- 1772
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 28 - 32 سوره قمر
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره قمر- آیه 28 -32
وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَآءَ قِسْمَةٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ
فَنَادَوْاْ صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ
فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِى وَنُذُرِ
إِنَّآ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً وَ احِدَةً فَکَانُواْ کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ
ترجمه
و به آنان خبر ده که آب، میان آنان و شتر تقسیم شده است، هر کدام براى دریافت نصیب خود حاضر شوند.
پس آنان رفیقشان را صدا کردند، پس پذیرفت، دست به کار شد و شتر را از پاى درآورد.
پس (بنگر) که عذاب و هشدار من چگونه بود؟
(به کیفر این جنایت) ما صیحه (و صاعقه اى مرگبار) را فرو فرستادیم، پس آنان مثل گیاه خشک و خردشده اى گشتند که صاحب چهارپایان در آغل مى ریزد.
و البتّه ما قرآن را براى پند گرفتن، آسان قرار دادیم، پس آیا پندپذیرى هست؟
تقسیم آب میان مردم و شتر، یک آزمایش مهم الهى بود که مردم باید این قانون را مراعات کرده و فقط روزى که حق بهره گیرى از آب را دارند، سر آب حاضر شوند.
در آیه 155 سوره شعراء مى خوانیم که حضرت صالح فرمود: یک روز آب قریه براى ناقه و یک روز براى شما. «لها شِربٌ و لکم شرب یوم معلوم»
«شرب» به معناى قسمت و نصیب است که در مورد سهم آب گفته مى شود.
«تعاطى» به معناى برگرفتن چیزى یا انجام دادن کارى است که سزاوار نیست و جرأت مى خواهد. چون کلمه «تعاطى» در قالب تفاعل است، گویا میان قوم ثمود و قاتل شتر مبادله و تفاهمى صورت گرفته است. «عقر» به معناى از پاى درآوردن ناقه است.
«هشیم» به معناى گیاه خشک و خرد شده است. «مُحتظِر» کسى است که براى چهار پایان خود گیاهان خشک را جمع آورى مى کند.
با اینکه کشنده ناقه یک نفر بیشتر نبوده، ولى در آیات دیگر قرآن به همه مردم نسبت داده است، «فعَقروها» یا «فعقروا النّاقة» که به فرموده روایات به دلیل هم فکرى و رضایت دیگران بر کار قاتل بوده و این گناه به حساب آنان نیز محاسبه مى شود.
پیام ها
1- گاهى امتحان با جیرهبندى آب است که به دستور پیامبر جیره بندى مى شود. «انّ الماء قسمة»
2- افراد نااهل اگر خود نتوانند کارى انجام دهند، از کسانى که جرأت فساد دارند دعوت مى کنند. «فنادَوا صاحبهم»
3- قداست شکنى، جرأت لازم دارد. «صاحبهم فتعاطى»
4- افراد شرور، آماده ایجاد شر هستند و فرصت سوزى نمىکنند. «فنادوا... فعقر»
5 - اگر از نعمتى که فرستاده شد قدردانى نکنیم، «مرسلوا الناقة» عذاب، فرستاده مى شود. «ارسلنا علیهم صیحةً»
6- در نقل مطالب تاریخى قرآن، زمان و مکان و شخص مهم نیست، انگیزه و نتیجه مطرح است. (در این آیات، نه نام کسى که ناقه را کشت برده شده و نه زمان و مکان حادثه مشخص شده است).
7- گرچه قاتل یکى بود ولى به خاطر رضایت دیگران به کار او، همه نابود شدند. «عقر... ارسلنا علیهم صیحةً»
8 - با اراده خداوند یک امت با یک صیحه محو مى شوند. «صیحة واحدة»
9- گاهى یک امّت به خاطر یک نافرمانى و جسارت نابود مى شوند. «فکانوا کهشیم المحتظِر»
10- قهر الهى، افراد تنومند و غول پیکر را همچون گیاه خرد شده مى کند. «کهشیم المحتظر»
11- قرآن، بهترین و صحیح ترین تاریخها و عبرتها را به راحتى در اختیار همگان قرار مى دهد. «و لقد یسّرنا»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَآءَ قِسْمَةٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ
فَنَادَوْاْ صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ
فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِى وَنُذُرِ
إِنَّآ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً وَ احِدَةً فَکَانُواْ کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ
ترجمه
و به آنان خبر ده که آب، میان آنان و شتر تقسیم شده است، هر کدام براى دریافت نصیب خود حاضر شوند.
پس آنان رفیقشان را صدا کردند، پس پذیرفت، دست به کار شد و شتر را از پاى درآورد.
پس (بنگر) که عذاب و هشدار من چگونه بود؟
(به کیفر این جنایت) ما صیحه (و صاعقه اى مرگبار) را فرو فرستادیم، پس آنان مثل گیاه خشک و خردشده اى گشتند که صاحب چهارپایان در آغل مى ریزد.
و البتّه ما قرآن را براى پند گرفتن، آسان قرار دادیم، پس آیا پندپذیرى هست؟
تقسیم آب میان مردم و شتر، یک آزمایش مهم الهى بود که مردم باید این قانون را مراعات کرده و فقط روزى که حق بهره گیرى از آب را دارند، سر آب حاضر شوند.
در آیه 155 سوره شعراء مى خوانیم که حضرت صالح فرمود: یک روز آب قریه براى ناقه و یک روز براى شما. «لها شِربٌ و لکم شرب یوم معلوم»
«شرب» به معناى قسمت و نصیب است که در مورد سهم آب گفته مى شود.
«تعاطى» به معناى برگرفتن چیزى یا انجام دادن کارى است که سزاوار نیست و جرأت مى خواهد. چون کلمه «تعاطى» در قالب تفاعل است، گویا میان قوم ثمود و قاتل شتر مبادله و تفاهمى صورت گرفته است. «عقر» به معناى از پاى درآوردن ناقه است.
«هشیم» به معناى گیاه خشک و خرد شده است. «مُحتظِر» کسى است که براى چهار پایان خود گیاهان خشک را جمع آورى مى کند.
با اینکه کشنده ناقه یک نفر بیشتر نبوده، ولى در آیات دیگر قرآن به همه مردم نسبت داده است، «فعَقروها» یا «فعقروا النّاقة» که به فرموده روایات به دلیل هم فکرى و رضایت دیگران بر کار قاتل بوده و این گناه به حساب آنان نیز محاسبه مى شود.
پیام ها
1- گاهى امتحان با جیرهبندى آب است که به دستور پیامبر جیره بندى مى شود. «انّ الماء قسمة»
2- افراد نااهل اگر خود نتوانند کارى انجام دهند، از کسانى که جرأت فساد دارند دعوت مى کنند. «فنادَوا صاحبهم»
3- قداست شکنى، جرأت لازم دارد. «صاحبهم فتعاطى»
4- افراد شرور، آماده ایجاد شر هستند و فرصت سوزى نمىکنند. «فنادوا... فعقر»
5 - اگر از نعمتى که فرستاده شد قدردانى نکنیم، «مرسلوا الناقة» عذاب، فرستاده مى شود. «ارسلنا علیهم صیحةً»
6- در نقل مطالب تاریخى قرآن، زمان و مکان و شخص مهم نیست، انگیزه و نتیجه مطرح است. (در این آیات، نه نام کسى که ناقه را کشت برده شده و نه زمان و مکان حادثه مشخص شده است).
7- گرچه قاتل یکى بود ولى به خاطر رضایت دیگران به کار او، همه نابود شدند. «عقر... ارسلنا علیهم صیحةً»
8 - با اراده خداوند یک امت با یک صیحه محو مى شوند. «صیحة واحدة»
9- گاهى یک امّت به خاطر یک نافرمانى و جسارت نابود مى شوند. «فکانوا کهشیم المحتظِر»
10- قهر الهى، افراد تنومند و غول پیکر را همچون گیاه خرد شده مى کند. «کهشیم المحتظر»
11- قرآن، بهترین و صحیح ترین تاریخها و عبرتها را به راحتى در اختیار همگان قرار مى دهد. «و لقد یسّرنا»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است