- 1586
- 1000
- 1000
- 1000
حقیقت دوران غیبت، جلسه اول
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا عابدینی با موضوع «حقیقت دوران غیبت»، سال 1400
چون یک نگاه ابتدایی عرفی ممکن است گاهی شکل گرفته باشد که وجه صحیحی دارد اما این وجه صحیح را باید به گونهای بیان کرد که با روایت دیگر هم سازگار باشد، این است که ما غیبت را در نگاه اول یک عقاب میبینیم که وقتی امت تحمل امام را ندارند غیب محقق میشود تا بعد از برههای و آزمایشها و اطلاعاتی، آمادگی ایجاد شود تا حضرت ظهور بکنند و ظهور پس از این دوران غیبتی که این دوران غیبت عقابی بود، عتابی بود، جرمی بود برای عدهای که آمادگی و ظرفیت آنها نبود تا این عتاب الهی در حقیقت شکل گرفته باشد. در بعضی از روایات اینگونه بیان شده که غیبت مربوط به این است که اگر بود حضرت هم به شهادت میرسید مانند آبائشان. اما در برخی از روایت دیگر که کم هم نیست بلکه تعدادش هم بیشتر باشد این هست که دوران غیبت یک کمال است و این کمال قطعی هم بوده که باید باشد. یعنی حتی اگر مردم در اوج آمادگی هم بودند حتماً باید دوران غیبت محقق میشده. این خودش نکته مهمی است. چنانچه دوران ظهور یک دوران کاملی است و کمالی است که باید محقق شود چنانچه دوران قیامت یک دوران کمالی است که حتماً و قطعاً باید محقق شود، دوران غیبت هم حتماً و قطعاً باید محقق میشد. چه مردم خوب خوب باشند، چه مردم در آن کمال خوبی نباشند و به اصطلاح باید دوران بگذرد تا خوب شوند. در هر صورت عصر غیبت یک نقشه الهی است و از آن باید مقصودی حاصل شود. یعنی آن مقصود باید در این دوران غیبت حاصل شود که حالا انشاءالله این بیان را که از روایات بکنیم که آن مقصود باید حاصل میشد که اگر مقصود حاصل نشود آن دوران غیبت به ظهور منجر نمیشود پس باید در دوران غیبت مقصودی حاصل شود. از جمله آن نتایج این دوران غیبت هم این هست که اگر مردم آمادگی نداشتند این طول میکشد. طول کشیدن آن مربوط به آماده نبودن مردم هست اما اصل غیبت مربوط به آماده نبودن مردم نیست. در رابطه با روایاتی که وارد شده با این عنوان که لابُدَّ برای امت ختمی و برای امام زمان للغیبه. حتماً باید غیبت باشد. غیبتها در هر امتی که کتاب کمال الدین صدوق رحمة الله علیه را اگر دوستان رجوع بکنند، غیبتهای همهی انبیاء را یکی یکی مطرح میکند که هر کدام دو، سه، یک غیبت داشتند که این دوران غیبت مربوط به امت اینها میشد که این رابطه غیبت کمال امت را داشت. هر چقدر آن کمال شدیدتر در انتظار امتی باشد، دوران غیبت طولانیتر میشود. یعنی طول و جهت آن کیفیت و کمیت. هم کمیت است و هم کیفیت. چون غیبت گاهی به لحاظ زمان است، گاهی به لحاظ جهات دیگری هست. یعنی فقط زمانی نیست. اینها هم مربوط به کمال امتی است که میخواهند پیدا کنند که هر چقدر آن کمال که منتظر است برای این امت شدیدتر بخواهد باشد، حتماً جهات غیبت و دوران غیبت طولانیتر میشود.
چون یک نگاه ابتدایی عرفی ممکن است گاهی شکل گرفته باشد که وجه صحیحی دارد اما این وجه صحیح را باید به گونهای بیان کرد که با روایت دیگر هم سازگار باشد، این است که ما غیبت را در نگاه اول یک عقاب میبینیم که وقتی امت تحمل امام را ندارند غیب محقق میشود تا بعد از برههای و آزمایشها و اطلاعاتی، آمادگی ایجاد شود تا حضرت ظهور بکنند و ظهور پس از این دوران غیبتی که این دوران غیبت عقابی بود، عتابی بود، جرمی بود برای عدهای که آمادگی و ظرفیت آنها نبود تا این عتاب الهی در حقیقت شکل گرفته باشد. در بعضی از روایات اینگونه بیان شده که غیبت مربوط به این است که اگر بود حضرت هم به شهادت میرسید مانند آبائشان. اما در برخی از روایت دیگر که کم هم نیست بلکه تعدادش هم بیشتر باشد این هست که دوران غیبت یک کمال است و این کمال قطعی هم بوده که باید باشد. یعنی حتی اگر مردم در اوج آمادگی هم بودند حتماً باید دوران غیبت محقق میشده. این خودش نکته مهمی است. چنانچه دوران ظهور یک دوران کاملی است و کمالی است که باید محقق شود چنانچه دوران قیامت یک دوران کمالی است که حتماً و قطعاً باید محقق شود، دوران غیبت هم حتماً و قطعاً باید محقق میشد. چه مردم خوب خوب باشند، چه مردم در آن کمال خوبی نباشند و به اصطلاح باید دوران بگذرد تا خوب شوند. در هر صورت عصر غیبت یک نقشه الهی است و از آن باید مقصودی حاصل شود. یعنی آن مقصود باید در این دوران غیبت حاصل شود که حالا انشاءالله این بیان را که از روایات بکنیم که آن مقصود باید حاصل میشد که اگر مقصود حاصل نشود آن دوران غیبت به ظهور منجر نمیشود پس باید در دوران غیبت مقصودی حاصل شود. از جمله آن نتایج این دوران غیبت هم این هست که اگر مردم آمادگی نداشتند این طول میکشد. طول کشیدن آن مربوط به آماده نبودن مردم هست اما اصل غیبت مربوط به آماده نبودن مردم نیست. در رابطه با روایاتی که وارد شده با این عنوان که لابُدَّ برای امت ختمی و برای امام زمان للغیبه. حتماً باید غیبت باشد. غیبتها در هر امتی که کتاب کمال الدین صدوق رحمة الله علیه را اگر دوستان رجوع بکنند، غیبتهای همهی انبیاء را یکی یکی مطرح میکند که هر کدام دو، سه، یک غیبت داشتند که این دوران غیبت مربوط به امت اینها میشد که این رابطه غیبت کمال امت را داشت. هر چقدر آن کمال شدیدتر در انتظار امتی باشد، دوران غیبت طولانیتر میشود. یعنی طول و جهت آن کیفیت و کمیت. هم کمیت است و هم کیفیت. چون غیبت گاهی به لحاظ زمان است، گاهی به لحاظ جهات دیگری هست. یعنی فقط زمانی نیست. اینها هم مربوط به کمال امتی است که میخواهند پیدا کنند که هر چقدر آن کمال که منتظر است برای این امت شدیدتر بخواهد باشد، حتماً جهات غیبت و دوران غیبت طولانیتر میشود.
تاکنون نظری ثبت نشده است