سخنرانی حجتالاسلام محسن قرائتی با موضوع «نقش مثل ها در تبیین معارف دین»، سال 1393
اول کسی که مثل میزند خداست. «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً» این کار خداست. قبل از قرآن هم در کتاب قرآن و انجیل است که کتاب امثال مینامند، مثلهایی که حضرت موسی یا عیسی زدهاند. در عرفان و شعرها زیاد است. ضربالمثل خیلی از گرهها را باز میکند. بنده هم بسیاری از جاهایی که گیر کردم که چطور بگویم، با یک ضرب المثل حل کردم.
آشنایی بنده با شهید مطهری از یک مثل شروع شد. ایشان سالهای قبل از انقلاب اهواز در مکتب القرآن برنامهای داشت. بحث ایشان هم این بود که چرا خداوند فرموده است: «خالِدینَ فیها» کسی که سی سال، پنجاه سال گناه کرده است، چرا تا ابد بسوزد؟ مگر خدا عادل نیست؟ خدایی که عادل است چرا به خاطر گناه کم، جرم زیاد باید داد؟ ایشان این بحث را در کتاب عدل الهی هم مفصل آورده است. ایشان از چند زاویه عینی و قراردادی و دستورالعمل بحث کرده است. من هم گوش میدادم و شک داشتم که همه این حرفها را همه می فهمند یا نه قسمتهایی از سخنان علامه را کسی نمیفهمد. همینطور که نشسته بودم، تا بحث تمام شد به استاد مطهری گفتم: آقا اگر زحمت نیست، یک لحظه آن بالا بمانید. من بیایم یک چیزی به این مردم بگویم. رفتم گفتم: هرکس این بحث را فهمید، الحمدلله! هرکس هم نفهمید، سؤال این است چرا بخاطر سی سال گناه تا ابد باید مجازات شد؟ مثالی میزنم. مثال این است که شما یک لحظه با چاقو در چشمت میزنی و تا ابد کور هستی. چاقو زدن یک ثانیه است و کور شدن نود سال است. من یک حرف بد به شما بزنم تا ابد با من قهر هستی. مرحوم مطهری خندید. گفت: بله، مثل خوبی است که میشود با کار کم کیفر زیادی را دنبال کرد. یادم هست بعد که ایشان سخنرانی کرد، در آخر این جمله را فرمود: هرکس نیاز به توضیح بیشتر دارد، قرائتی میآید یک مثل میزند، با مثل روشن میشود. این مثل باعث شد ایشان به ما لطف پیدا کرد و یک رابطهای هم با ایشان پیدا کردم. مثل خیلی مهم است.
اول کسی که مثل میزند خداست. «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً» این کار خداست. قبل از قرآن هم در کتاب قرآن و انجیل است که کتاب امثال مینامند، مثلهایی که حضرت موسی یا عیسی زدهاند. در عرفان و شعرها زیاد است. ضربالمثل خیلی از گرهها را باز میکند. بنده هم بسیاری از جاهایی که گیر کردم که چطور بگویم، با یک ضرب المثل حل کردم.
آشنایی بنده با شهید مطهری از یک مثل شروع شد. ایشان سالهای قبل از انقلاب اهواز در مکتب القرآن برنامهای داشت. بحث ایشان هم این بود که چرا خداوند فرموده است: «خالِدینَ فیها» کسی که سی سال، پنجاه سال گناه کرده است، چرا تا ابد بسوزد؟ مگر خدا عادل نیست؟ خدایی که عادل است چرا به خاطر گناه کم، جرم زیاد باید داد؟ ایشان این بحث را در کتاب عدل الهی هم مفصل آورده است. ایشان از چند زاویه عینی و قراردادی و دستورالعمل بحث کرده است. من هم گوش میدادم و شک داشتم که همه این حرفها را همه می فهمند یا نه قسمتهایی از سخنان علامه را کسی نمیفهمد. همینطور که نشسته بودم، تا بحث تمام شد به استاد مطهری گفتم: آقا اگر زحمت نیست، یک لحظه آن بالا بمانید. من بیایم یک چیزی به این مردم بگویم. رفتم گفتم: هرکس این بحث را فهمید، الحمدلله! هرکس هم نفهمید، سؤال این است چرا بخاطر سی سال گناه تا ابد باید مجازات شد؟ مثالی میزنم. مثال این است که شما یک لحظه با چاقو در چشمت میزنی و تا ابد کور هستی. چاقو زدن یک ثانیه است و کور شدن نود سال است. من یک حرف بد به شما بزنم تا ابد با من قهر هستی. مرحوم مطهری خندید. گفت: بله، مثل خوبی است که میشود با کار کم کیفر زیادی را دنبال کرد. یادم هست بعد که ایشان سخنرانی کرد، در آخر این جمله را فرمود: هرکس نیاز به توضیح بیشتر دارد، قرائتی میآید یک مثل میزند، با مثل روشن میشود. این مثل باعث شد ایشان به ما لطف پیدا کرد و یک رابطهای هم با ایشان پیدا کردم. مثل خیلی مهم است.
کاربر مهمان