- 1311
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 23 - 27 سوره قمر
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره قمر- آیه 23 -27
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ
فَقَالُواْ أَبَشَراً مِّنَّا وَ احِداً نَّتَّبِعُهُ إِنَّآ إِذاً لَّفِى ضَلاَلٍ وَسُعُرٍ
أَءُلْقِىَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ
سَیَعْلَمُونَ غَداً مَّنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ
إِنَّا مُرْسِلُواْ النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ
ترجمه
قوم ثمود، هشدار دهندگان را تکذیب کردند.
پس گفتند: آیا از میان خود، از انسانى تک و تنها پیروى کنیم؟ در این صورت ما در گمراهى و جنونى عمیق خواهیم بود.
آیا از میان ما تنها بر او وحى نازل شده است؟ بلکه او بسیار دروغگو وخودخواه است.
در آینده خواهند دانست که دروغگو و خودخواه کیست.
همانا ما فرستادگان شتر ماده ایم براى آنان (و به حضرت صالح گفتیم:) پس مراقب (پایان) کار آنان باش و شکیبایى پیشه کن.
«سُعُر» هم جمع «سعیر» به معناى آتش گداخته است و هم جمع «سَعْر» به معناى جنون. «اَشِر» به کسى گفته مىشود که شیفتهى خود باشد.
در آیه 24، کفّار به انبیا مىگویند: اگر ما تابع شما باشیم، در گمراهى و دوزخ یا جنون خواهیم بود! ولى در آیه 47 مىخوانیم: «انّ المجرمین فى ضلال و سُعُر» تبهکاران در گمراهى و دوزخند.
قوم ثمود، از حضرت صالح خواستند که از دل کوه شترى را به عنوان معجزه خارج کند و او این کار را کرد، ولى مردم این شتر الهى را کشتند.
کفّار، در برابر پیامبران چند بهانه داشتند و مى گفتند:
الف) او بشرى مثل ماست.
ب) او یک نفر از میان خود ماست.
ج) تعداد ما زیاد است و پیروى یک جمعیّت از فردى که مثل خود و ماست، سزاوار نیست. «ابشراً منّا واحداً نتبعه»
امّا هیچ یک از این بهانه ها منطقى نیست، زیرا:
اوّلاً: بشر بودن، نقطه قوّت پیامبران است تا بتوانند الگوى دیگر افراد بشر باشند.
ثانیاً: تمام انبیا یک نفر بودند و در طول تاریخ افرادى که یک تنه قیام کردند و طرح اصلاحى داشتند کم نبودند.
ثالثاً: اصل، پیروى از حق است، نه تعداد پیروان یا رهبران.
پیام ها
1- کار قوم ثمود، تکذیبهاى پى در پى بود. «کذبت ثمود بالنذر»
2- کفّار در برابر پیامبران، منطق و استدلال ندارند. مىگویند: چرا او پیامبر شد و ما نشدیم؟ «أبشراً منّا...»
3- زندگى انبیا عادى و در میان مردم بوده است. «أبشراً منّا»
4- گاهى انسان چنان سقوط مىکند که فردى معصوم را به پیامبرى نمىپذیرد، «أبشر منّا...» ولى جماد بىشعور را خدا دانسته و آن را پرستش مىکند.
5 - گاهى انسان به جایى مى رسد که پیروى از پیامبر معصوم را که منطق و معجزه دارد، انحراف مىپندارد. «انا اذاً لفى ضلال و سُعُر»
6- ایجاد شک و تردید در میان مردم، بستر تکذیب حق است. «کذّبت... ابشراً منا... ءَاُلقى الذکر علیه»
7- هم قرآن ذکر است، «نحن نزلنا الذکر...» و هم آن چه به انبیاى سابق نازل شده است. «ءَاُلقى الذکر علیه من بیننا»
8 - کافران لجوج، پیامبر خدا را خودخواه مىخواندند. «کذّاب اشر»
9- دروغ و خودخواهى را حتّى کفّار لجوج بد مىدانند. (و به همین دلیل به پیامبر نسبت دروغ و خودخواهى مىدادند). «بل هو کذّاب اشر»
10- مبلّغان دینى باید آمادگى شنیدن تندترین تهمتها را داشته باشند. «بل هو کذّاب اشر»
11- سخنان یاوه را پاسخ دهید. «فقالوا... سیعلمون...»
12- قیامت، روز آشکار شدن حقایق و رسوا شدن کافران است. «سیعلمون غداً من الکذّاب الاشر»
13- معجزات، وسیله آزمایش مردمند. «مرسلوا الناقة فتنة لهم»
14- پیامبران، امت خود را زیر نظر دارند. «فارتقبهم»
15- رهبران دینى باید صبور باشند. «و اصطبر»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ
فَقَالُواْ أَبَشَراً مِّنَّا وَ احِداً نَّتَّبِعُهُ إِنَّآ إِذاً لَّفِى ضَلاَلٍ وَسُعُرٍ
أَءُلْقِىَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ
سَیَعْلَمُونَ غَداً مَّنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ
إِنَّا مُرْسِلُواْ النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ
ترجمه
قوم ثمود، هشدار دهندگان را تکذیب کردند.
پس گفتند: آیا از میان خود، از انسانى تک و تنها پیروى کنیم؟ در این صورت ما در گمراهى و جنونى عمیق خواهیم بود.
آیا از میان ما تنها بر او وحى نازل شده است؟ بلکه او بسیار دروغگو وخودخواه است.
در آینده خواهند دانست که دروغگو و خودخواه کیست.
همانا ما فرستادگان شتر ماده ایم براى آنان (و به حضرت صالح گفتیم:) پس مراقب (پایان) کار آنان باش و شکیبایى پیشه کن.
«سُعُر» هم جمع «سعیر» به معناى آتش گداخته است و هم جمع «سَعْر» به معناى جنون. «اَشِر» به کسى گفته مىشود که شیفتهى خود باشد.
در آیه 24، کفّار به انبیا مىگویند: اگر ما تابع شما باشیم، در گمراهى و دوزخ یا جنون خواهیم بود! ولى در آیه 47 مىخوانیم: «انّ المجرمین فى ضلال و سُعُر» تبهکاران در گمراهى و دوزخند.
قوم ثمود، از حضرت صالح خواستند که از دل کوه شترى را به عنوان معجزه خارج کند و او این کار را کرد، ولى مردم این شتر الهى را کشتند.
کفّار، در برابر پیامبران چند بهانه داشتند و مى گفتند:
الف) او بشرى مثل ماست.
ب) او یک نفر از میان خود ماست.
ج) تعداد ما زیاد است و پیروى یک جمعیّت از فردى که مثل خود و ماست، سزاوار نیست. «ابشراً منّا واحداً نتبعه»
امّا هیچ یک از این بهانه ها منطقى نیست، زیرا:
اوّلاً: بشر بودن، نقطه قوّت پیامبران است تا بتوانند الگوى دیگر افراد بشر باشند.
ثانیاً: تمام انبیا یک نفر بودند و در طول تاریخ افرادى که یک تنه قیام کردند و طرح اصلاحى داشتند کم نبودند.
ثالثاً: اصل، پیروى از حق است، نه تعداد پیروان یا رهبران.
پیام ها
1- کار قوم ثمود، تکذیبهاى پى در پى بود. «کذبت ثمود بالنذر»
2- کفّار در برابر پیامبران، منطق و استدلال ندارند. مىگویند: چرا او پیامبر شد و ما نشدیم؟ «أبشراً منّا...»
3- زندگى انبیا عادى و در میان مردم بوده است. «أبشراً منّا»
4- گاهى انسان چنان سقوط مىکند که فردى معصوم را به پیامبرى نمىپذیرد، «أبشر منّا...» ولى جماد بىشعور را خدا دانسته و آن را پرستش مىکند.
5 - گاهى انسان به جایى مى رسد که پیروى از پیامبر معصوم را که منطق و معجزه دارد، انحراف مىپندارد. «انا اذاً لفى ضلال و سُعُر»
6- ایجاد شک و تردید در میان مردم، بستر تکذیب حق است. «کذّبت... ابشراً منا... ءَاُلقى الذکر علیه»
7- هم قرآن ذکر است، «نحن نزلنا الذکر...» و هم آن چه به انبیاى سابق نازل شده است. «ءَاُلقى الذکر علیه من بیننا»
8 - کافران لجوج، پیامبر خدا را خودخواه مىخواندند. «کذّاب اشر»
9- دروغ و خودخواهى را حتّى کفّار لجوج بد مىدانند. (و به همین دلیل به پیامبر نسبت دروغ و خودخواهى مىدادند). «بل هو کذّاب اشر»
10- مبلّغان دینى باید آمادگى شنیدن تندترین تهمتها را داشته باشند. «بل هو کذّاب اشر»
11- سخنان یاوه را پاسخ دهید. «فقالوا... سیعلمون...»
12- قیامت، روز آشکار شدن حقایق و رسوا شدن کافران است. «سیعلمون غداً من الکذّاب الاشر»
13- معجزات، وسیله آزمایش مردمند. «مرسلوا الناقة فتنة لهم»
14- پیامبران، امت خود را زیر نظر دارند. «فارتقبهم»
15- رهبران دینى باید صبور باشند. «و اصطبر»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است