- 727
- 1000
- 1000
- 1000
راه دستیابی به ارزش های انسانی و الهی، جلسه ششم
سخنرانی از آیت الله محمد امامی کاشانی با موضوع «راه دستیابی به ارزش های انسانی و الهی»، جلسه ششم، سال 1360
انسان در قرآن کریم چه ابعاد و مشخصاتی دارد. انسان و بعد عبادت. عبادت ضرورت و نیاز انسان هست. صدرالمتألهین در شرح اصول کافی وقتی عبادت و بندگی خدا را بحث می کند و نماز را که یکی از بالاترین عبادات است شرح می دهد می گوید انسان با چند خصلت و صفت می تواند عبادت کند و توجه به خدا داشته باشد.
اول حضور قلب است. شرط اول اینکه تو خودت را در برابر خدا خاضع قرار بدهی و این استعدادهای درونی خود را آشکارا کنی حضور قلب است. حضور قلب یعنی اینکه انسان از آنچه غیر نماز است ببرد. وقتی در رکوع است توجه به رکوع داشته باشد، وقتی در سجود است توجه به سجود داشته باشد.
دوم تفهم. ممکن است انسان حضور قلب داشته باشد ولی فهم نداشته باشد و نتواند آنچه انجام می دهد را بفهمد. چه بسا کسانی در عبادت گریان ونالان هستند و از غیر خدا هم در مقام عبادت می برند ولی فهم این عبادت را ندارند و از این جمله اند خوارج نهروان. فه عبادت تحلیل عبادت است. واجب و حرام چیست و اینکه تکلیف چیست.
سوم تعظیم است یعنی بزرگ شمردن خدا.
چهارم هیبت. هیبت یعنی خوف و ترس از خدا. عدم خوف انسان را به جرأت های بسیار درنده ای می اندازد.
پنجم رجا. یعنی امید و در برابر خوف است. انسان با دو بال حرکت می کند. یک بال خوف و یک بال رجا. نور امید انسان را به سمت کمال حرکت می دهد. خوف مراقبت می کند و رجا حرکت ایجاد می کند.
ششم حیا. حیا به دو معنا است که انسان را از توهم گناه نیز ناراحت باشد. یعنی احتمال عصیان و توجه به تقصیر که شاید من مقصر باشم.
صدرالمتألهین می گوید انسان ها به سه دسته تقسیم می شوند. مقربون، سابقون و اصحاب شمال. مقربون کسانی هستند که قبل از لفظ، معنا در دلشان باشد. سابقون آنها هستند که اول می گویند، بعد به معنا توجه می کنند. اصحاب شما آنها هستند که در لفظ مانده و گیر کرده اند. کسی که نماز او را از گناه و منکر باز ندارد، این به جای اینکه به خدا نزدیک شود، از خدا دور شده است. به خاطر اینکه فکر می کرده است واقعا از بندگان خوب خداست ولی فهم و درکی از این عبادت نداشته است. این فقط با الفاظ بازی کرده است و این عبادت که باید برای او پر و بالی باز کند نرسانده است.
انسان در قرآن کریم چه ابعاد و مشخصاتی دارد. انسان و بعد عبادت. عبادت ضرورت و نیاز انسان هست. صدرالمتألهین در شرح اصول کافی وقتی عبادت و بندگی خدا را بحث می کند و نماز را که یکی از بالاترین عبادات است شرح می دهد می گوید انسان با چند خصلت و صفت می تواند عبادت کند و توجه به خدا داشته باشد.
اول حضور قلب است. شرط اول اینکه تو خودت را در برابر خدا خاضع قرار بدهی و این استعدادهای درونی خود را آشکارا کنی حضور قلب است. حضور قلب یعنی اینکه انسان از آنچه غیر نماز است ببرد. وقتی در رکوع است توجه به رکوع داشته باشد، وقتی در سجود است توجه به سجود داشته باشد.
دوم تفهم. ممکن است انسان حضور قلب داشته باشد ولی فهم نداشته باشد و نتواند آنچه انجام می دهد را بفهمد. چه بسا کسانی در عبادت گریان ونالان هستند و از غیر خدا هم در مقام عبادت می برند ولی فهم این عبادت را ندارند و از این جمله اند خوارج نهروان. فه عبادت تحلیل عبادت است. واجب و حرام چیست و اینکه تکلیف چیست.
سوم تعظیم است یعنی بزرگ شمردن خدا.
چهارم هیبت. هیبت یعنی خوف و ترس از خدا. عدم خوف انسان را به جرأت های بسیار درنده ای می اندازد.
پنجم رجا. یعنی امید و در برابر خوف است. انسان با دو بال حرکت می کند. یک بال خوف و یک بال رجا. نور امید انسان را به سمت کمال حرکت می دهد. خوف مراقبت می کند و رجا حرکت ایجاد می کند.
ششم حیا. حیا به دو معنا است که انسان را از توهم گناه نیز ناراحت باشد. یعنی احتمال عصیان و توجه به تقصیر که شاید من مقصر باشم.
صدرالمتألهین می گوید انسان ها به سه دسته تقسیم می شوند. مقربون، سابقون و اصحاب شمال. مقربون کسانی هستند که قبل از لفظ، معنا در دلشان باشد. سابقون آنها هستند که اول می گویند، بعد به معنا توجه می کنند. اصحاب شما آنها هستند که در لفظ مانده و گیر کرده اند. کسی که نماز او را از گناه و منکر باز ندارد، این به جای اینکه به خدا نزدیک شود، از خدا دور شده است. به خاطر اینکه فکر می کرده است واقعا از بندگان خوب خداست ولی فهم و درکی از این عبادت نداشته است. این فقط با الفاظ بازی کرده است و این عبادت که باید برای او پر و بالی باز کند نرسانده است.
تاکنون نظری ثبت نشده است