- 552
- 1000
- 1000
- 1000
لذت مناجات (شرح مناجات خمس عشر)، جلسه نوزدهم
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه نوزدهم، سال 1386
امام زینالعابدین علیه السلام در مناجات راجین بعد از یاد رحمتهای خدا و ذکر صفات جمالیه الهی از خدا میخواهد: خدایا توحید خالص به من عطا کن! عالیترین مراتبی که اولیاء خدا به آن میرسند، در مسیرِ توحید است. در بعضی آیات اشاره میکند اکثر مؤمنین ایمانشان آمیختهی با شرک است و توحیدشان خالص نیست، «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ». با این که ایمان میآورند اما مراتبی از شرک هم دارند، لکن هر کسی متناسب با معرفت و مرتبه ایمانش. دو مثلثی را که مجموعشان یک مستطیل تشکیل میدهد در ذهنتان مجسّم کنید، دل مؤمن ظرف این مستطیل است. قاعدهی یک مثلث کفر است و هر چه رو به بالا میرود از کفر کاسته و جا برای ایمان بازتر میشود، تا میرسد به نقطهای که فقط ایمان خالص است. این مثلث کفر است اما عکسش، مثلث ایمان، مثلث بعدی است که آن بالا قاعدهاش وسیع است. پایین که میآید با مثلث کفر جفت میشود، هر چه از وسعت ایمان کم میشود بر وسعت کفر افزوده میشود. دو تا متقابل هستند. هر چه کفهی ایمان سنگینتر میشود، کفرش سبکتر و بالعکس. وسطها که میرسد تقریبا مساوی میشود، نصفش ایمان، نصفش کفر. عالیترین مرتبهاش آن است که هیچ آمیختگی با کفر ندارد، این میشود عبد خالص؛ «أشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه».
بعد حضرت چیزهایی را که در دنیا میخواهد ذکر میکند. یک بند از این چیزها، نعمتهایی عینی است که ملموس است و در سعادت انسان مؤثر است و میتواند به کمک آنها رضای الهی را کسب کند. خوردن، خوابیدن، محفوظ ماندن از امراض شدید، سرما و گرمای شدید، اینها لازمه زندگی است و الا انسان زنده نمیماند. نعمتی که جزء وجود آدم نیست، اما در دنیا خیلی برای انسان ارزش دارد، همان است که عباد الرحمن از خدا میخواهند: «هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ»، شاید اگر در دنیا نعمتی ارزشمندتر از همسر و فرزند خوب بود از خدا میخواستند. میگویند: خدایا نور چشم ما را در همسران و فرزندان خوب قرار بده.
امام زینالعابدین علیه السلام در مناجات راجین بعد از یاد رحمتهای خدا و ذکر صفات جمالیه الهی از خدا میخواهد: خدایا توحید خالص به من عطا کن! عالیترین مراتبی که اولیاء خدا به آن میرسند، در مسیرِ توحید است. در بعضی آیات اشاره میکند اکثر مؤمنین ایمانشان آمیختهی با شرک است و توحیدشان خالص نیست، «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ». با این که ایمان میآورند اما مراتبی از شرک هم دارند، لکن هر کسی متناسب با معرفت و مرتبه ایمانش. دو مثلثی را که مجموعشان یک مستطیل تشکیل میدهد در ذهنتان مجسّم کنید، دل مؤمن ظرف این مستطیل است. قاعدهی یک مثلث کفر است و هر چه رو به بالا میرود از کفر کاسته و جا برای ایمان بازتر میشود، تا میرسد به نقطهای که فقط ایمان خالص است. این مثلث کفر است اما عکسش، مثلث ایمان، مثلث بعدی است که آن بالا قاعدهاش وسیع است. پایین که میآید با مثلث کفر جفت میشود، هر چه از وسعت ایمان کم میشود بر وسعت کفر افزوده میشود. دو تا متقابل هستند. هر چه کفهی ایمان سنگینتر میشود، کفرش سبکتر و بالعکس. وسطها که میرسد تقریبا مساوی میشود، نصفش ایمان، نصفش کفر. عالیترین مرتبهاش آن است که هیچ آمیختگی با کفر ندارد، این میشود عبد خالص؛ «أشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه».
بعد حضرت چیزهایی را که در دنیا میخواهد ذکر میکند. یک بند از این چیزها، نعمتهایی عینی است که ملموس است و در سعادت انسان مؤثر است و میتواند به کمک آنها رضای الهی را کسب کند. خوردن، خوابیدن، محفوظ ماندن از امراض شدید، سرما و گرمای شدید، اینها لازمه زندگی است و الا انسان زنده نمیماند. نعمتی که جزء وجود آدم نیست، اما در دنیا خیلی برای انسان ارزش دارد، همان است که عباد الرحمن از خدا میخواهند: «هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ»، شاید اگر در دنیا نعمتی ارزشمندتر از همسر و فرزند خوب بود از خدا میخواستند. میگویند: خدایا نور چشم ما را در همسران و فرزندان خوب قرار بده.
تاکنون نظری ثبت نشده است