- 753
- 1000
- 1000
- 1000
هنر بهتر زیستن، جلسه شصت و نهم
سخنرانی از حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون با موضوع «هنر بهتر زیستن»، جلسه شصت و نهم،(برنامه سمت خدا) سال 1400
رسیدیم به راهکارهای تقویت شخصیتی که میتواند در بهبود روابط بین همسران و در محیط خانه مؤثر باشد. لذا درباره این شخصیت سالم گفتیم که در وهله و مرحله اول باید از ظرفیت وجودی خود برای تقویت آن استفاده بکنیم و یک نگاه لزوماً به بیرون نداشته باشیم. چون به صورت طبیعی افرادی که در اطراف ما هستند غیر از نزدیکان ما مثلاً پدر، مادر، همسر، گاهی اوقات یک مربی، یک معلم غیر از اینها بقیه شاید نتوانند واقعاً همه ظرفیتها و توانمندیهای ما را شناسایی بکنند. یک موقع ما در یک مغازهای میرویم حالا این کاسب مغازه شاید 2 ـ 3 دقیقه با ما برخورد دارد نمیتواند شخصیت ما را یا نقاط قوت ما را بداند و مثلاً بگوید آفرین این ویژگی چقدر خوب است. هر چند این اتفاق اگر بیفتد خیلی خوب است. یعنی ما در روابط اجتماعی خود خوب است که نقاط قوت یکدیگر را حتما ببینیم و بیان بکنیم ولو همان چیزی که داریم الان میبینیم این کمک میکند به این که جامعه، جامعه بانشاطی باشد. من یک خاطرهای را خودم بگویم یک موقعی تابستانی بود چند سال قبل داشتم یک خریدی می کردم از این وانتیهایی که میوه میفروختند ایستادم دیدم بنده خدا هم در آن گرمای شهر قم که واقعاً در تیر و مرداد ماه طاقتفرسا است یک دستمالی را تر کرده است و روی سر خود گذاشته است و خیلی هم ناراحت بود که آقا این شغل است مثلاً شهرداری دنبال ما میکند باید برویم و بیاییم از این پلاستیک ها داشت و داشت میوه ها را در آن میریخت معمولاً هم پلاستیکهای رنگی استفاده که خیلی شما نبینید چه چیزی در آن می ریزند. من دیدم ایشان خیلی روحیه ناامیدانهی دارد گفتم از او یک تشکری بکنم گفتم واقعاً ما مردم باید ممنون شما میوهفروشها باشیم دلیل آن هم این است که شما شغلتان جزء بهترین مشاغل که چه قدر به سلامتی جامعه شما دارید کمک میکنید و من هم این که یکی ـ دو جمله گفتم یک نگاهی به من کرد و دارد از داخل این پلاستیک ها میوه های ریز هم بیرون می ریخت. اصلاً نیت من هم این نبود که این کار را بکند ولی او یک مقداری در آن گرما نیاز به شارژ و انرژی دارد.
امروز ما واقعاً نیاز داریم در جامعه که وقتی همدیگر را میبینیم جملات خوب به هم بگوییم و لذا این خیلی کمک می کند به همون تعبیری که من در هفته قبل به کار بردم که عملکرد جامعه را بالا میبرد ما فکر نکنیم اگر مثلاً من تراشیون آقای شریعتی را دیدم یک نقطه مثبتی از او گفتم فقط دارم او را خوشحال میکنم در اصل وقتی ایشان که یک هم وطن من است، یک همشهری من است، همکار من است وقتی ایشان نشاط بگیرد می بینیم محیط اجتماعی رشد پیدا میکند، همان محیطی که قرار است من زندگی کنم، همسرم، فرزندانم در آن وقتی که امثال آقایان شریعتی در جامعه با نشاط باشند همه خوب زندگی می کنند. و ما توانمندی هم داریم. مثلاً خیلی از اینها تکان دادن زبان در دهان است
خدا مرحوم حاج آقای مجتهدی را رحمت کند یک موقع می فرمودند خداوند متعال یک دو مثقال گوشت در دهان ما به نام زبان گذاشته است این میتواند ما را سعادتمند بکند میتواند بدبخت بکند یعنی بالاخره این زبان را اگر خوب بچرخانیم بدانیم چه الفاظی را به کار ببندیم و میتواند این کار را بکند و لذا شما یکی از دانشمندان بزرگ می گویند نامه ای معلم داد که در زمان تحصیل او که این را ما نمیتوانیم بپذیریم و باید او را در خانه نگه دارید. مادر این نامه را خواند ولی مدیریت کرد. علم و دانش آموخت یعنی به جای این که بگوید شما را اخراج کردند گفت که معلم نوشته است که پسر شما در خانه بهتر می تواند به فعالیتهای خود برسد و لذا همان جا مادر خودبا تدبیری اندیشید در زیرزمین خانه یک کارگاه سادهای درست کرد و این شخصیت جزء یکی از دانشمندان بزرگی شد که امروز بیش از شش هزار اختراع به نام او ثبت شده است. یعنی یک جمله، یعنی اگر همان نامه را که معلم داده بود مستقیم برای بچه خود می خواند چه بسا این فرزند معتاد میشد، دزد میشد، قاچاقچی میشد یعنی اصلاً رها میشد ولی جمله و عبارت را تغییر داد و ما خیلی میتوانیم این عبارتها را تغییر بدهیم. فعالی که تأثیر داریم می گذاریم.
رسیدیم به راهکارهای تقویت شخصیتی که میتواند در بهبود روابط بین همسران و در محیط خانه مؤثر باشد. لذا درباره این شخصیت سالم گفتیم که در وهله و مرحله اول باید از ظرفیت وجودی خود برای تقویت آن استفاده بکنیم و یک نگاه لزوماً به بیرون نداشته باشیم. چون به صورت طبیعی افرادی که در اطراف ما هستند غیر از نزدیکان ما مثلاً پدر، مادر، همسر، گاهی اوقات یک مربی، یک معلم غیر از اینها بقیه شاید نتوانند واقعاً همه ظرفیتها و توانمندیهای ما را شناسایی بکنند. یک موقع ما در یک مغازهای میرویم حالا این کاسب مغازه شاید 2 ـ 3 دقیقه با ما برخورد دارد نمیتواند شخصیت ما را یا نقاط قوت ما را بداند و مثلاً بگوید آفرین این ویژگی چقدر خوب است. هر چند این اتفاق اگر بیفتد خیلی خوب است. یعنی ما در روابط اجتماعی خود خوب است که نقاط قوت یکدیگر را حتما ببینیم و بیان بکنیم ولو همان چیزی که داریم الان میبینیم این کمک میکند به این که جامعه، جامعه بانشاطی باشد. من یک خاطرهای را خودم بگویم یک موقعی تابستانی بود چند سال قبل داشتم یک خریدی می کردم از این وانتیهایی که میوه میفروختند ایستادم دیدم بنده خدا هم در آن گرمای شهر قم که واقعاً در تیر و مرداد ماه طاقتفرسا است یک دستمالی را تر کرده است و روی سر خود گذاشته است و خیلی هم ناراحت بود که آقا این شغل است مثلاً شهرداری دنبال ما میکند باید برویم و بیاییم از این پلاستیک ها داشت و داشت میوه ها را در آن میریخت معمولاً هم پلاستیکهای رنگی استفاده که خیلی شما نبینید چه چیزی در آن می ریزند. من دیدم ایشان خیلی روحیه ناامیدانهی دارد گفتم از او یک تشکری بکنم گفتم واقعاً ما مردم باید ممنون شما میوهفروشها باشیم دلیل آن هم این است که شما شغلتان جزء بهترین مشاغل که چه قدر به سلامتی جامعه شما دارید کمک میکنید و من هم این که یکی ـ دو جمله گفتم یک نگاهی به من کرد و دارد از داخل این پلاستیک ها میوه های ریز هم بیرون می ریخت. اصلاً نیت من هم این نبود که این کار را بکند ولی او یک مقداری در آن گرما نیاز به شارژ و انرژی دارد.
امروز ما واقعاً نیاز داریم در جامعه که وقتی همدیگر را میبینیم جملات خوب به هم بگوییم و لذا این خیلی کمک می کند به همون تعبیری که من در هفته قبل به کار بردم که عملکرد جامعه را بالا میبرد ما فکر نکنیم اگر مثلاً من تراشیون آقای شریعتی را دیدم یک نقطه مثبتی از او گفتم فقط دارم او را خوشحال میکنم در اصل وقتی ایشان که یک هم وطن من است، یک همشهری من است، همکار من است وقتی ایشان نشاط بگیرد می بینیم محیط اجتماعی رشد پیدا میکند، همان محیطی که قرار است من زندگی کنم، همسرم، فرزندانم در آن وقتی که امثال آقایان شریعتی در جامعه با نشاط باشند همه خوب زندگی می کنند. و ما توانمندی هم داریم. مثلاً خیلی از اینها تکان دادن زبان در دهان است
خدا مرحوم حاج آقای مجتهدی را رحمت کند یک موقع می فرمودند خداوند متعال یک دو مثقال گوشت در دهان ما به نام زبان گذاشته است این میتواند ما را سعادتمند بکند میتواند بدبخت بکند یعنی بالاخره این زبان را اگر خوب بچرخانیم بدانیم چه الفاظی را به کار ببندیم و میتواند این کار را بکند و لذا شما یکی از دانشمندان بزرگ می گویند نامه ای معلم داد که در زمان تحصیل او که این را ما نمیتوانیم بپذیریم و باید او را در خانه نگه دارید. مادر این نامه را خواند ولی مدیریت کرد. علم و دانش آموخت یعنی به جای این که بگوید شما را اخراج کردند گفت که معلم نوشته است که پسر شما در خانه بهتر می تواند به فعالیتهای خود برسد و لذا همان جا مادر خودبا تدبیری اندیشید در زیرزمین خانه یک کارگاه سادهای درست کرد و این شخصیت جزء یکی از دانشمندان بزرگی شد که امروز بیش از شش هزار اختراع به نام او ثبت شده است. یعنی یک جمله، یعنی اگر همان نامه را که معلم داده بود مستقیم برای بچه خود می خواند چه بسا این فرزند معتاد میشد، دزد میشد، قاچاقچی میشد یعنی اصلاً رها میشد ولی جمله و عبارت را تغییر داد و ما خیلی میتوانیم این عبارتها را تغییر بدهیم. فعالی که تأثیر داریم می گذاریم.
تاکنون نظری ثبت نشده است