- 97
- 1000
- 1000
- 1000
راز خاتمیت در شهر تجارت، جلسه دوم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان با موضوع «راز خاتمیت در شهر تجارت»، جلسه دوم: خوانش اقتصادی از سیره نبوی(ص)، سال 1401
سوال اساسی این است که چرا دین خاتم در شهر تجارت آمد. گفتیم که مکه شهر تجاری بوده و شهر تجارت بزرگی هم بوده است و تجارت خارجی داشته است.
نکته بعد این بود که فقدان حکومت مرکزی یک امکاناتی را به بازار و کاروان ها و به طوایفی که هر کدام یک کاروان تجاری دارند که هر کدام مال التجاره بزرگی را تأمین می کنند داده بود که آزادی اقتصادی بیشتری داشته باشند.
ما در دنیای خودمان می شناسیم که دولت و بازار دو تا عنصر هستند که به صورت دائم همدیگر را قید می زنند. در یک دوره ای دولت بزرگ در اول تجارت بازرگانی شکل می گیرد، که در لند و منچستر و... اتفاق افتاد، اوا دولت مرکزی بزرگ می خواستند تا سکه واحد و پول رایج ضرب بکند، راه ها ایمن بکند، رانت صادرات واردات را خوب توزیع بکند که به نفع تجار تمام بشود به صورتی که دو تا سه تا تاجر همزمان وارد یک سرزمینی نشوند که مجبور بشوند مشتری ها با آنها چونه بزنند که تاجران مجبور بشوند از نرخ پایین تر بیایند و... . اینها کارهایی بود که وجود دولت مرکزی را توجیه می کرد. به محض شکل گیری تجارت و سرمایه دارهای بزرگ تجاری (سرمایه داری تجاری، سرمایه داری صنعتی، سرمایه داری بازارهای مالی) که قدرت و قوام خود را پیدا می کند، حالا شروع می کند با مخالفت با دولت مرکزی به طوری که به سمت دولت سازی توسط بازار می رود.
سوال اساسی این است که چرا دین خاتم در شهر تجارت آمد. گفتیم که مکه شهر تجاری بوده و شهر تجارت بزرگی هم بوده است و تجارت خارجی داشته است.
نکته بعد این بود که فقدان حکومت مرکزی یک امکاناتی را به بازار و کاروان ها و به طوایفی که هر کدام یک کاروان تجاری دارند که هر کدام مال التجاره بزرگی را تأمین می کنند داده بود که آزادی اقتصادی بیشتری داشته باشند.
ما در دنیای خودمان می شناسیم که دولت و بازار دو تا عنصر هستند که به صورت دائم همدیگر را قید می زنند. در یک دوره ای دولت بزرگ در اول تجارت بازرگانی شکل می گیرد، که در لند و منچستر و... اتفاق افتاد، اوا دولت مرکزی بزرگ می خواستند تا سکه واحد و پول رایج ضرب بکند، راه ها ایمن بکند، رانت صادرات واردات را خوب توزیع بکند که به نفع تجار تمام بشود به صورتی که دو تا سه تا تاجر همزمان وارد یک سرزمینی نشوند که مجبور بشوند مشتری ها با آنها چونه بزنند که تاجران مجبور بشوند از نرخ پایین تر بیایند و... . اینها کارهایی بود که وجود دولت مرکزی را توجیه می کرد. به محض شکل گیری تجارت و سرمایه دارهای بزرگ تجاری (سرمایه داری تجاری، سرمایه داری صنعتی، سرمایه داری بازارهای مالی) که قدرت و قوام خود را پیدا می کند، حالا شروع می کند با مخالفت با دولت مرکزی به طوری که به سمت دولت سازی توسط بازار می رود.
تاکنون نظری ثبت نشده است