- 338
- 1000
- 1000
- 1000
عصر ظهور، عصر لقاء الله
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "عصر ظهور، عصر لقاء الله"، سال 1404
خدای متعال بر ما منت گذاشته و پیغمبر گرامی اسلام رو مبعوث فرموده و ماموریت و برنامه ای به ایشان داده است برای هدایت ما و دستگیری ما و اینکه ما رو به مقام توحید برسانند. قرآن می فرماید: این پیامبری که جبرئیل و میکائیل هم قادر به معرفت او نیستند و پیامبر اکرم صلوات الله می فرمایند: یا علی جز خدا و تو کسی مرا نشناخت. این وجود مقدس که مبعوث نسبت به همه انبیا بوده در عالم ارواح پیغمبر در یه مقامی از مقامات شان، تمام ملائکه مقربین شاگرد ایشان بوده اند، ایشان لباس بشر پوشیده با ما همنشین شده است تا ما را دستگیری و هدایت کند. آنچه پیامبر اکرم صلوات الله از ناحیه خدای متعال برای ما آورده حقیقت توحید هست. قرآن می فرماید: وقتی این پیغمبر مبعوث شد و خدا این پیغمبر گرامی را مبعوث کرد جا دارد که انسان امیدوار باشد که به دست این پیامبر پرده ها کنار برود و حجاب ها کنار برود تا انسان به ملاقات با خدا برسد. یعنی ماموریت حضرت این است که ما را مواجهه با حضرت حق کند و به ملاقات خدای متعال برساند و لذا می فهمد. اگر کسی دعوت این پیامبر را خوب بفهمد، شان این پیغمبر را خوب بداند که این پیامبر چه کسی است و چه امکانات و توانایی هایی دارد، امیدوار می شود به ملاقات با خدا و امیدوار می شود که به دست این پیامبر انسان به ملاقات با خدا برسد و بالاتر امیدوار می شود که به دست این پیامبر یک امتی ساخته شود که این امت در مواجهه و ملاقات با حضرت حق هستند. عصر ظهوری به دست این پیامبر رقم می خورد که عصر لقا الله است، به تعبیر قرآن عصری است که پرده ها کنار می رود. البته روشن است مراد از ملاقات با خدا ملاقات جسمانی نیست ولی به تعبیر روایاتی که مکرر از ائمه علیهم السلام نقل شده انسان اگر موحد شد پرده ها و حجاب های بین او و خدای متعال کنار می رود و می تواند خدا رو در آینه حجج الهی، انبیای الهی و ائمه هدات معصومین ملاقات کند. اگر کسی بتواند به این نقطه برسد که حجت های الهی را و ائمه علیهم السلام را در سیمای وجه الهی شان ببیند، که امام وجه الله هست دیگر این وجه الله، همان ملاقات با خداست. امیرالمومنین در آن حدیث نورانی معروفی که از حضرت نقل شده و معرفت به نورانیت را آنجا حضرت توضیح می دهند و می فرمایند: کمال ایمان در این است که کسی من را در حقیقت نورانیت خودم بشناسد. اگر کسی امام را در مقام حقیقت و نورانیت شناخت، البته این مقدماتی دارد و کار هر کسی نیست رسیدن به این مقام که انسان امام را در مقام حقیقت نورانیت خودش بشناسد و با او مواجه بشود. این شأن کسی هست که عبد ممتحنی هست که گفته شده می تواند حقیقت ولایت را تحمل کند، اوامری که از آنجا می آید بردارد بارش را این عبد ممتحن است. در روایات ملاحظه کردید فرمود امر ما، ولایت ما، علم ما در بعضی روایات بسیار تحملش سخت هست و بار سختیست که تکالیف سختی از آن ناشی می شود و نمی توانند بار این امر را بردارند مگر انبیا و مرسلین و ملائکه مقرب و یکی هم عبدی که خدا قلبش را مورد امتحان قرار داده است. چون رسیدن به معرفت از شئون قلب هست، خدای متعال قلب انسان را باید ریاضت بدهد و مورد امتحان قرار بدهد، تا با این امتحان ها تطهیر شود، وقتی تطهیر شد خدای متعال این قلب را مورد عنایت و لطف قرار می دهد و انوار معرفت الهی در آن نازل می شود و آن وقت به معرفت الله می رسد. حضرت فرمود این عبد ممتحن عبدی که خدا قلبش را امتحان کرده و آماده کرده تطهیر شده تا حقایق ایمان به او عنایت شود. این همان عبدی است که انوار معرفتی امام در قلبش نازل می شود و امام را در مقام جسمانیت و در مقام نورانیت آن هم قائم می کند و نورانیت را می شناسد، وقتی شناخت چنین عبدی است، در قرآن خدای متعال می فرماید: اگر کسی را خدا بخواهد، هدایت کند، به او شرح صدر می دهد که بتواند حقیقت اسلام را درک بکند و مسلم حقیقی و تسلیم خدا و تسلیم اوامر الهی شود و اسلام حقیقی بیاورد. شرح صدر نور الهی است در قلب مومن واقع می شود، وقتی قلب نورانی به این نور شد، شرح صدر پیدا می کند. اگر کسی به این مقام نورانیت رسید؛ اول خصوصیت این است که بزرگ تر از دنیا می شود و دل کنده از دنیا می شود و تجافی از دنیا پیدا می کند. این انسان قبل از اینکه فرصت هایش تمام شود، بساطش را جمع می کند و خودش آماده برای سیر از این دنیاست و بار خودش را بسته است. حضرت فرمود: اگر کسی من رو در مقام نورانیتم شناخت این عبدی است که امتحان قلبش را برای ایمان مهیا کرده کرده است و حقیقت ایمان در قلبش نازل می شود، عبدی است که خدای متعال به او شرح صدر داده، نورانیت داده که با این نورانیت می تواند حقیقت اسلام را درک بکند و مسلم حقیقی شود. این نورانیتی که خدای متعال به قلب می دهد، این شرح صدر همان انوار معرفت امام است. انوار امام هست که خدای متعال در این انوار شناخته می شود. لذا حضرت فرمود: اگر کسی من را در این مقام شناخت، این عبدی است که معرفتی و نورانی. اگر کسی در این مقام من را شناخت این معرفت الله است برای انسان که این گونه حاصل می شود برای مومن. کمال معرفت و کمال ایمان بالله کمال محبت الهی و معرفت الهی اینطور حاصل می شود که انسان بتواند امام رو در مقام نورانیتش بشناسد. راه حقیقی معرفت این است که انسان اگر به معرفت الامام رسید به معرفت به خدا می رسد، بنابراین ملاقات با خدا معنایش ملاقات بدون حجاب و پرده نیست، ملاقاتی است که انسان با خدای متعال دارد و خدای تعالی در آینه انبیا و در آیینه حجج می بیند. هر امتی ظرفیت معرفتش به اندازه ظرفیت پیغمبرشان هست و پیامبر ما که کمال معرفت را داراست. در روایت دارد خدای متعال از نور عظمت خودش آنچه مایل بود و آنچه می خواست به این پیامبر ارائه کرده است. انوار عظمت الهی برای حضرت آشکار شده و تجلی کرده است. کسی که تمام انوار عظمت الهی در او تجلی کرده این حقیقت ذکر است. عالم ذکر، عالم نبوت نبی اکرم انزل الله علیهم ذکرند و رسول اند این پیامبر حقیقت ذکر است و ما اگر خدا رو بخواهیم ملاقات کنیم باید در آینه این پیامبر ملاقات کنیم. هرچه معرفت پیامبر بیشتر ملاقات با خدا بالاتر است. مقصود از اینکه مومنین در بهشت نظر به پروردگارشان می کنند نظر بن نبی اکرم هست چون این پیغمبر کسی است که خدا فرموده در یک مقامی هست که هرکسی اطاعت کند این پیامبر را، خدا را اطاعت کرده است. مقام صلوات مقام خلت هست، مقام رسیدن به محبت الهی است به اندازه ای که انسان در مقابل این پیامبر خضوع می کند و اعتراف به مقاماتش می کند و می پذیرد شئونی که خدا به او داده هر صلواتی یک اقرار و اعتراف و سجده در مقابل خداست. باطن صلوات به اعتراف به مقامات حضرت و تعظیم در مقابل حضرت و سجده در مقابل خداست. امیرالمومنین خدا فرمود: سجده ملائکه در مقابل حضرت آدم، خشوع در مقابل مقامات و تواضع در مقابل مقامات حضرت و عبودیت خدا بود. تعظیم حضرت آدم بود توجه به عظمت او بود و خضوع در مقابل عظمت او عبادت خدا بود. آن چیزی است که خدای متعال عنایت می کند.
خدای متعال بر ما منت گذاشته و پیغمبر گرامی اسلام رو مبعوث فرموده و ماموریت و برنامه ای به ایشان داده است برای هدایت ما و دستگیری ما و اینکه ما رو به مقام توحید برسانند. قرآن می فرماید: این پیامبری که جبرئیل و میکائیل هم قادر به معرفت او نیستند و پیامبر اکرم صلوات الله می فرمایند: یا علی جز خدا و تو کسی مرا نشناخت. این وجود مقدس که مبعوث نسبت به همه انبیا بوده در عالم ارواح پیغمبر در یه مقامی از مقامات شان، تمام ملائکه مقربین شاگرد ایشان بوده اند، ایشان لباس بشر پوشیده با ما همنشین شده است تا ما را دستگیری و هدایت کند. آنچه پیامبر اکرم صلوات الله از ناحیه خدای متعال برای ما آورده حقیقت توحید هست. قرآن می فرماید: وقتی این پیغمبر مبعوث شد و خدا این پیغمبر گرامی را مبعوث کرد جا دارد که انسان امیدوار باشد که به دست این پیامبر پرده ها کنار برود و حجاب ها کنار برود تا انسان به ملاقات با خدا برسد. یعنی ماموریت حضرت این است که ما را مواجهه با حضرت حق کند و به ملاقات خدای متعال برساند و لذا می فهمد. اگر کسی دعوت این پیامبر را خوب بفهمد، شان این پیغمبر را خوب بداند که این پیامبر چه کسی است و چه امکانات و توانایی هایی دارد، امیدوار می شود به ملاقات با خدا و امیدوار می شود که به دست این پیامبر انسان به ملاقات با خدا برسد و بالاتر امیدوار می شود که به دست این پیامبر یک امتی ساخته شود که این امت در مواجهه و ملاقات با حضرت حق هستند. عصر ظهوری به دست این پیامبر رقم می خورد که عصر لقا الله است، به تعبیر قرآن عصری است که پرده ها کنار می رود. البته روشن است مراد از ملاقات با خدا ملاقات جسمانی نیست ولی به تعبیر روایاتی که مکرر از ائمه علیهم السلام نقل شده انسان اگر موحد شد پرده ها و حجاب های بین او و خدای متعال کنار می رود و می تواند خدا رو در آینه حجج الهی، انبیای الهی و ائمه هدات معصومین ملاقات کند. اگر کسی بتواند به این نقطه برسد که حجت های الهی را و ائمه علیهم السلام را در سیمای وجه الهی شان ببیند، که امام وجه الله هست دیگر این وجه الله، همان ملاقات با خداست. امیرالمومنین در آن حدیث نورانی معروفی که از حضرت نقل شده و معرفت به نورانیت را آنجا حضرت توضیح می دهند و می فرمایند: کمال ایمان در این است که کسی من را در حقیقت نورانیت خودم بشناسد. اگر کسی امام را در مقام حقیقت و نورانیت شناخت، البته این مقدماتی دارد و کار هر کسی نیست رسیدن به این مقام که انسان امام را در مقام حقیقت نورانیت خودش بشناسد و با او مواجه بشود. این شأن کسی هست که عبد ممتحنی هست که گفته شده می تواند حقیقت ولایت را تحمل کند، اوامری که از آنجا می آید بردارد بارش را این عبد ممتحن است. در روایات ملاحظه کردید فرمود امر ما، ولایت ما، علم ما در بعضی روایات بسیار تحملش سخت هست و بار سختیست که تکالیف سختی از آن ناشی می شود و نمی توانند بار این امر را بردارند مگر انبیا و مرسلین و ملائکه مقرب و یکی هم عبدی که خدا قلبش را مورد امتحان قرار داده است. چون رسیدن به معرفت از شئون قلب هست، خدای متعال قلب انسان را باید ریاضت بدهد و مورد امتحان قرار بدهد، تا با این امتحان ها تطهیر شود، وقتی تطهیر شد خدای متعال این قلب را مورد عنایت و لطف قرار می دهد و انوار معرفت الهی در آن نازل می شود و آن وقت به معرفت الله می رسد. حضرت فرمود این عبد ممتحن عبدی که خدا قلبش را امتحان کرده و آماده کرده تطهیر شده تا حقایق ایمان به او عنایت شود. این همان عبدی است که انوار معرفتی امام در قلبش نازل می شود و امام را در مقام جسمانیت و در مقام نورانیت آن هم قائم می کند و نورانیت را می شناسد، وقتی شناخت چنین عبدی است، در قرآن خدای متعال می فرماید: اگر کسی را خدا بخواهد، هدایت کند، به او شرح صدر می دهد که بتواند حقیقت اسلام را درک بکند و مسلم حقیقی و تسلیم خدا و تسلیم اوامر الهی شود و اسلام حقیقی بیاورد. شرح صدر نور الهی است در قلب مومن واقع می شود، وقتی قلب نورانی به این نور شد، شرح صدر پیدا می کند. اگر کسی به این مقام نورانیت رسید؛ اول خصوصیت این است که بزرگ تر از دنیا می شود و دل کنده از دنیا می شود و تجافی از دنیا پیدا می کند. این انسان قبل از اینکه فرصت هایش تمام شود، بساطش را جمع می کند و خودش آماده برای سیر از این دنیاست و بار خودش را بسته است. حضرت فرمود: اگر کسی من رو در مقام نورانیتم شناخت این عبدی است که امتحان قلبش را برای ایمان مهیا کرده کرده است و حقیقت ایمان در قلبش نازل می شود، عبدی است که خدای متعال به او شرح صدر داده، نورانیت داده که با این نورانیت می تواند حقیقت اسلام را درک بکند و مسلم حقیقی شود. این نورانیتی که خدای متعال به قلب می دهد، این شرح صدر همان انوار معرفت امام است. انوار امام هست که خدای متعال در این انوار شناخته می شود. لذا حضرت فرمود: اگر کسی من را در این مقام شناخت، این عبدی است که معرفتی و نورانی. اگر کسی در این مقام من را شناخت این معرفت الله است برای انسان که این گونه حاصل می شود برای مومن. کمال معرفت و کمال ایمان بالله کمال محبت الهی و معرفت الهی اینطور حاصل می شود که انسان بتواند امام رو در مقام نورانیتش بشناسد. راه حقیقی معرفت این است که انسان اگر به معرفت الامام رسید به معرفت به خدا می رسد، بنابراین ملاقات با خدا معنایش ملاقات بدون حجاب و پرده نیست، ملاقاتی است که انسان با خدای متعال دارد و خدای تعالی در آینه انبیا و در آیینه حجج می بیند. هر امتی ظرفیت معرفتش به اندازه ظرفیت پیغمبرشان هست و پیامبر ما که کمال معرفت را داراست. در روایت دارد خدای متعال از نور عظمت خودش آنچه مایل بود و آنچه می خواست به این پیامبر ارائه کرده است. انوار عظمت الهی برای حضرت آشکار شده و تجلی کرده است. کسی که تمام انوار عظمت الهی در او تجلی کرده این حقیقت ذکر است. عالم ذکر، عالم نبوت نبی اکرم انزل الله علیهم ذکرند و رسول اند این پیامبر حقیقت ذکر است و ما اگر خدا رو بخواهیم ملاقات کنیم باید در آینه این پیامبر ملاقات کنیم. هرچه معرفت پیامبر بیشتر ملاقات با خدا بالاتر است. مقصود از اینکه مومنین در بهشت نظر به پروردگارشان می کنند نظر بن نبی اکرم هست چون این پیغمبر کسی است که خدا فرموده در یک مقامی هست که هرکسی اطاعت کند این پیامبر را، خدا را اطاعت کرده است. مقام صلوات مقام خلت هست، مقام رسیدن به محبت الهی است به اندازه ای که انسان در مقابل این پیامبر خضوع می کند و اعتراف به مقاماتش می کند و می پذیرد شئونی که خدا به او داده هر صلواتی یک اقرار و اعتراف و سجده در مقابل خداست. باطن صلوات به اعتراف به مقامات حضرت و تعظیم در مقابل حضرت و سجده در مقابل خداست. امیرالمومنین خدا فرمود: سجده ملائکه در مقابل حضرت آدم، خشوع در مقابل مقامات و تواضع در مقابل مقامات حضرت و عبودیت خدا بود. تعظیم حضرت آدم بود توجه به عظمت او بود و خضوع در مقابل عظمت او عبادت خدا بود. آن چیزی است که خدای متعال عنایت می کند.


تاکنون نظری ثبت نشده است