند. «انّ ابانا لفى ضلال مبین» (به جاى آنکه بگویند ما حسودیم، گفتند: پدر ما منحرف است)*
13- حسادت، مرز نبوّت واُبوّت (پیامبرى و پدرى) را نیز مى شکند و فرزندان به پیامبرى که پدرشان است، نسبت انحراف و بى عدالتى مى دهند. «انّ ابانا لفى ضلال مبین»
14- غفلت انسان ممکن است به جایى برسد که در عین انحراف و خطاکارى خود دیگران را خطاکار قلمداد کند. (برادران یوسف به جاى آنکه خود را حسود و توطئه گر بدانند، پدر را منحرف دانستند) «انّ ابانا لفى ضلال مبین»*
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است