display result search
- 116
- 1000
- 1000
- 1000
اتفاق بسیار مبارک
سخنرانی حجت الاسلام کاظم راشد یزدی با موضوع «اتفاق بسیار مبارک»، سال 1403
اول ذی الحجه روزی بود که اتفاق بسیار مبارکی در این روز افتاد و آن ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها با امیرالمؤمنین علیه السلام بود. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم یک دختر بیشتر نداشت. وقتی که به حد رشد رسید خیلی‌ها مشتاق این بودند که داماد پیغمبر بشوند. لذا عده زیادی آمدند برای خواستگاری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها. از قشر‌های مختلف افراد گوناگون آمدند که اسم آنها در تاریخ ثبت است. یک لیستی است که اینها آمدند برای خواستگاری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها. من جمله از کسانی که آمده یکی از پولدارهای معروف عبدالرحمن عوف. آمد خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و با یک حال مغرورانه‌ای نشست و گفت من آمده‌ام برای خطبه حضرت زهرا. یعنی خواستگاری. از لحاظ مهریه هم ما هیچ محدودیتی نداریم. من حاضرم 100 شتر مو زرد چشم سیاه مهریه حضرت زهرا قرار بدهم. 10 شتر مو زرد چشم سیاه در امروز یعنی چه؟ یعنی 100 اتومبیل مرسدس بنز آلمانی آخرین سیستم. خیلی است. پیغمبر که تا آن لحظه که چین و شکن در مو داشت در رو افتاد. اوقاتشان تلخ شد. سرشان را زیر افکندند. جلوی حضرت یه مشت شن ریز بود. اینها برداشتن ریختن آن طرف. نه به طرف عبدالرحمن. فرمودند بسیار متأسف هستم که هنوز مردم زن را کالا می دانند. و می‌خواهند با زن معامله بشود. در اسلام ازدواج این نیست. او هم دید هوا پس است، بلند شد رفت.
بزرگانی می‌آمدند تقاضا می‌کردند، آقا با وضعی که داشتن جوابشان را می‌داد. گاهی می‌فرمودند من سؤال می‌کنم پاسخ می دهم. یک روز آقا آمدند منبر و فرمودند از اینکه می آیید برای خواستگاری دختر من ممنون و شکرگزار هستم ولی من آمده ام امروز یه حرفی بزنم بالای منبر که مسئله ازدواج دختر من موکول به وحی است. دو تا ازدواج در عالم اتفاق افتاده که خدا رسماً دخالت کرده است. یکی ازدواج آدم و حوا یکی هم ازدواج علی و زهرا علیهم السلام.
اول ذی الحجه روزی بود که اتفاق بسیار مبارکی در این روز افتاد و آن ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها با امیرالمؤمنین علیه السلام بود. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم یک دختر بیشتر نداشت. وقتی که به حد رشد رسید خیلی‌ها مشتاق این بودند که داماد پیغمبر بشوند. لذا عده زیادی آمدند برای خواستگاری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها. از قشر‌های مختلف افراد گوناگون آمدند که اسم آنها در تاریخ ثبت است. یک لیستی است که اینها آمدند برای خواستگاری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها. من جمله از کسانی که آمده یکی از پولدارهای معروف عبدالرحمن عوف. آمد خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و با یک حال مغرورانه‌ای نشست و گفت من آمده‌ام برای خطبه حضرت زهرا. یعنی خواستگاری. از لحاظ مهریه هم ما هیچ محدودیتی نداریم. من حاضرم 100 شتر مو زرد چشم سیاه مهریه حضرت زهرا قرار بدهم. 10 شتر مو زرد چشم سیاه در امروز یعنی چه؟ یعنی 100 اتومبیل مرسدس بنز آلمانی آخرین سیستم. خیلی است. پیغمبر که تا آن لحظه که چین و شکن در مو داشت در رو افتاد. اوقاتشان تلخ شد. سرشان را زیر افکندند. جلوی حضرت یه مشت شن ریز بود. اینها برداشتن ریختن آن طرف. نه به طرف عبدالرحمن. فرمودند بسیار متأسف هستم که هنوز مردم زن را کالا می دانند. و می‌خواهند با زن معامله بشود. در اسلام ازدواج این نیست. او هم دید هوا پس است، بلند شد رفت.
بزرگانی می‌آمدند تقاضا می‌کردند، آقا با وضعی که داشتن جوابشان را می‌داد. گاهی می‌فرمودند من سؤال می‌کنم پاسخ می دهم. یک روز آقا آمدند منبر و فرمودند از اینکه می آیید برای خواستگاری دختر من ممنون و شکرگزار هستم ولی من آمده ام امروز یه حرفی بزنم بالای منبر که مسئله ازدواج دختر من موکول به وحی است. دو تا ازدواج در عالم اتفاق افتاده که خدا رسماً دخالت کرده است. یکی ازدواج آدم و حوا یکی هم ازدواج علی و زهرا علیهم السلام.
تاکنون نظری ثبت نشده است