قسمت دهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای رسول نجفیان از شهر تهران
«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء است؛ روایت افرادی که در تجربه ی نزدیک به مرگ، بصورت موقت از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. مخاطبان در این برنامه، مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران از عالم غیب میشوند.
در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای رسول نجفیان را می شنویم:
بیماری در نوجوانی و به کما رفتن در پی تزریق آمپول پنی سیلین
کم کم از زمین اوج گرفتن و صدا زدن مادر و دکتر که مرا بگیرید و بی توجهی آنها
رسیدن به سقف اتاق و دیدن جسم خود و کم کم از ساختمان بیرون رفتن و دیدن دو نفر در خیابان که کنار ماشینی بحث می کنند
مشاهده سقف حمام عمومی محل که یک نردبان سوخته و سیاه در گوشه پشت بام آنجا بصورت افقی تکیه داده بودند و مشاهده یک درخت توت واقع در دره ای در اطراف همدان که آن نردبان را از چوبش درست کرده بودند و حتی دیدن کرم های ابریشمی که از برگ آن درخت توت تغذیه می کردند
از بین رفتن حالت سبکی و پرواز و احساس سنگینی بسیار و در یک لحظه چشم گشودن و دکتر و مادر را مشاهده کردن و تعریف کردن آنچه مشاهده شده بود
پیگیری دکتر از حمامی بابت نردبان روی پشت بام حمام و دردسری که درست شد
شرکت در محفلی ادبی در جوانی و آشنا شدن با مردی کارتن خواب که از حقایق زندگی و مرگ نکات جدیدی بیان می کرد
«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء است؛ روایت افرادی که در تجربه ی نزدیک به مرگ، بصورت موقت از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. مخاطبان در این برنامه، مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران از عالم غیب میشوند.
در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای رسول نجفیان را می شنویم:
بیماری در نوجوانی و به کما رفتن در پی تزریق آمپول پنی سیلین
کم کم از زمین اوج گرفتن و صدا زدن مادر و دکتر که مرا بگیرید و بی توجهی آنها
رسیدن به سقف اتاق و دیدن جسم خود و کم کم از ساختمان بیرون رفتن و دیدن دو نفر در خیابان که کنار ماشینی بحث می کنند
مشاهده سقف حمام عمومی محل که یک نردبان سوخته و سیاه در گوشه پشت بام آنجا بصورت افقی تکیه داده بودند و مشاهده یک درخت توت واقع در دره ای در اطراف همدان که آن نردبان را از چوبش درست کرده بودند و حتی دیدن کرم های ابریشمی که از برگ آن درخت توت تغذیه می کردند
از بین رفتن حالت سبکی و پرواز و احساس سنگینی بسیار و در یک لحظه چشم گشودن و دکتر و مادر را مشاهده کردن و تعریف کردن آنچه مشاهده شده بود
پیگیری دکتر از حمامی بابت نردبان روی پشت بام حمام و دردسری که درست شد
شرکت در محفلی ادبی در جوانی و آشنا شدن با مردی کارتن خواب که از حقایق زندگی و مرگ نکات جدیدی بیان می کرد
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان