display result search
منو
انحطاط متحجّرانه؛ انعطاف‌ پذیری متفکّرانه، جلسۀ هشتم

انحطاط متحجّرانه؛ انعطاف‌ پذیری متفکّرانه، جلسۀ هشتم

  • 1 تعداد قطعات
  • 56 دقیقه مدت قطعه
  • 127 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع "انحطاط متحجّرانه؛ انعطاف‌ پذیری متفکّرانه"، جلسه هشتم: "نفی دو تحجر در دو طرف انقلاب"، سال 1403


- آشنایی با امت وسط با توجه به تفسیر المیزان:
خداوند متعال می‌فرماید: «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا (بقره، 143)» ما امت را شما را یک امت وسط قرار دادیم. بنا داریم این آیه را بر اساس تفسیر المیزان تحلیل و فهم کنیم. با توجه به نظر علامۀ طباطبایی امت وسط، وسطِ دو جریان است که هیچ یک از این دو جریان که در دو طرف او هستند، وجه اشتراکی با این وسط ندارند. ایشان می‌فرماید وسط یعنی اینکه بین دو دسته از مردم. یک طرف کسانی هستند که مثل مشرکین جانب مادیت را گرفته، جز زندگی دنیا و استکمال جنبۀ مادیت خود و به کمال رساندن لذت‌ها و زخارف و زینت دنیا چیز دیگری نمی‌خواهند. این دسته کمترین اعتنایی به فضائل معنوی و روحی ندارند.
در طرف دیگر گروهی هستند که تنها جانب روح را تقویت نموده و جز به ترک دنیا و رهبانیت دعوت نمی‌کنند، آنها تنها دعوت‌شان این است که بشر کمالات جسمی و مادی را که خدا در مظاهر این دنیای مادی ظهورش داده، ترک بگوید تا این ترک گفتن وسیله بشود برای رسیدن به آن هدف عالی انسانی.
سپس علامه علیه این دو جریان توضیحاتی می‌دهند. توضیح‌شان این است که ای کسی که دنیا را گرفتی و معنویت را کنار گذاشتی، بخشی از همین دنیا با معنویت باید تأمین بشود. ای کسی که از آن طرف، معنویت را گرفتی و مادیات را گذاشتی کنار، تو هم اشتباه می‌کنی چون بخشی از معنویات با تأمین و بهسازی مادی به دست می‌آید. بعد ایشان امت اسلام و امت وسط را توضیح می‌دهد که خداوند برای آنان دینی قرار داده که متدینین به آن دین را به سوی راه وسط و میانه دعوت می‌کند. راهی که افراط و تفریط دو طرف را ندارد (برگرفته از ترجمه تفسیر المیزان، ج1، ص481).

- تطبیق امت وسط با مسیر انقلاب اسلامی:
این وضعیت قابل تطبیق با شرایط جامعۀ ما است. مسیر انقلاب اسلامی، مسیر امت وسط است که با امامت و هدایت موجود؛ هم به دنیا توجه دارد و هم به آخرت و این دو را با هم به پیش می‌برد. آن کسانی که فقط معنویت را در نظر گرفته و واقعیت‌های جامعه را نمی‌بینند، اینها متحجر هستند. به آنها می‌گوییم شما دین را درست نفهمیدید. این دین دنیا را خیلی آباد می‌کند. در طرف دیگر به آنهایی که مادیات را در نظر گرفته و دین را بیشتر حذف می‌کنند، می‌گوییم شما هم متحجر هستید. شما هم دین را نفهمیدید. چون متحجرید و قدرت فهم و تحلیل عمیق ندارید تا درک کنید که دین دنیا را آباد می‌کند، به همین دلیل دین را کنار گذاشتید.
بحث ما این دهه نفی دو نوع تحجر است؛ تحجر دینداران و تحجر دین‌گریزان. به تعبیر دیگر، تحجر غربگرایان. غرب مظهر تمدنی است که دین مسیحیت را کنار گذاشت تا بتواند دنیایش را آباد کنند. این تحجر است. آن کسی که می‌گوید ما باید جامعۀ لیبرالی داشته باشیم، می‌دانی چرا دین را کنار می‌گذارد؟ چون دین را نفهمیده است. او متحجر است چون آدم متفکری نیست و الّا دین را می‌فهمید. پس تحجر دین‌گریز داریم. در طرف مقابل دین‌دارانی هستند که فقط معنویت را مورد توجه داشته و به واقعیات جامعه توجهی ندارند.

- چرا الان باید از تحجر سخن گفت؟
آیا الآن وقت صحبت از تحجر است؟ بله! چون نتیجۀ هر دو تحجر، ترک انگیزۀ دینی در انتخابات است. نتیجۀ هر دو تحجر، تحجر غربگراها و تحجر دین‌داران، جدا کردن دین از سیاست است. این دو گروه جمع بین دین و دنیا را بلد نیستند و در فهم حکمرانی دینی، مشکل دارند. می‌گویند نمی‌شود هم دین را داشته باشی و هم رأی مردم را. به علاوه مشارکت در دور اول انتخابات کم بود. اگر انگیزۀ مشارکت در انتخابات عقلانی نباشد، یعنی دینی نباشد؛ هر انگیزۀ دیگری بخواهد مشارکت را افزایش بدهد، هم این افزایش مشارکت غلط است، هم نتیجه غلط است. اگر ما عادت کنیم که در هر انتخاباتی دو نفر به هم بپرند تا انگیزه مشارکت افزایش یابد، این برای جامعه‌ای که مسجد و امام حسین(ع) دارد، زشت است. چه چیزی موجب می‌شود که مشارکت بدون جنگ و دعوا افزایش پیدا کند؟ فهمِ صحیح دین که بهترین راه برای آباد کردن دنیای ما است.
در مقطعی که جنگ علیه انقلاب اسلامی به نتیجه مورد نظر دشمن نرسیده بود، دوقطبی کاذبی به نام اصلاح‌طلب - اصول‌گرا در کشور ایجاد شد. اصول‌گرا یعنی چی؟ فاندامنتالیسم یعنی مسیحی‌هایی که در اروپا و آمریکا می‌گفتند ما فقط به فونداسیون عقائد و اصول عقائدمان چسبیده‌ایم و واقعیت را نمی‌خواهیم ببینیم. یک جریان در کشور ما افراد سیاسی‌ای که از دین دم می‌زنند را اصول‌گرا معرفی کرد. این افراد معتقد بودند ما می‌خواهیم از ارزش‌هایمان دفاع کنیم. اصول‌گراها مظهر دین‌مدارانی شدند که به دنیا کاری ندارند. بعد گروه مقابل اینها را به عنوان اصلاح‌طلب تعریف کردند. اصلاح‌طلب‌ها گفتند ما باید دنیا را آباد کنیم و جامعه را باید اداره کرد. اینها خود را واقع‌بین می‌دانستند. من به افراد داخل این دو جریان کاری ندارم. در هر دو گروه افراد فهمیده‌ای هستند اما این دوقطبی را از بین نبردند. با این اختلاف دیدگاه در مورد دین و دنیا، در انتخابات‌ها به خصوص در انتخابات ریاست جمهوری در سال 76، تحریک ایدئولوژیک ایجاد ‌کردند؛ نه دعوای منطقی و عقلانی. این انتخابات، بذر شقاق اجتماعی را در جامعه ایجاد کرد. چنین دعوایی که به دروغ آن را در موضوع دین و دنیا تعریف کرده بودند، هیچ‌گاه تمام نمی‌شود؛ مگر اینکه تعریف صحیحی از دین برای اداره دنیا مورد پذیرش مردم قرار بگیرد.

- آسیب‌های دوقطبی اصول‌گرا - اصلاح‌طلب؛ در این دوقطبی هیچ‌گاه پیشرفت نخواهیم کرد:
در چنین شرایطی مملکت هیچ‌وقت پیشرفت نمی‌کند. چون هیچ‌وقت مردم به دنبال مدیر قوی برای اداره کشور نیستند. مذهبی‌ها دنبال یک مدیر ایدئولوژیک و دیندار می‌گردند، آن‌طرف هم دنبال یک مدیر پرهیزکننده یا ستیزکنندۀ با دین می‌‌گردند و مملکتی که به دنبال چنین مدیرانی باشد، پیشرفت نمی‌کند. آن‌وقت داستان ریاست جمهوری به اینجا می‌رسد که ممکن است هیچ وقت یک رئیس‌جمهور قوی نداشته باشیم، چون جریان‌ها به دنبال کسی می‌روند که بتواند خوب رأی بیاورد؛ کسی که در مناظره‌ها خوب تیکه بیاندازد. در این دعوا نه‌تنها مملکت پیشرفت نمی‌کند، بلکه مردم هم از سیاست خسته می‌شوند.
اگر فضا دوقطبی شد و مشارکت بالا رفت، دفعۀ بعد فحش‌های محکم‌تری نیاز است تا مردم مشارکت کنند. اگر این‌دفعه گفتی طالبان و دعوا گرفت، دفعۀ دیگر باید بگویی داعش! خب دفعۀ بعدش چه می‌خواهی بگویی؟ بالاخره ملت دست‌ شما را می‌خوانند. این مسخره‌بازی‌ها را باید جمع کرد.
اگر دعوا ایدئولوژیک باشد و یک آدم انقلابی ایدئولوژیک رأی بیاورد، چه مشکلی پیش می‌آید؟ کوچک‌ترین اشتباهی که او بکند پای دین نوشته می‌شود. فاجعۀ بعدی این است که آن کسانی که به او رأی نداده‌اند، ضدیت با دین پیدا می‌کنند. چون آن فرد را شما به عنوان نماد دین معرفی کرده‌ای. فاجعۀ بعدی‌ای که رخ می‌دهد این است که در دعوای بین دین و دنیا، اگر چه یکبار نمایندۀ دین برنده شود، ولی اکثراً نمایندۀ دنیا برنده خواهد شد. این طبع جامعه است. همیشه هم فحش «در اقلیت بودن» را به مذهبی‌ها خواهند داد. در حالی که وقتی اکثریت، آبادانی دنیا را می‌خواهند ما باید جا انداخته باشیم که این دین است که دنیای تو را تأمین می‌کند و آن‌ها هم از صمیم قلب قبول داشته باشند. دعوای دین و دنیا را تمام کنیم و با ادبیات امت وسط کار کنیم.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 56:07

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    وجود شما عزت میاورد ایران پناه جهان اسلام پس ایران فقیر نه ثروتمند خوبه

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی