- 764
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 43 تا 50 سوره روم
درس آیت الله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 43 تا 50 سوره روم"
- ضرورت توجه به زندگی توحیدی قبل از فرا رسیدن قیامت؛
- تلاش انسان در نجات از برزخ و فرار از قیامت و عدم امکان آن؛
- آمیختگی کیفر دنیوی با رحمتالهی و محض بودن کیفر اخروی.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لاَّ مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ (43) مَن کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِأَنفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ (44) لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ (45) وَمِنْ آیَاتِهِ أَن یُرْسِلَ الرِّیَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِیُذِیقَکُم مِن رَحْمَتِهِ وَلِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (46) وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ رُسُلاً إِلَی قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا وَکَانَ حَقّاً عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ (47) اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَاباً فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماءِ کَیْفَ یَشَاءُ وَیَجْعَلُهُ کِسَفاً فَتَرَی الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ (48) وَإِن کَانُوا مِن قَبْلِ أَن یُنَزَّلَ عَلَیْهِم مِن قَبْلِهِ لَمُبْلِسِینَ (49) فَانظُرْ إِلَی آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَی وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (50)﴾
ضرورت توجه به زندگی توحیدی قبل از فرا رسیدن قیامت
این بخش از آیات سورهٴ مبارکهٴ «روم» در چند سوره آمده است لذا این بخش را با اجمال و سرعت میگذریم. عمده آن است که بعد از بیان توحید که در کلّ هستی ذات اقدس الهی هم خالق است هم ربّ و بعد از اینکه فطرت انسان را تشریح کرد که خدای سبحان جان انسان را خالی از معارف خلق نکرد که به او بگوید از بیرون علم تهیه کن بلکه سرمایه دینی را به او داد و از آن به عنوان فطرت یاد کرد در آیه 43 همان مطلبی که قبلاً در آیه سی همین سورهٴ مبارکهٴ «روم» بازگو شد تکرار میکند میفرماید: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ﴾ قبل از اینکه روزی فرا برسد که مَردّی نیست یعنی قبل از اینکه قیامت فرا برسد فرصت هست انسان باید متوجه حق باشد.
بررسی تلاش انسان در نجات از برزخ و فرار از قیامت و عدم امکان آن
جریان قیامت از چند جهت محلّ بحث است یکی اینکه افرادی که وارد صحنه برزخ میشوند یا نشنیدند یا باور نکردند و مانند آن درخواست رجوع میکنند ﴿رَبِّ ارْجِعُونِ ٭ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً﴾[1] وقتی هم وارد صحنه قیامت شدند آن اوضاع را میبینند میگویند: ﴿أَیْنَ الْمَفَرُّ﴾[2] بعد وقتی فهمیدند راه فرار نیست همه جا حکم خدا در صحنه قیامت حاکم است میگویند آیا میشود به دنیا برگردیم حتی اگر به دوزخ هم بروند میگویند آیا میشود به دنیا برگردیم درباره آنها هم آیهٴ سورهٴ «انعام» گذشت که فرمود: ﴿لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ﴾[3] ردّ به دنیا ممکن نیست برای اینکه دنیا برچیده شد اگر ﴿یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّماوَاتُ﴾[4] شد و اگر ﴿إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ﴾[5] شد ﴿إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ﴾[6] شد, تناثر نجوم شد, کلّ نظام هستی دنیا عوض شد دنیایی نیست تا اینها برگردند بر فرض محال اگر دنیایی باشد و برگردند ﴿لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ﴾ بنابراین اینها گاهی طلب رجوع میکنند میگویند: ﴿رَبِّ ارْجِعُونِ﴾ گاهی میخواهند فرار کنند میگویند ﴿أَیْنَ الْمَفَرُّ﴾ که در سورهٴ مبارکهٴ «قیامت» آمده است فرمود: ﴿فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ٭ وَخَسَفَ الْقَمَرُ ٭ وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ٭ یَقُولُ الْإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ﴾[7] که این در آستانه قیامت است گاهی هم میگویند ما را برگردانید در دوزخ پاسخ میآید ﴿لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ﴾ گاهی هم در صحنه قیامت خواهان رجوعاند میگویند آیا میشود ما برگردیم پاسخ میدهند که مردّی نیست ردّ و برگشتی در کار نیست این برای افراد است نسبت به قیامت که در طلیعه قیامت درخواست فرار میکنند درخواست رجوع میکنند در خود صحنه قیامت درخواست رد میکنند در دوزخ درخواست رجوع میکنند و مانند آن.
بهتآور بودن جریان وقوع قیامت و عدم توان بر جلوگیری از آن
یک بحث هم این است که خود قیامت امرٌ ضروری ﴿لاَ رَیْبَ فِیهِ﴾, آن امر ضروری ﴿لاَ رَیْبَ فِیهِ﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» به این صورت گذشت فرمود: ﴿لَوْ یَعْلَمُ الَّذِینَ کَفَرُوا حِینَ لاَ یَکُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلاَ عَن ظُهُورِهِمْ وَلاَ هُمْ یُنصَرُونَ ٭ بَلْ تَأْتِیهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلاَ یَسْتَطِیعُونَ رَدَّهَا﴾[8] بهتان از این جهت به بهتان نامیده شد که آدم را مبهوت میکند برای اینکه کاری که انسان نکرده حرفی که نزده به او نسبت میدهند از این جهت به این دروغ میگویند بهتان. فرمود این جریان قیامت دفعتاً میآید اینها را مبهوت میکند میخواهند جلویش را بگیرند نمیتوانند ﴿فَلاَ یَسْتَطِیعُونَ﴾ ردّ این ساعت و قیامت و معاد را بنابراین قیامت امری است ضروری به طوری که به هیچ وجه نمیشود جلویش را گرفت.
دلالت آیه ﴿لاَ مَرَدَّ لَهُ مِن الله﴾ بر عدم امکان ردّ قیامت
یک ﴿لاَ مَرَدَّ﴾ است که مصدر میمی است به معنای رد است لای نفی جنس است یعنی ردپذیر نیست این همین آیه سورهٴ مبارکهٴ «روم» بود که خوانده شد ﴿لاَ مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ﴾ یکی مسئله استرجاع و رجوع و ردخواهی تبهکاران است که آن را هم قرآن کریم نفی کرد در سورهٴ مبارکهٴ «شوری» دو مطلب هست یکی اینکه فرمود اینها مردّی ندارند یکی اینکه ردپذیر نیست در سورهٴ «شوری» آیه 44 به این صورت است ﴿وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِیٍّ مِن بَعْدِهِ وَتَرَی الظَّالِمِینَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ یَقُولُونَ هَلْ إِلَی مَرَدٍّ مِن سَبِیلٍ﴾ حالا یا این ﴿مَرَدَّ﴾ اسم مکان است یا مصدر یعنی «هل الی ردّ من سبیل, هل الی مکان الردّ من سبیل» و مانند آن. در همان سورهٴ مبارکهٴ «شوری» آیه 47 به این صورت است ﴿اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُم مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لاَ مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ﴾ به هیچ نحو نه خدا رد میکند نه دیگری, خدا رد نمیکند چون به احسن وجه آفرید دیگری رد نمیکند مطابق آیه سورهٴ «انبیاء» ﴿فَلاَ یَسْتَطِیعُونَ رَدَّهَا﴾[9] لذا در آیه محلّ بحث سورهٴ مبارکهٴ «روم» فرمود: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لاَّ مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ﴾.
آمیختگی کیفر دنیوی با رحمت الهی و محض بودن کیفر اخروی
مطلب بعدی آن است که کیفرهایی که در دنیاست گذشته از اینکه صِبغه کیفری دارد یک صبغه رحمت هم دارد برای اینکه امید است که شخص متنبّه بشود و توبه کند و برگردد اما کیفر آخرت دیگر عذاب محض است دیگر جا برای صبغه توبه و انابه و امثال ذلک نیست لذا جزای دنیا از جزای آخرت از این جهت اهون و انفع است.
تشویقی بودن تعابیر دال بر پاداش و تقیید آن به فضل الهی
مسئله جزا را ذات اقدس الهی جزا تعبیر کرده اجر تعبیر کرده بیع و شراء تعبیر کرده همه این تعبیرها تشویقی است در کنار همه این تشویقها آن فضل را ذکر میکند تا کسی خیال نکند که واقعاً مالک چیزی است دارد با خدا معامله میکند یا مالک عمل است به خدای سبحان میدهد اگر جان خود را میدهد این بیع راستین نیست اگر عمل خود را میدهد این اجاره راستین نیست اگر فرمود: ﴿فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم﴾[10] که بیعت را از آن جهت بیعت میگویند که شخص بیع میکند جان و مال خود را به خدا میفروشد در آن آیاتی که دارد ﴿مَن یَشْتَرِی﴾[11] یا ﴿یَشْرِی﴾[12] یا ﴿فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم﴾ همه این تعبیرات با این امر تشویقی همراه است فرمود: ﴿مِن فَضْلِهِ﴾ زیرا آن مبیع که برای خداست, ثمن را که خدا میگیرد عوض و معوَّض هر دو را به او میدهد اینطور نیست که معوَّض را بگیرد عوض را به او بدهد جان او را از او بگیرد چیزی به او بدهد وقتی او جانی ندارد مالک چیزی نخواهد بود.
سرّ سودآوری معامله انسان با خدا و زیانباری آن با شیطان
معامله با خدا از این جهت سودآور است که عوض و معوّض هر دو را خدا به انسان میدهد معامله با شیطان از این جهت خسارتآور است که عوض و معوّض هر دو را او میگیرد اینطور نیست که شیطان چیزی به آدم بدهد و مال آدم یا حیثیت آدم یا دین آدم را بگیرد خود انسان را به بردگی میکشد و برای اینکه از این برده استفاده کند یک مقدار کاه و جو به او میدهد این معنایش این نیست حالا یک کاه و جو را به او تملیک کرده است هزینه این مرکوب را برای حفظ خود این مرکوب میدهد.
پرسش:... پاسخ: در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» گذشت که ذات اقدس الهی فرمود شیطان تهدیدش این است که ﴿لَأَحْتَنِکَنَّ﴾[13] من احتناک میکنم احتناک که باب افتعال است «احتنک الفرس» یعنی سوار اسب شد حنک و تحت حنک آن را گرفت اینها که سوارکار مسلّطاند آن افساری که به دهنه اسب میزنند آنچه در گردن اسب است اینها میگویند احتناک کردند حنک اسب را گرفتند گفت من احتناک میکنم سواری میخواهم خب اگر کسی سواری خواست مرکوب خودش را هم مقداری جو میدهد معامله با ابلیس به این است که عوض و معوّض هر دو را به او تسلیم میکنند معامله با خدا این است که ذات اقدس الهی عوض و معوّض هر دو را برمیگرداند پس اگر تعبیر به بیع کرد تعبیر شراء کرد تعبیر به اجر کرد تعبیر به جزا کرد همه با این ﴿مِن فَضْلِهِ﴾ همراه است که مبادا کسی خیال بکند مالک چیزی است و به خدا میدهد و در برابر آن امری میگیرد پس در عین حال که فرمود: ﴿لِیَجْزِیَ﴾ تعبیر ﴿مِن فَضْلِهِ﴾ هم آمده. بالاتر از این, این تعلیل است این تعلیل برای هر دو قسم است بعد از اینکه فرمود وقتی قیامت فرا رسید مردم ﴿یَصَّدَّعُونَ﴾ دو گروه میشوند متفرّق میشوند یک عده کفر ورزیدند که ﴿فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ﴾ یک عده عمل صالح کردند که ﴿فَلِأَنفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ﴾ درباره مؤمنان تعبیر به جزا و فضل کرد درباره کفار فرمود: ﴿إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ﴾ یعنی «إنّه یحب المؤمنین» پس این ﴿إِنَّهُ﴾ هم میتواند تعلیل منطوقی باشد برای کفار, هم تعلیل مفهومی باشد چون در سیاق تحدید است برای مؤمنین چون «یحبّ المؤمنین», ﴿لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِن فَضْلِهِ﴾ چون ﴿لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ﴾, ﴿مَن کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ﴾.
بررسی آیتهای توحیدی در پیدایش و حرکت باد و ابر و باران
بعد چون در سورهٴ مبارکهٴ «روم» آیات توحیدی مطرح است باز همین آیات توحیدی را درباره پیدایش و پرورش نسیم و تبدیل نسیم به باد و بعد به طوفان و بعد به پیدایش ابر و تحریک ابر و بارداری ابر و زایمان ابر را مطرح میکند این بخش از آیات چندین بار از اول قرآن تا اینجا ذکر شده یکی آیه 164 سورهٴ مبارکهٴ «بقره» بود که صدر آیه این است ﴿إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ﴾ بعد فرمود: ﴿وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ﴾ در این بحثهای اخیر هم در سورهٴ مبارکهٴ «فرقان» باز جریان باد و باران مطرح شد آیه 48 این است فرمود: ﴿وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً طَهُوراً﴾. در سورهٴ مبارکهٴ «نمل» هم باز همین آیات مطرح است که فرمود: ﴿أَنزَلَ لَکُم مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا کَانَ لَکُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَءِلهٌ مَّعَ اللَّهِ﴾,[14] بعد از چند آیه فرمود: ﴿أَمَّن یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرَاً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ أَإِلهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَی اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ﴾[15] اصلِ پیدایش باد که چگونه میشود که باد پیدا بشود, چه چیز عامل پیدایش باد است و چه چیز عامل پرورش باد و افزایش باد و امثال ذلک است چه چیزی این باد را حرکت میدهد که باد بتواند ابرها را حرکت بدهد همه اینها تدبیر حکیمانه ذات اقدس الهی است اول یک مقدار نسیم تولید میکند بعد کم کم افزایش اینها را به عهده دارد پرورش اینها را به عهده دارد جهتیابی اینها را به عهده دارد ابرها را هم که بعضیها نر هستند بعضیها ماده آنها را تلقیح میکنند بعد از نکاح ابرها و بارداری ابرها کجا باید ببارند این بارشان را کجا باید بنهند تنظیم میکند به بادها دستور میدهد که این ابرها را تا کجا هدایت بکنند.
مأمور الهی بودن ارسال باد و تلقیح ابر و گیاهان
فرمود اینها رسالت ما را به عهده دارند ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ﴾[16] هم این ریاح از یک طرف این گیاهها را تلقیح میکنند نکاحی بین گیاهها و برگهای درختها و خود درختان ایجاد میکنند نر و ماده را به هم نزدیک میکنند هم گیاهها آماده میشود هم ابر برای بارش و باران آماده میشود هم هنگام زایمان به این ابرهای باردار رَحم میدهد که این ابرها شلنگی نبارند قطرهای ببارند خب اگر این همه بارانی که ابر به همراه دارد این اگر شلنگی ببارد زمینی نمیماند جایی برای زیست نیست فرمود ما آنها را غربالی میکنیم برای آنها رَحم درست میکنیم که این باری را که اینها در بر دارند قطره قطره بریزند نه شلنگی ﴿فَتَرَی الْوَدْقَ﴾ یعنی قطرات ﴿یَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ﴾ لابهلای این مثل غربال یک وقت آدم یک طشت آب دارد یک دفعه سرازیر میکند این دیگر خلال نیست یک وقت آب را میریزد در غربال خب آب در غربال قطره قطره از لابهلای این بندهای غربال میریزد فرمود: ﴿فَتَرَی الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ﴾.
مغفول بودن نظم عالمانه در باد و باران و لزوم پژوهش پیرامون آن
این نظم است. ده برابر آیه ﴿مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولاً﴾[17] را ما درباره باد و باران داریم حالا این ﴿مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولاً﴾ را حوزههای علمیه آمدند بحث کردند درباره آن و آن شده برائت نقلی, اگر دانشگاههای ما درباره کیفیت پیدایش باد, درجهبندی باد, تبدیل نسیم به طوفان, فاصله اینها, کیفیت تلقیح این بادها نسبت به گیاهان, کیفیت بارداری ابرها, کیفیت زایمان ابرها, دهها جلد کتاب است الآن شما این برائت نقلی را وقتی میبینید علمای ما ـ حشر اینها با اولیا ـ در این پنجاه سال اخیر حداقل پنجاه جلد کتاب نوشتند درباره برائت نقلی درباره همین کمتر از یک سطر است, بعضیها قبول کردند بعضیها قبول نکردند اگر برائت هست در اقل و اکثر ارتباطی چیست اقل و اکثر استقلالی چیست ارتباطش با سایر اصول چیست خب این شده علم اسلامی ولی اگر همین آیات را دانشگاه درباره پیدایش نسیم و ابر و باد و باران انجام بدهد دیگر علم اسلامی نیست ما هواشناسی اسلامی نداریم, ابرشناسی اسلامی نداریم, بارانشناسی اسلامی نداریم؟! اینکه درست نیست اینها هم میشود علوم اسلامی.
تبیین بعضی از منافع باد در حرکت کشتیها
مطلب دیگر اینکه امروز هواپیما پیدا شده سابقاً که فقط کشتی بود و سفرهای اسب و استر بود قسمت مهمّ این مسافرتها را در شب انجام میدادند برای اینکه روز گرم بود شب برای سفر آسانتر بود سفرهای کشتی که بالأخره قسمت مهمّش چه شب چه روز بر اساس نجوم و ستارهها و شمس و قمر بود آنها با قطبنما و جهتیابی که دارند حرکت میکنند راهنمای این ناوخداها, کشتیبانها همین ستارههاست که خدای سبحان فرمود ما نجوم را وسیله اهتدا قرار دادیم[18] این برای این, آن روز که وسیله بخار و امثال ذلک نبود همین بادها بود که کشتیها را جابهجا میکرد اینها باید بدانند که باد چه وقت حرکت میکند زمان باد را بشناسند درجات باد را بشناسند قدرت تحریک بادها را بشناسند که کشتیها را برابر آن برانند این باد مخالف میوزد باد موافق میوزد چه وقت باد میآید کجا باد میآید چطور باد میآید الآن هم که با وسیله هوایی دارند دارند حرکت میکنند آنها هم با تنظیم باد دارد حرکت میکنند اینکه میخواهد سوختگیری کند میفهمد از این طرف بخواهد برود دو ساعت فاصله است از آن طرف میخواهد بیاید کمتر فاصله است برای اینکه آن طرف باد همراه است مزاحم نیست پشت این هواپیماست آسانتر میآید از این طرف در جهت مخالف باد است سوختگیری او باید بیشتر باشد باید دو ساعت رفت تنظیم بکند الآن هم زمان و زمین با تنظیم باد و باران و ابر و اینها دارد پیش میرود.
زندگی سَفهی نتیجه دیدن این نظم و رویگردانی از دین الهی
حالا اگر کسی بخشی از این حوادث را شناخت میشود دانشمند, آن کسی که این مبدأ اساسی این کارهاست و همه اینها را آفرید مبدأ حکیم نیست ـ معاذ الله ـ طبیعت است؟! اگر کسی از روش ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) که روش توحیدی است فاصله بگیرد قرآن او را سفیه میداند ﴿وَمَن یَرْغَبُ عَن مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ﴾[19] این خودش را تسفیه کرده سفیهانه دارد به سر میبرد این بخش از آیات چون قبلاً هم گذشت دیگر بحث تفصیلی ندارد.
بررسی بعضی از منافع باد در دریا و خشکی
فرمود: ﴿وَمِنْ آیَاتِهِ أَن یُرْسِلَ الرِّیَاحَ﴾ اینها رسول الهیاند پیک الهیاند ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ﴾ اینها صیغه عقد باید بخوانند بین گیاهان ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ﴾ اینها میروند تلقیح میکنند شما میبینید درختهای توت اینطور است یک توت نر است یک توت ماده است هر درختی باردار نیست هر برگی باردار نیست تا تلقیح نشود تا نکاح نشود تا نر و ماده جمع نشود نه آن گُل, گل میدهد نه آن میوه, میوه میشود. فرمود: ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ﴾ اینها برای چند کار است اینجا به عنوان اسم ذکر کرده است فرمود: ﴿مُبَشِّرَاتٍ﴾ یعنی «لیبشّرکم» اینها بشارت میدهند یک کارشناس یک بادشناس میداند این باد کم کم به دنبالش ابر بارنده است اینها بشارتآورنده است در آیاتی که در سورهٴ مبارکهٴ «فرقان» بود «نمل» بود فرمود: ﴿بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ﴾ یعنی قبل از اینکه رحمت الهی, باران الهی بیاید این بادها بشارت باران را به عهده دارند.
یادآوری منافع بدون «لعلّ» و سپاسگزاری آن با «لعلّ»
﴿مُبَشِّرَاتٍ﴾ یعنی «لیبشّرکم» (یک) ﴿وَلِیُذِیقَکُم﴾ که این ﴿لِیُذِیقَکُم﴾ که فعل است عطف بر ﴿مُبَشِّرَاتٍ﴾ شده است برای اینکه این ﴿مُبَشِّرَاتٍ﴾ به منزله «لیبشّرکم» است ﴿وَلِیُذِیقَکُم مِن رَحْمَتِهِ﴾ آنجا هم مبشّرات رحمت است این ﴿مِن رَحْمَتِهِ﴾ به صورت تنازع هم متعلّق به ﴿مُبَشِّرَاتٍ﴾ است هم به «إذاقه» یعنی بشارت میدهند از رحمت خدا, اذاقه میکنند از رحمت خدا ﴿وَلِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ﴾ کشتیهای دریا هم به امر همین ذات اقدس الهی جابهجا میشوند و جریان پیدا میکنند این کشتی سنگینوزن را این باد جابهجا میکند; چهارم: ﴿وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ﴾ تجارتهای دریایی, صید کردن, سفرها بهرهبرداری از فضل الهی است اینها همه با «لام» ذکر شده بدون «لیت» و «لعلّ» اما این پنجمی ﴿وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ﴾ چون این گاهی تخلّفپذیر است آنها که تخلّفپذیر نیست آن باد که میآید ابر را میآورد باران را میآورد کشتی را میبرد فضیلت الهی را منتشر میکند همگان استفاده میکنند اما درباره سپاسگزاری بعضی کفران نعمت دارند بعضی شکرگزارند چون تخلّفپذیر است در اینگونه از موارد با «لیت» و «لعلّ» و امثال ذلک ذکر میکند ﴿وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ﴾.
جمع بین تعلیم و تزکیه, نشانه نور بودن قرآن
در این وسط قبل از اینکه مسئله باد و باران را به پایان برسانند یک جمله معترضه دارند چون مستحضرید که قرآن, کتاب علمی محض نیست, نور است وقتی نور شد علم را یعنی ﴿یُعَلِّمُهُمُ﴾ را با ﴿یُزَکِّیهِمْ﴾ ذکر میکند[20] اگر یک جا یک مطلب علمی ذکر کرد فوراً آن تزکیه و تربیت و یادآوری و توحید و اینها را کنارش ذکر میکند ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ رُسُلاً إِلَی قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَیِّنَاتِ﴾ قبل از تو انبیایی فرستادیم که اینها به اقوامشان بیّنات و معجزات را ارائه کردند یک عدّه پذیرفتند یک عدّه نپذیرفتند ﴿فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا﴾ و مؤمنین را یاری کردیم, چرا, چون خودمان وعده دادیم که یاور مؤمن باشیم و وعدهای که دادیم به منزله حق است بر ما ﴿وَکَانَ حَقّاً عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ﴾ یعنی مؤمنین را یاری کردیم چون به آنها وعده دادیم وقتی وعده دادیم حق است. یکی از بیانات نورانی اهل بیت(علیهم السلام) این است که «إنّا أهل بیت نری وعدنا علینا دِیْنا»[21] ما خاندانی هستیم اگر وعده دادیم خود را بدهکار میدانیم یعنی حتماً به وعده عمل میکنیم آنها مظهر الهیاند «إنّا أهل بیت نری وعدنا علینا دِیْنا» فرمود: ﴿وَکَانَ حَقّاً عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ﴾ این آیه معترضه است که این تعلیم را با تزکیه هماهنگ کرده است که ما فقط نمیخواهیم کیهانشناسی یا بادشناسی یا هواشناسی یا زمینشناسی یا کشتیشناسی یا دریاشناسی یادتان بدهیم اینها آیات الهیاند ما میخواهیم بهره بگیرید نه بیراهه بروید نه راه کسی را ببندید بعد دنباله بحث فرمود: ﴿اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ﴾ این ریاح ﴿سَحَاباً﴾. چگونه بشارت باران میدهد راهش این است ما بادها را میفرستیم این ابرها را جابهجا میکند و خدای سبحان در فضای بالا ابر را هر جا بخواهد به هر سبک و طبقهای که بخواهد میگستراند.
مقصود از «سماء» در ﴿فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماء﴾ و کاربرد عرفی آن
﴿فَیَبْسُطُهُ﴾ خدا آن سحاب را در سماء [میگستراند]. مستحضرید که قرآن در عین حال که کتاب نور است که جمع تعلیم و تزکیه است ادبیات عرفی را هم در نظر دارد منظور از سماء آسمانی نیست که شمس و قمر در آن هستند «کلّ ما علاک فهو سماء»[22] الآن برای همه روشن است که زمین میگردد و آفتاب طلوع نمیکند در حقیقت زمین طلوع میکند ماییم که برمیگردیم روبهروی شمس قرار میگیریم و شمس را میبینیم و قرآن کریم که ﴿مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا﴾[23] تعبیر کرده است میتواند بر اساس همین جهت باشد اما تعبیرات عرفی و ادبیات عرفی قرآن برای هر زمان و زمین قابل قبول است وقتی میفرماید آفتاب طلوع کرد معنایش این نیست که زمین ساکن است و آفتاب حرکت میکند الآن همه آن اساتیدی که خودشان کتابها نوشتند و شاگردان زیادی تربیت کردند زمین حرکت میکند وقتی میخواهند حرف بزنند چه میگویند, میگویند ما طلوع کردیم یا میگویند آفتاب طلوع کرد همینها که خودشان کتاب نوشتند که آفتاب, محور است زمین به دور آن حرکت میکند ادبیات محاوره یک مطلب است و مطالب علمی مطلب دیگر است ادبیات محاوره این است که میگوید وقتی آفتاب درآمد همین این معنایش این نیست که اگر قرآن فرمود: ﴿فَلَمَّا رَأی الشَّمْسَ بَازِغَةً﴾[24] این طرفدار حرکت آفتاب است و سکون زمین اینجا هم از همین قبیل است «کلّ ما علاک فهو سماء».
«اثاره» و حرکت ابرها توسط باد و ریزش آن به امر الهی
پرسش:... پاسخ: اثاره میکند و شکوفا میکند این ریاح آن ابرها را جابهجا میکند گاهی پراکنده میکند گاهی جمع میکند این بادها این ابرها را اثاره میکنند آن وقت همه اینها به دستور حق است و خدای سبحان این سحاب را هر جا و هر طور بخواهد در آسمان میگستراند در روایاتی که از اهل بیت(علیهم السلام) رسیده است ملاحظه بفرمایید گاهی خدای سبحان دارد این ملت لایق نیستند به این بادها دستور میدهد که این ابرها را ببر در دریا این بارانها در دریا بریزند اینکه میگویند استسقا, نماز باران, دعا, توسل, ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا﴾ همه اینها برای این است که این برکات به موقع نازل بشود وگرنه هیچ تشنهای بیآب نمیماند.
ریزش قطرهای باران از لابهلای ابرها نشاندهنده حکمت الهی
فرمود: ﴿وَیَجْعَلُهُ کِسَفاً﴾ قطعه قطعه قرار میدهد آنگاه ﴿فَتَرَی الْوَدْقَ﴾ به همین قطرههای تگرگ, برف, باران این را میگویند وَدق اینها ﴿یَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ﴾ نه از دهنه آن بریزد که شلنگی باشد از لابهلای آن میریزد میگویند این کار مختلّ است یعنی چه, یعنی این کار منسجم نیست وسطها شکاف برداشت غربال, مختل است یعنی این بندها به هم متصل نیست در خلال اینها راه برای ورود باز است اگر چیزی منسجم و متصل باشد میگویند امر منسجم است اما اگر شکافی بین این اجزا باشد اینها از هم گسیخته باشند میگویند این کار مختل شده است یعنی لابهلا پیدا کرده وسط پیدا کرده این را میگویند خلال. فرمود از لابهلای این ابر باران میریزد نه از دهنه ابر ﴿یَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ﴾ آنگاه وقتی که بارانی نصیب سرزمینی شد ﴿فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ﴾ این ﴿إذَا﴾, «إذا»ی مفاجات است دفعتاً میبینید اینها خوشحال میشوند برای اینکه مدتها بود باران ندیدند با عنایت الهی وقتی باران میآید اینها خوشحال میشوند به یکدیگر هم تهنیت میگویند.
استفاده تزکیهای از آیات با تشبیه زنده شدن مردگان به زنده شدن زمین
﴿فَانظُرْ إِلَی آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَی وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾ این هماهنگی تزکیه و تعلیم است آن راه که چگونه باد پیدا میشود چگونه باران پیدا میشود چگونه ابر باردار میشود چگونه ابر زایمان دارد کجاها میبارد اینهاست اما حالا چه کسی کرد برای چه چیزی کرد را قرآن کریم در کنارش ذکر میکند فرمود نگاه کن نظریه بده به آثار رحمت خدا که چگونه خدا زمین را بعد از مرگ زنده میکند این مهم است این درختها الآن که زمستان است خواباند مرده نیستند وقتی که بهار شد بیدار میشوند وقتی بیدار شدند غذا میخواهند غذای اینها به این است که این خاکِ مُرده این کود مرده آن آب مرده آن هوای مرده را جذب میکند به اینها خدا حیات میدهد همینها میشوند خوشه و شاخه و میوه با رسیدن فصل بهار که فرمود: «إذا رأیتم الربیع فأکثروا ذکر النشور»[25] برای اینکه هم خوابیدهها را بیدار میکند هم مردهها را زنده میکند درختها خواباند بیدار میشوند این خاکی که کنار درخت است مرده است جماد است بعد این خاک به وسیله ریشههای همین درخت جذب میشود, میشود برگ میشود خوشه مرده را زنده میکند این بهره تزکیهای در کنار تعلیمی این از رهاوردهای الهی است در قرآن کریم که هر جا یک مطلب علمی را ذکر کرد نتیجه هشدار قیامت را هم در کنارش ذکر میفرماید ﴿فَانظُرْ إِلَی آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَی وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾.
پرسش:... پاسخ: بله خب حیات جمادی ندارند وگرنه آن حیات, حیات مطلق برای هر شیئی هست هیچ چیزی مُرده ما در عالَم نداریم اگر موجود است زنده است منتها زندگی مثل خود وجود مراتبی دارد مرتبه جمادی دارد نباتی دارد حیوانی دارد انسانی دارد و بالاتر, هیچ موجودی نیست که حیات نداشته باشد برای اینکه هیچ موجودی نیست که علم نداشته باشد در همین سورهٴ مبارکهٴ «روم» آیه نه قبلاً گذشت فرمود: ﴿أَوَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ﴾[26] این سیری که به ما در اینجا فرمود شما سیر کنید بررسی کنید در همین سورهٴ مبارکهٴ «روم» آیه نه هم گذشت فرمود اگر بررسی کنید میبینید که خیلیها در اثر تبهکاری به عذاب الهی گرفتار شدند پس آنچه در آیه 47 امروز خوانده شد که فرمود: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ رُسُلاً إِلَی قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا وَکَانَ حَقّاً عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ﴾ این مطابق با همان آیه نُه همین سورهٴ مبارکهٴ «روم» است که فرمود اینها چرا سیر نمیکنند ببینند انبیایی آمدند اقوامشان را دعوت کردند بعضیها پذیرفتند قبول کردند بعضیها نپذیرفتند نکول کردند آن پذیرندهها به فیض رسیدند این ناکلان گرفتار عذاب الهی شدند که «أعاذنا الله من شرور أنفسنا و سیّئات أعمالنا»
«و الحمد لله ربّ العالمین»
[1] . سورهٴ مؤمنون, آیات 99 و 100.
[2] . سورهٴ قیامت, آیهٴ 10.
[3] . سورهٴ انعام, آیهٴ 28.
[4] . سورهٴ ابراهیم, آیهٴ 48.
[5] . سورهٴ تکویر, آیهٴ 2.
[6] . سورهٴ تکویر, آیهٴ 1.
[7] . سورهٴ قیامت, آیات 7 ـ 10.
[8] . سورهٴ انبیاء, آیات 39 و 40.
[9] . سورهٴ انبیاء, آیهٴ 40.
[10] . سورهٴ توبه, آیهٴ 111.
[11] . سورهٴ لقمان, آیهٴ 6.
[12] . سورهٴ بقره, آیهٴ 207.
[13] . سورهٴ اسراء, آیهٴ 62.
[14] . سورهٴ نمل, آیهٴ 60.
[15] . سورهٴ نمل, آیهٴ 63.
[16] . سورهٴ حجر, آیهٴ 22.
[17] . سورهٴ اسراء, آیهٴ 15.
[18] . سورهٴ نحل, آیهٴ 16.
[19] . سورهٴ بقره, آیهٴ 130.
[20] . سورهٴ بقره, آیهٴ 129; سورهٴ آلعمران, آیهٴ 164; سورهٴ جمعه, آیهٴ 2.
[21] . تحفالعقول, ص446.
[22] . ر.ک: لسان العرب، ج 14، ص 398.
[23] . سورهٴ اعراف, آیهٴ 137.
[24] . سورهٴ انعام, آیهٴ 78.
[25] . التفسیر الکبیر, ج17, ص194.
[26] . سورهٴ روم, آیهٴ 9.
- ضرورت توجه به زندگی توحیدی قبل از فرا رسیدن قیامت؛
- تلاش انسان در نجات از برزخ و فرار از قیامت و عدم امکان آن؛
- آمیختگی کیفر دنیوی با رحمتالهی و محض بودن کیفر اخروی.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لاَّ مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ (43) مَن کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِأَنفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ (44) لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ (45) وَمِنْ آیَاتِهِ أَن یُرْسِلَ الرِّیَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِیُذِیقَکُم مِن رَحْمَتِهِ وَلِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (46) وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ رُسُلاً إِلَی قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا وَکَانَ حَقّاً عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ (47) اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَاباً فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماءِ کَیْفَ یَشَاءُ وَیَجْعَلُهُ کِسَفاً فَتَرَی الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ (48) وَإِن کَانُوا مِن قَبْلِ أَن یُنَزَّلَ عَلَیْهِم مِن قَبْلِهِ لَمُبْلِسِینَ (49) فَانظُرْ إِلَی آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَی وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (50)﴾
ضرورت توجه به زندگی توحیدی قبل از فرا رسیدن قیامت
این بخش از آیات سورهٴ مبارکهٴ «روم» در چند سوره آمده است لذا این بخش را با اجمال و سرعت میگذریم. عمده آن است که بعد از بیان توحید که در کلّ هستی ذات اقدس الهی هم خالق است هم ربّ و بعد از اینکه فطرت انسان را تشریح کرد که خدای سبحان جان انسان را خالی از معارف خلق نکرد که به او بگوید از بیرون علم تهیه کن بلکه سرمایه دینی را به او داد و از آن به عنوان فطرت یاد کرد در آیه 43 همان مطلبی که قبلاً در آیه سی همین سورهٴ مبارکهٴ «روم» بازگو شد تکرار میکند میفرماید: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ﴾ قبل از اینکه روزی فرا برسد که مَردّی نیست یعنی قبل از اینکه قیامت فرا برسد فرصت هست انسان باید متوجه حق باشد.
بررسی تلاش انسان در نجات از برزخ و فرار از قیامت و عدم امکان آن
جریان قیامت از چند جهت محلّ بحث است یکی اینکه افرادی که وارد صحنه برزخ میشوند یا نشنیدند یا باور نکردند و مانند آن درخواست رجوع میکنند ﴿رَبِّ ارْجِعُونِ ٭ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً﴾[1] وقتی هم وارد صحنه قیامت شدند آن اوضاع را میبینند میگویند: ﴿أَیْنَ الْمَفَرُّ﴾[2] بعد وقتی فهمیدند راه فرار نیست همه جا حکم خدا در صحنه قیامت حاکم است میگویند آیا میشود به دنیا برگردیم حتی اگر به دوزخ هم بروند میگویند آیا میشود به دنیا برگردیم درباره آنها هم آیهٴ سورهٴ «انعام» گذشت که فرمود: ﴿لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ﴾[3] ردّ به دنیا ممکن نیست برای اینکه دنیا برچیده شد اگر ﴿یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّماوَاتُ﴾[4] شد و اگر ﴿إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ﴾[5] شد ﴿إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ﴾[6] شد, تناثر نجوم شد, کلّ نظام هستی دنیا عوض شد دنیایی نیست تا اینها برگردند بر فرض محال اگر دنیایی باشد و برگردند ﴿لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ﴾ بنابراین اینها گاهی طلب رجوع میکنند میگویند: ﴿رَبِّ ارْجِعُونِ﴾ گاهی میخواهند فرار کنند میگویند ﴿أَیْنَ الْمَفَرُّ﴾ که در سورهٴ مبارکهٴ «قیامت» آمده است فرمود: ﴿فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ٭ وَخَسَفَ الْقَمَرُ ٭ وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ٭ یَقُولُ الْإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ﴾[7] که این در آستانه قیامت است گاهی هم میگویند ما را برگردانید در دوزخ پاسخ میآید ﴿لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ﴾ گاهی هم در صحنه قیامت خواهان رجوعاند میگویند آیا میشود ما برگردیم پاسخ میدهند که مردّی نیست ردّ و برگشتی در کار نیست این برای افراد است نسبت به قیامت که در طلیعه قیامت درخواست فرار میکنند درخواست رجوع میکنند در خود صحنه قیامت درخواست رد میکنند در دوزخ درخواست رجوع میکنند و مانند آن.
بهتآور بودن جریان وقوع قیامت و عدم توان بر جلوگیری از آن
یک بحث هم این است که خود قیامت امرٌ ضروری ﴿لاَ رَیْبَ فِیهِ﴾, آن امر ضروری ﴿لاَ رَیْبَ فِیهِ﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» به این صورت گذشت فرمود: ﴿لَوْ یَعْلَمُ الَّذِینَ کَفَرُوا حِینَ لاَ یَکُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلاَ عَن ظُهُورِهِمْ وَلاَ هُمْ یُنصَرُونَ ٭ بَلْ تَأْتِیهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلاَ یَسْتَطِیعُونَ رَدَّهَا﴾[8] بهتان از این جهت به بهتان نامیده شد که آدم را مبهوت میکند برای اینکه کاری که انسان نکرده حرفی که نزده به او نسبت میدهند از این جهت به این دروغ میگویند بهتان. فرمود این جریان قیامت دفعتاً میآید اینها را مبهوت میکند میخواهند جلویش را بگیرند نمیتوانند ﴿فَلاَ یَسْتَطِیعُونَ﴾ ردّ این ساعت و قیامت و معاد را بنابراین قیامت امری است ضروری به طوری که به هیچ وجه نمیشود جلویش را گرفت.
دلالت آیه ﴿لاَ مَرَدَّ لَهُ مِن الله﴾ بر عدم امکان ردّ قیامت
یک ﴿لاَ مَرَدَّ﴾ است که مصدر میمی است به معنای رد است لای نفی جنس است یعنی ردپذیر نیست این همین آیه سورهٴ مبارکهٴ «روم» بود که خوانده شد ﴿لاَ مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ﴾ یکی مسئله استرجاع و رجوع و ردخواهی تبهکاران است که آن را هم قرآن کریم نفی کرد در سورهٴ مبارکهٴ «شوری» دو مطلب هست یکی اینکه فرمود اینها مردّی ندارند یکی اینکه ردپذیر نیست در سورهٴ «شوری» آیه 44 به این صورت است ﴿وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِیٍّ مِن بَعْدِهِ وَتَرَی الظَّالِمِینَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ یَقُولُونَ هَلْ إِلَی مَرَدٍّ مِن سَبِیلٍ﴾ حالا یا این ﴿مَرَدَّ﴾ اسم مکان است یا مصدر یعنی «هل الی ردّ من سبیل, هل الی مکان الردّ من سبیل» و مانند آن. در همان سورهٴ مبارکهٴ «شوری» آیه 47 به این صورت است ﴿اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُم مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لاَ مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ﴾ به هیچ نحو نه خدا رد میکند نه دیگری, خدا رد نمیکند چون به احسن وجه آفرید دیگری رد نمیکند مطابق آیه سورهٴ «انبیاء» ﴿فَلاَ یَسْتَطِیعُونَ رَدَّهَا﴾[9] لذا در آیه محلّ بحث سورهٴ مبارکهٴ «روم» فرمود: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لاَّ مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ﴾.
آمیختگی کیفر دنیوی با رحمت الهی و محض بودن کیفر اخروی
مطلب بعدی آن است که کیفرهایی که در دنیاست گذشته از اینکه صِبغه کیفری دارد یک صبغه رحمت هم دارد برای اینکه امید است که شخص متنبّه بشود و توبه کند و برگردد اما کیفر آخرت دیگر عذاب محض است دیگر جا برای صبغه توبه و انابه و امثال ذلک نیست لذا جزای دنیا از جزای آخرت از این جهت اهون و انفع است.
تشویقی بودن تعابیر دال بر پاداش و تقیید آن به فضل الهی
مسئله جزا را ذات اقدس الهی جزا تعبیر کرده اجر تعبیر کرده بیع و شراء تعبیر کرده همه این تعبیرها تشویقی است در کنار همه این تشویقها آن فضل را ذکر میکند تا کسی خیال نکند که واقعاً مالک چیزی است دارد با خدا معامله میکند یا مالک عمل است به خدای سبحان میدهد اگر جان خود را میدهد این بیع راستین نیست اگر عمل خود را میدهد این اجاره راستین نیست اگر فرمود: ﴿فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم﴾[10] که بیعت را از آن جهت بیعت میگویند که شخص بیع میکند جان و مال خود را به خدا میفروشد در آن آیاتی که دارد ﴿مَن یَشْتَرِی﴾[11] یا ﴿یَشْرِی﴾[12] یا ﴿فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم﴾ همه این تعبیرات با این امر تشویقی همراه است فرمود: ﴿مِن فَضْلِهِ﴾ زیرا آن مبیع که برای خداست, ثمن را که خدا میگیرد عوض و معوَّض هر دو را به او میدهد اینطور نیست که معوَّض را بگیرد عوض را به او بدهد جان او را از او بگیرد چیزی به او بدهد وقتی او جانی ندارد مالک چیزی نخواهد بود.
سرّ سودآوری معامله انسان با خدا و زیانباری آن با شیطان
معامله با خدا از این جهت سودآور است که عوض و معوّض هر دو را خدا به انسان میدهد معامله با شیطان از این جهت خسارتآور است که عوض و معوّض هر دو را او میگیرد اینطور نیست که شیطان چیزی به آدم بدهد و مال آدم یا حیثیت آدم یا دین آدم را بگیرد خود انسان را به بردگی میکشد و برای اینکه از این برده استفاده کند یک مقدار کاه و جو به او میدهد این معنایش این نیست حالا یک کاه و جو را به او تملیک کرده است هزینه این مرکوب را برای حفظ خود این مرکوب میدهد.
پرسش:... پاسخ: در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» گذشت که ذات اقدس الهی فرمود شیطان تهدیدش این است که ﴿لَأَحْتَنِکَنَّ﴾[13] من احتناک میکنم احتناک که باب افتعال است «احتنک الفرس» یعنی سوار اسب شد حنک و تحت حنک آن را گرفت اینها که سوارکار مسلّطاند آن افساری که به دهنه اسب میزنند آنچه در گردن اسب است اینها میگویند احتناک کردند حنک اسب را گرفتند گفت من احتناک میکنم سواری میخواهم خب اگر کسی سواری خواست مرکوب خودش را هم مقداری جو میدهد معامله با ابلیس به این است که عوض و معوّض هر دو را به او تسلیم میکنند معامله با خدا این است که ذات اقدس الهی عوض و معوّض هر دو را برمیگرداند پس اگر تعبیر به بیع کرد تعبیر شراء کرد تعبیر به اجر کرد تعبیر به جزا کرد همه با این ﴿مِن فَضْلِهِ﴾ همراه است که مبادا کسی خیال بکند مالک چیزی است و به خدا میدهد و در برابر آن امری میگیرد پس در عین حال که فرمود: ﴿لِیَجْزِیَ﴾ تعبیر ﴿مِن فَضْلِهِ﴾ هم آمده. بالاتر از این, این تعلیل است این تعلیل برای هر دو قسم است بعد از اینکه فرمود وقتی قیامت فرا رسید مردم ﴿یَصَّدَّعُونَ﴾ دو گروه میشوند متفرّق میشوند یک عده کفر ورزیدند که ﴿فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ﴾ یک عده عمل صالح کردند که ﴿فَلِأَنفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ﴾ درباره مؤمنان تعبیر به جزا و فضل کرد درباره کفار فرمود: ﴿إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ﴾ یعنی «إنّه یحب المؤمنین» پس این ﴿إِنَّهُ﴾ هم میتواند تعلیل منطوقی باشد برای کفار, هم تعلیل مفهومی باشد چون در سیاق تحدید است برای مؤمنین چون «یحبّ المؤمنین», ﴿لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِن فَضْلِهِ﴾ چون ﴿لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ﴾, ﴿مَن کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ﴾.
بررسی آیتهای توحیدی در پیدایش و حرکت باد و ابر و باران
بعد چون در سورهٴ مبارکهٴ «روم» آیات توحیدی مطرح است باز همین آیات توحیدی را درباره پیدایش و پرورش نسیم و تبدیل نسیم به باد و بعد به طوفان و بعد به پیدایش ابر و تحریک ابر و بارداری ابر و زایمان ابر را مطرح میکند این بخش از آیات چندین بار از اول قرآن تا اینجا ذکر شده یکی آیه 164 سورهٴ مبارکهٴ «بقره» بود که صدر آیه این است ﴿إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ﴾ بعد فرمود: ﴿وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ﴾ در این بحثهای اخیر هم در سورهٴ مبارکهٴ «فرقان» باز جریان باد و باران مطرح شد آیه 48 این است فرمود: ﴿وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً طَهُوراً﴾. در سورهٴ مبارکهٴ «نمل» هم باز همین آیات مطرح است که فرمود: ﴿أَنزَلَ لَکُم مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا کَانَ لَکُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَءِلهٌ مَّعَ اللَّهِ﴾,[14] بعد از چند آیه فرمود: ﴿أَمَّن یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرَاً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ أَإِلهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَی اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ﴾[15] اصلِ پیدایش باد که چگونه میشود که باد پیدا بشود, چه چیز عامل پیدایش باد است و چه چیز عامل پرورش باد و افزایش باد و امثال ذلک است چه چیزی این باد را حرکت میدهد که باد بتواند ابرها را حرکت بدهد همه اینها تدبیر حکیمانه ذات اقدس الهی است اول یک مقدار نسیم تولید میکند بعد کم کم افزایش اینها را به عهده دارد پرورش اینها را به عهده دارد جهتیابی اینها را به عهده دارد ابرها را هم که بعضیها نر هستند بعضیها ماده آنها را تلقیح میکنند بعد از نکاح ابرها و بارداری ابرها کجا باید ببارند این بارشان را کجا باید بنهند تنظیم میکند به بادها دستور میدهد که این ابرها را تا کجا هدایت بکنند.
مأمور الهی بودن ارسال باد و تلقیح ابر و گیاهان
فرمود اینها رسالت ما را به عهده دارند ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ﴾[16] هم این ریاح از یک طرف این گیاهها را تلقیح میکنند نکاحی بین گیاهها و برگهای درختها و خود درختان ایجاد میکنند نر و ماده را به هم نزدیک میکنند هم گیاهها آماده میشود هم ابر برای بارش و باران آماده میشود هم هنگام زایمان به این ابرهای باردار رَحم میدهد که این ابرها شلنگی نبارند قطرهای ببارند خب اگر این همه بارانی که ابر به همراه دارد این اگر شلنگی ببارد زمینی نمیماند جایی برای زیست نیست فرمود ما آنها را غربالی میکنیم برای آنها رَحم درست میکنیم که این باری را که اینها در بر دارند قطره قطره بریزند نه شلنگی ﴿فَتَرَی الْوَدْقَ﴾ یعنی قطرات ﴿یَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ﴾ لابهلای این مثل غربال یک وقت آدم یک طشت آب دارد یک دفعه سرازیر میکند این دیگر خلال نیست یک وقت آب را میریزد در غربال خب آب در غربال قطره قطره از لابهلای این بندهای غربال میریزد فرمود: ﴿فَتَرَی الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ﴾.
مغفول بودن نظم عالمانه در باد و باران و لزوم پژوهش پیرامون آن
این نظم است. ده برابر آیه ﴿مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولاً﴾[17] را ما درباره باد و باران داریم حالا این ﴿مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولاً﴾ را حوزههای علمیه آمدند بحث کردند درباره آن و آن شده برائت نقلی, اگر دانشگاههای ما درباره کیفیت پیدایش باد, درجهبندی باد, تبدیل نسیم به طوفان, فاصله اینها, کیفیت تلقیح این بادها نسبت به گیاهان, کیفیت بارداری ابرها, کیفیت زایمان ابرها, دهها جلد کتاب است الآن شما این برائت نقلی را وقتی میبینید علمای ما ـ حشر اینها با اولیا ـ در این پنجاه سال اخیر حداقل پنجاه جلد کتاب نوشتند درباره برائت نقلی درباره همین کمتر از یک سطر است, بعضیها قبول کردند بعضیها قبول نکردند اگر برائت هست در اقل و اکثر ارتباطی چیست اقل و اکثر استقلالی چیست ارتباطش با سایر اصول چیست خب این شده علم اسلامی ولی اگر همین آیات را دانشگاه درباره پیدایش نسیم و ابر و باد و باران انجام بدهد دیگر علم اسلامی نیست ما هواشناسی اسلامی نداریم, ابرشناسی اسلامی نداریم, بارانشناسی اسلامی نداریم؟! اینکه درست نیست اینها هم میشود علوم اسلامی.
تبیین بعضی از منافع باد در حرکت کشتیها
مطلب دیگر اینکه امروز هواپیما پیدا شده سابقاً که فقط کشتی بود و سفرهای اسب و استر بود قسمت مهمّ این مسافرتها را در شب انجام میدادند برای اینکه روز گرم بود شب برای سفر آسانتر بود سفرهای کشتی که بالأخره قسمت مهمّش چه شب چه روز بر اساس نجوم و ستارهها و شمس و قمر بود آنها با قطبنما و جهتیابی که دارند حرکت میکنند راهنمای این ناوخداها, کشتیبانها همین ستارههاست که خدای سبحان فرمود ما نجوم را وسیله اهتدا قرار دادیم[18] این برای این, آن روز که وسیله بخار و امثال ذلک نبود همین بادها بود که کشتیها را جابهجا میکرد اینها باید بدانند که باد چه وقت حرکت میکند زمان باد را بشناسند درجات باد را بشناسند قدرت تحریک بادها را بشناسند که کشتیها را برابر آن برانند این باد مخالف میوزد باد موافق میوزد چه وقت باد میآید کجا باد میآید چطور باد میآید الآن هم که با وسیله هوایی دارند دارند حرکت میکنند آنها هم با تنظیم باد دارد حرکت میکنند اینکه میخواهد سوختگیری کند میفهمد از این طرف بخواهد برود دو ساعت فاصله است از آن طرف میخواهد بیاید کمتر فاصله است برای اینکه آن طرف باد همراه است مزاحم نیست پشت این هواپیماست آسانتر میآید از این طرف در جهت مخالف باد است سوختگیری او باید بیشتر باشد باید دو ساعت رفت تنظیم بکند الآن هم زمان و زمین با تنظیم باد و باران و ابر و اینها دارد پیش میرود.
زندگی سَفهی نتیجه دیدن این نظم و رویگردانی از دین الهی
حالا اگر کسی بخشی از این حوادث را شناخت میشود دانشمند, آن کسی که این مبدأ اساسی این کارهاست و همه اینها را آفرید مبدأ حکیم نیست ـ معاذ الله ـ طبیعت است؟! اگر کسی از روش ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) که روش توحیدی است فاصله بگیرد قرآن او را سفیه میداند ﴿وَمَن یَرْغَبُ عَن مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ﴾[19] این خودش را تسفیه کرده سفیهانه دارد به سر میبرد این بخش از آیات چون قبلاً هم گذشت دیگر بحث تفصیلی ندارد.
بررسی بعضی از منافع باد در دریا و خشکی
فرمود: ﴿وَمِنْ آیَاتِهِ أَن یُرْسِلَ الرِّیَاحَ﴾ اینها رسول الهیاند پیک الهیاند ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ﴾ اینها صیغه عقد باید بخوانند بین گیاهان ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ﴾ اینها میروند تلقیح میکنند شما میبینید درختهای توت اینطور است یک توت نر است یک توت ماده است هر درختی باردار نیست هر برگی باردار نیست تا تلقیح نشود تا نکاح نشود تا نر و ماده جمع نشود نه آن گُل, گل میدهد نه آن میوه, میوه میشود. فرمود: ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ﴾ اینها برای چند کار است اینجا به عنوان اسم ذکر کرده است فرمود: ﴿مُبَشِّرَاتٍ﴾ یعنی «لیبشّرکم» اینها بشارت میدهند یک کارشناس یک بادشناس میداند این باد کم کم به دنبالش ابر بارنده است اینها بشارتآورنده است در آیاتی که در سورهٴ مبارکهٴ «فرقان» بود «نمل» بود فرمود: ﴿بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ﴾ یعنی قبل از اینکه رحمت الهی, باران الهی بیاید این بادها بشارت باران را به عهده دارند.
یادآوری منافع بدون «لعلّ» و سپاسگزاری آن با «لعلّ»
﴿مُبَشِّرَاتٍ﴾ یعنی «لیبشّرکم» (یک) ﴿وَلِیُذِیقَکُم﴾ که این ﴿لِیُذِیقَکُم﴾ که فعل است عطف بر ﴿مُبَشِّرَاتٍ﴾ شده است برای اینکه این ﴿مُبَشِّرَاتٍ﴾ به منزله «لیبشّرکم» است ﴿وَلِیُذِیقَکُم مِن رَحْمَتِهِ﴾ آنجا هم مبشّرات رحمت است این ﴿مِن رَحْمَتِهِ﴾ به صورت تنازع هم متعلّق به ﴿مُبَشِّرَاتٍ﴾ است هم به «إذاقه» یعنی بشارت میدهند از رحمت خدا, اذاقه میکنند از رحمت خدا ﴿وَلِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ﴾ کشتیهای دریا هم به امر همین ذات اقدس الهی جابهجا میشوند و جریان پیدا میکنند این کشتی سنگینوزن را این باد جابهجا میکند; چهارم: ﴿وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ﴾ تجارتهای دریایی, صید کردن, سفرها بهرهبرداری از فضل الهی است اینها همه با «لام» ذکر شده بدون «لیت» و «لعلّ» اما این پنجمی ﴿وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ﴾ چون این گاهی تخلّفپذیر است آنها که تخلّفپذیر نیست آن باد که میآید ابر را میآورد باران را میآورد کشتی را میبرد فضیلت الهی را منتشر میکند همگان استفاده میکنند اما درباره سپاسگزاری بعضی کفران نعمت دارند بعضی شکرگزارند چون تخلّفپذیر است در اینگونه از موارد با «لیت» و «لعلّ» و امثال ذلک ذکر میکند ﴿وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ﴾.
جمع بین تعلیم و تزکیه, نشانه نور بودن قرآن
در این وسط قبل از اینکه مسئله باد و باران را به پایان برسانند یک جمله معترضه دارند چون مستحضرید که قرآن, کتاب علمی محض نیست, نور است وقتی نور شد علم را یعنی ﴿یُعَلِّمُهُمُ﴾ را با ﴿یُزَکِّیهِمْ﴾ ذکر میکند[20] اگر یک جا یک مطلب علمی ذکر کرد فوراً آن تزکیه و تربیت و یادآوری و توحید و اینها را کنارش ذکر میکند ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ رُسُلاً إِلَی قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَیِّنَاتِ﴾ قبل از تو انبیایی فرستادیم که اینها به اقوامشان بیّنات و معجزات را ارائه کردند یک عدّه پذیرفتند یک عدّه نپذیرفتند ﴿فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا﴾ و مؤمنین را یاری کردیم, چرا, چون خودمان وعده دادیم که یاور مؤمن باشیم و وعدهای که دادیم به منزله حق است بر ما ﴿وَکَانَ حَقّاً عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ﴾ یعنی مؤمنین را یاری کردیم چون به آنها وعده دادیم وقتی وعده دادیم حق است. یکی از بیانات نورانی اهل بیت(علیهم السلام) این است که «إنّا أهل بیت نری وعدنا علینا دِیْنا»[21] ما خاندانی هستیم اگر وعده دادیم خود را بدهکار میدانیم یعنی حتماً به وعده عمل میکنیم آنها مظهر الهیاند «إنّا أهل بیت نری وعدنا علینا دِیْنا» فرمود: ﴿وَکَانَ حَقّاً عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ﴾ این آیه معترضه است که این تعلیم را با تزکیه هماهنگ کرده است که ما فقط نمیخواهیم کیهانشناسی یا بادشناسی یا هواشناسی یا زمینشناسی یا کشتیشناسی یا دریاشناسی یادتان بدهیم اینها آیات الهیاند ما میخواهیم بهره بگیرید نه بیراهه بروید نه راه کسی را ببندید بعد دنباله بحث فرمود: ﴿اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ﴾ این ریاح ﴿سَحَاباً﴾. چگونه بشارت باران میدهد راهش این است ما بادها را میفرستیم این ابرها را جابهجا میکند و خدای سبحان در فضای بالا ابر را هر جا بخواهد به هر سبک و طبقهای که بخواهد میگستراند.
مقصود از «سماء» در ﴿فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماء﴾ و کاربرد عرفی آن
﴿فَیَبْسُطُهُ﴾ خدا آن سحاب را در سماء [میگستراند]. مستحضرید که قرآن در عین حال که کتاب نور است که جمع تعلیم و تزکیه است ادبیات عرفی را هم در نظر دارد منظور از سماء آسمانی نیست که شمس و قمر در آن هستند «کلّ ما علاک فهو سماء»[22] الآن برای همه روشن است که زمین میگردد و آفتاب طلوع نمیکند در حقیقت زمین طلوع میکند ماییم که برمیگردیم روبهروی شمس قرار میگیریم و شمس را میبینیم و قرآن کریم که ﴿مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا﴾[23] تعبیر کرده است میتواند بر اساس همین جهت باشد اما تعبیرات عرفی و ادبیات عرفی قرآن برای هر زمان و زمین قابل قبول است وقتی میفرماید آفتاب طلوع کرد معنایش این نیست که زمین ساکن است و آفتاب حرکت میکند الآن همه آن اساتیدی که خودشان کتابها نوشتند و شاگردان زیادی تربیت کردند زمین حرکت میکند وقتی میخواهند حرف بزنند چه میگویند, میگویند ما طلوع کردیم یا میگویند آفتاب طلوع کرد همینها که خودشان کتاب نوشتند که آفتاب, محور است زمین به دور آن حرکت میکند ادبیات محاوره یک مطلب است و مطالب علمی مطلب دیگر است ادبیات محاوره این است که میگوید وقتی آفتاب درآمد همین این معنایش این نیست که اگر قرآن فرمود: ﴿فَلَمَّا رَأی الشَّمْسَ بَازِغَةً﴾[24] این طرفدار حرکت آفتاب است و سکون زمین اینجا هم از همین قبیل است «کلّ ما علاک فهو سماء».
«اثاره» و حرکت ابرها توسط باد و ریزش آن به امر الهی
پرسش:... پاسخ: اثاره میکند و شکوفا میکند این ریاح آن ابرها را جابهجا میکند گاهی پراکنده میکند گاهی جمع میکند این بادها این ابرها را اثاره میکنند آن وقت همه اینها به دستور حق است و خدای سبحان این سحاب را هر جا و هر طور بخواهد در آسمان میگستراند در روایاتی که از اهل بیت(علیهم السلام) رسیده است ملاحظه بفرمایید گاهی خدای سبحان دارد این ملت لایق نیستند به این بادها دستور میدهد که این ابرها را ببر در دریا این بارانها در دریا بریزند اینکه میگویند استسقا, نماز باران, دعا, توسل, ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا﴾ همه اینها برای این است که این برکات به موقع نازل بشود وگرنه هیچ تشنهای بیآب نمیماند.
ریزش قطرهای باران از لابهلای ابرها نشاندهنده حکمت الهی
فرمود: ﴿وَیَجْعَلُهُ کِسَفاً﴾ قطعه قطعه قرار میدهد آنگاه ﴿فَتَرَی الْوَدْقَ﴾ به همین قطرههای تگرگ, برف, باران این را میگویند وَدق اینها ﴿یَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ﴾ نه از دهنه آن بریزد که شلنگی باشد از لابهلای آن میریزد میگویند این کار مختلّ است یعنی چه, یعنی این کار منسجم نیست وسطها شکاف برداشت غربال, مختل است یعنی این بندها به هم متصل نیست در خلال اینها راه برای ورود باز است اگر چیزی منسجم و متصل باشد میگویند امر منسجم است اما اگر شکافی بین این اجزا باشد اینها از هم گسیخته باشند میگویند این کار مختل شده است یعنی لابهلا پیدا کرده وسط پیدا کرده این را میگویند خلال. فرمود از لابهلای این ابر باران میریزد نه از دهنه ابر ﴿یَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ﴾ آنگاه وقتی که بارانی نصیب سرزمینی شد ﴿فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ﴾ این ﴿إذَا﴾, «إذا»ی مفاجات است دفعتاً میبینید اینها خوشحال میشوند برای اینکه مدتها بود باران ندیدند با عنایت الهی وقتی باران میآید اینها خوشحال میشوند به یکدیگر هم تهنیت میگویند.
استفاده تزکیهای از آیات با تشبیه زنده شدن مردگان به زنده شدن زمین
﴿فَانظُرْ إِلَی آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَی وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾ این هماهنگی تزکیه و تعلیم است آن راه که چگونه باد پیدا میشود چگونه باران پیدا میشود چگونه ابر باردار میشود چگونه ابر زایمان دارد کجاها میبارد اینهاست اما حالا چه کسی کرد برای چه چیزی کرد را قرآن کریم در کنارش ذکر میکند فرمود نگاه کن نظریه بده به آثار رحمت خدا که چگونه خدا زمین را بعد از مرگ زنده میکند این مهم است این درختها الآن که زمستان است خواباند مرده نیستند وقتی که بهار شد بیدار میشوند وقتی بیدار شدند غذا میخواهند غذای اینها به این است که این خاکِ مُرده این کود مرده آن آب مرده آن هوای مرده را جذب میکند به اینها خدا حیات میدهد همینها میشوند خوشه و شاخه و میوه با رسیدن فصل بهار که فرمود: «إذا رأیتم الربیع فأکثروا ذکر النشور»[25] برای اینکه هم خوابیدهها را بیدار میکند هم مردهها را زنده میکند درختها خواباند بیدار میشوند این خاکی که کنار درخت است مرده است جماد است بعد این خاک به وسیله ریشههای همین درخت جذب میشود, میشود برگ میشود خوشه مرده را زنده میکند این بهره تزکیهای در کنار تعلیمی این از رهاوردهای الهی است در قرآن کریم که هر جا یک مطلب علمی را ذکر کرد نتیجه هشدار قیامت را هم در کنارش ذکر میفرماید ﴿فَانظُرْ إِلَی آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَی وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾.
پرسش:... پاسخ: بله خب حیات جمادی ندارند وگرنه آن حیات, حیات مطلق برای هر شیئی هست هیچ چیزی مُرده ما در عالَم نداریم اگر موجود است زنده است منتها زندگی مثل خود وجود مراتبی دارد مرتبه جمادی دارد نباتی دارد حیوانی دارد انسانی دارد و بالاتر, هیچ موجودی نیست که حیات نداشته باشد برای اینکه هیچ موجودی نیست که علم نداشته باشد در همین سورهٴ مبارکهٴ «روم» آیه نه قبلاً گذشت فرمود: ﴿أَوَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ﴾[26] این سیری که به ما در اینجا فرمود شما سیر کنید بررسی کنید در همین سورهٴ مبارکهٴ «روم» آیه نه هم گذشت فرمود اگر بررسی کنید میبینید که خیلیها در اثر تبهکاری به عذاب الهی گرفتار شدند پس آنچه در آیه 47 امروز خوانده شد که فرمود: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ رُسُلاً إِلَی قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا وَکَانَ حَقّاً عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ﴾ این مطابق با همان آیه نُه همین سورهٴ مبارکهٴ «روم» است که فرمود اینها چرا سیر نمیکنند ببینند انبیایی آمدند اقوامشان را دعوت کردند بعضیها پذیرفتند قبول کردند بعضیها نپذیرفتند نکول کردند آن پذیرندهها به فیض رسیدند این ناکلان گرفتار عذاب الهی شدند که «أعاذنا الله من شرور أنفسنا و سیّئات أعمالنا»
«و الحمد لله ربّ العالمین»
[1] . سورهٴ مؤمنون, آیات 99 و 100.
[2] . سورهٴ قیامت, آیهٴ 10.
[3] . سورهٴ انعام, آیهٴ 28.
[4] . سورهٴ ابراهیم, آیهٴ 48.
[5] . سورهٴ تکویر, آیهٴ 2.
[6] . سورهٴ تکویر, آیهٴ 1.
[7] . سورهٴ قیامت, آیات 7 ـ 10.
[8] . سورهٴ انبیاء, آیات 39 و 40.
[9] . سورهٴ انبیاء, آیهٴ 40.
[10] . سورهٴ توبه, آیهٴ 111.
[11] . سورهٴ لقمان, آیهٴ 6.
[12] . سورهٴ بقره, آیهٴ 207.
[13] . سورهٴ اسراء, آیهٴ 62.
[14] . سورهٴ نمل, آیهٴ 60.
[15] . سورهٴ نمل, آیهٴ 63.
[16] . سورهٴ حجر, آیهٴ 22.
[17] . سورهٴ اسراء, آیهٴ 15.
[18] . سورهٴ نحل, آیهٴ 16.
[19] . سورهٴ بقره, آیهٴ 130.
[20] . سورهٴ بقره, آیهٴ 129; سورهٴ آلعمران, آیهٴ 164; سورهٴ جمعه, آیهٴ 2.
[21] . تحفالعقول, ص446.
[22] . ر.ک: لسان العرب، ج 14، ص 398.
[23] . سورهٴ اعراف, آیهٴ 137.
[24] . سورهٴ انعام, آیهٴ 78.
[25] . التفسیر الکبیر, ج17, ص194.
[26] . سورهٴ روم, آیهٴ 9.
تاکنون نظری ثبت نشده است