- 18990
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 37 سوره احزاب
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره احزاب- آیه 37
وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِى أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِى فِى نَفْسِکَ مَااللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَراً زَوَّجْنَاکَهَا لِکَىْ لَا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِى أَزْوَاجِ أَدْعِیَآئِهِمْ إِذَا قَضَوْاْ مِنْهُنَّ وَطَراً وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً
ترجمه
و (به یاد آر) زمانى که به (زید بن حارثه،) کسى که خداوند بر او نعمت (اسلام و ایمان) داده بود و تو (نیز) به او نعمت (آزادى) داده بودى مىگفتى: همسرت را نگاه دار (و او را طلاق نده) و از خدا پروا کن و در دلت چیزى را پنهان مى داشتى که خداوند آن را آشکار مى کند و از مردم مى ترسیدى در حالى که خداوند سزاوارتر است که از او بترسى. پس چون دوران کامیابى زید از همسرش پایان یافت (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو در آوردیم تا در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسر خوانده هایشان هنگامى که طلاق گیرند مشکلى نباشد، و فرمان خداوند انجام شدنى است.
«اَدعیاء» جمع «دعى» به معناى پسر خوانده است. «وَطَر» به معناى نیاز و حاجت است.
به گفتهى اکثر مفسّران و مورّخان، این آیه مربوط به زید بن حارثه است. او بردهاى بود که خدیجه به پیامبر اسلام بخشید و حضرت آزادش نمود. قبیلهى زید او را از خود راندند و پیامبر زید را فرزند خوانده خود قرار داد. بعد از ظهور اسلام، زید به آیین محم (ص) گروید و از مسلمانان ممتاز و فرمانده لشکر در جنگ موته شد و در همان جنگ به شهادت رسید.
پیامبر از دختر عمّه اش زینب - که زنى سرشناس و از نوههاى عبدالمطّلب بود - براى زید خواستگارى کرد. در آغاز، زینب خیال کرد حضرت او را براى خودش خواستگارى مىکند. امّا بعد که فهمید براى زید است ناراحت شد، زیرا تا آن زمان هیچ زن آزادى (تا چه رسد به زنان سرشناس) همسر برده نمىشد. (گرچه بردهاى آزاد و پسر خواندهى پیامبر و از مسلمانان ممتاز باشد.)
پس از ازدواج، ناسازگارى بین آنان آغاز شد و زید تصمیم گرفت زینب را طلاق دهد. بارها نزد پیامبر رفت ولى آن حضرت به او مى فرمود: همسرت را نگاه دار و طلاق نده، «امسک علیک زوجک». به هر حال زید او را طلاق داد و دو ضربهى روحى و اجتماعى بر زینب وارد شد، یکى همسر زید شدن که جامعه آن روز این کار را نمىپسندید، دوم طلاق گرفتن.
پیامبر اکرم به امر خداوند مأمور شد تا دو سنّت جاهلى را بشکند.
الف: گرفتن همسر پسر خوانده که در جاهلیّت مانند گرفتن همسرِ فرزند ناروا بود.
ب: گرفتن همسر بردهى خود که این هم در آن زمان، زشت و ناروا بود.
پیامبر اکرم زینب را به ازدواج خود در آورد و به مردم اطعامى داد که براى هیچ یک از همسران دیگرش نداد. چون در این آیه جملهى «زوّجناکها» آمده، یعنى ما زینب را به ازدواج تو در آوردیم تا عادات و رسوم جاهلى را با عمل تو بشکنیم؛ زینب نیز بر سایر همسران پیامبر مباهات مىکرد که ازدواج شما به خواست پیامبر اکرم بوده ولى ازدواج من به فرمان خداوند متعال بوده است.
سؤال: مراد از جملهى «تُخفى فى نفسک مَا اللّه مُبدیه» که خداوند به پیامبر اکرم مىفرماید: تو در دل، مسألهاى را پنهان داشتى که خدا آن را آشکار مىکند؛ چیست؟
پاسخ: امام رضاعلیه السلام در پاسخ سؤالات مأمون پیرامون عصمت انبیا فرمود: خداوند نام همسران پیامبر را به آن حضرت آموخته بود و در میان آنان نام زینب دختر جحش نیز بود؛ حضرت دید او همسر زید است و چگونه زن زید همسر او خواهد شد؟ این معنا در دل حضرت بود که با حکم خداوند به ازدواج پیامبر با زینب، حکمت آن آشکار شد. بنابراین پیامبر هرگز کارى خلاف عصمت و مقام نبوّت انجام نداده و از قبل علاقه اى به هیچ زنى نداشت تا چه رسد به همسر زید، پسرخوانده خود! نعوذ باللّه.
اوامر دو گونه است: مولوى، که باید عمل نمود و ارشادى که عمل کردنش به سود انسان است. در این جا امر پیامبر اکرم، که به زید فرمود: «امسک علیک زوجک» همسرت را نگاهدار، ارشادى بود وگرنه کسى که خداوند با جملهى «انعم اللّه علیه» از او ستایش کرد، خلاف فرمان حضرت عمل نمى کرد. در آیه قبل نیز خواندیم: «و ما کان لمؤمن ولا مؤمنة اذا قضى اللّه و رسوله امرا ان یکون لهم الخیرة»
پیامبر اکرم تصمیم و رغبتى براى ازدواج با زینب نداشت، لذا سفارش او به زید، حفظ همسرش بوده نه طلاق او. «امسک علیک زوجک... زوّجناکها»
با توجّه به دو آیهى بعد که مى فرماید: مبلّغان واقعى از هیچ کس جز خدا نمىترسند، «ولا یخشون احد3 الاّ اللّه» مراد از ترس پیامبر در این آیه «و تخشى الناس»، ترس از جوسازىهایى بود که به اهداف حضرت ضربه مى زد زیرا ممکن بود مردم بگویند: پیامبر با همسر یک برده یا با همسر فرزند خوانده اش ازدواج کرده است.
پیام ها
1- انبیا، مرجع رسیدگى به مسایل مردم بودند. (زید بن حارثه بارها طلاق همسرش را به حضرت اعلام کرد ولى پیامبر همواره مىفرمود: صبر کن.) «و اذ تقول»
2- خدا و رسول، ولىّ نعمت ما هستند. «انعم اللّه - انعمت»
3- در بیان نعمتها، ابتدا نعمتهاى معنوى و الهى را نام ببرید، سپس نعمتهاى مادّى و دنیوى، «انعم اللّه علیه»؛ که مراد هدایت زید و اسلام آوردن اوست، «انعمت علیه»؛ که مراد آزاد کردن زید از بردگى است.
4- اسلام و آزادى دو نعمت بزرگ است. «انعم اللّه علیه»؛ (توفیق مسلمان شدن. «انعمت علیه»؛ (آزاد کردن برده)
5 - اگر خواستید به جاى نام، صفتى از کسى ذکر کنید، بهترین صفاتش را نام ببرید. «لِلّذى انعم اللّه علیه و انعمت علیه»
6- هرگاه همسرى نزد شما شکایت کرد فوراً پیشنهاد جدایى ندهید. «امسک علیک زوجک» (اسلام طرفدار تحکیم بنیاد خانواده است.)
7- در امر به معروف از اهرم عاطفه و تقوا استفاده کنید. «امسک علیک زوجک اتّق اللّه»
8 - تقوا سبب تحکیم پیوند خانوادگى است. «امسک علیک زوجک و اتّق اللّه»
9- ولىّ نعمت بودن، ایجاد حقّ امر و نهى مىکند. «انعمت علیه امسک علیک زوجک»
10- لازمهى قاطعیّت و صلابت آن است که با افکار فاسد و منحرف، گرچه افکار عمومى باشد مبارزه کنیم. «و تخشى الناس واللّه احقّ ان تخشاهُ»
11- در شکستن عادتهاى غلط اجتماعى، از هیاهوى مردم نترسید. «تخشى النّاس و اللّه احقّ ان تخشاه»
12- در اجراى فرمان خدا منتظر تأیید مجامع بین المللى نباشید. «تخشى النّاس واللّه احقّ ان تخشاهُ»
13- همهى طلاقها و جدایىها دلیل سرکشى و ناشزه بودن زن نیست. (بى علاقگى زن به شوهر نباید دلیل عدم تمکین او باشد.) «قضى زیدٌ منها وطراً»
14- زناشویى از نیازهاى مهم انسان است. «وطراً» یعنى نیاز مهم و اساسى.
15- مسائل زناشویى را با کنایه بگویید. «قضى زیدٌ منها وطراً»
16- رهبران دینى جامعه باید در شکستن سنّتهاى باطل پیشقدم باشند. «لکى لایکون على المؤمنین حرج» (هموار کردن راه حقّ براى دیگران یک ارزش است)
17- زنان بیوه محترم هستند و ازدواج با آنان کسر شأن نیست. «زوّجناکها» خداوند مى فرماید: این ازدواج را ما مقرّر کردیم.
18- پاى بندى به آداب و رسوم غیر الهى، زندگى را فلج مى کند. «لکى لا یکون على المؤمنین حَرَج»
19- ازدواج با همسر فرزند خوانده بعد از طلاق او جایز است. «اذا قضوا منهنّ وطراً» (فرزند خواندگى در اسلام بوده است.)
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِى أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِى فِى نَفْسِکَ مَااللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَراً زَوَّجْنَاکَهَا لِکَىْ لَا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِى أَزْوَاجِ أَدْعِیَآئِهِمْ إِذَا قَضَوْاْ مِنْهُنَّ وَطَراً وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً
ترجمه
و (به یاد آر) زمانى که به (زید بن حارثه،) کسى که خداوند بر او نعمت (اسلام و ایمان) داده بود و تو (نیز) به او نعمت (آزادى) داده بودى مىگفتى: همسرت را نگاه دار (و او را طلاق نده) و از خدا پروا کن و در دلت چیزى را پنهان مى داشتى که خداوند آن را آشکار مى کند و از مردم مى ترسیدى در حالى که خداوند سزاوارتر است که از او بترسى. پس چون دوران کامیابى زید از همسرش پایان یافت (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو در آوردیم تا در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسر خوانده هایشان هنگامى که طلاق گیرند مشکلى نباشد، و فرمان خداوند انجام شدنى است.
«اَدعیاء» جمع «دعى» به معناى پسر خوانده است. «وَطَر» به معناى نیاز و حاجت است.
به گفتهى اکثر مفسّران و مورّخان، این آیه مربوط به زید بن حارثه است. او بردهاى بود که خدیجه به پیامبر اسلام بخشید و حضرت آزادش نمود. قبیلهى زید او را از خود راندند و پیامبر زید را فرزند خوانده خود قرار داد. بعد از ظهور اسلام، زید به آیین محم (ص) گروید و از مسلمانان ممتاز و فرمانده لشکر در جنگ موته شد و در همان جنگ به شهادت رسید.
پیامبر از دختر عمّه اش زینب - که زنى سرشناس و از نوههاى عبدالمطّلب بود - براى زید خواستگارى کرد. در آغاز، زینب خیال کرد حضرت او را براى خودش خواستگارى مىکند. امّا بعد که فهمید براى زید است ناراحت شد، زیرا تا آن زمان هیچ زن آزادى (تا چه رسد به زنان سرشناس) همسر برده نمىشد. (گرچه بردهاى آزاد و پسر خواندهى پیامبر و از مسلمانان ممتاز باشد.)
پس از ازدواج، ناسازگارى بین آنان آغاز شد و زید تصمیم گرفت زینب را طلاق دهد. بارها نزد پیامبر رفت ولى آن حضرت به او مى فرمود: همسرت را نگاه دار و طلاق نده، «امسک علیک زوجک». به هر حال زید او را طلاق داد و دو ضربهى روحى و اجتماعى بر زینب وارد شد، یکى همسر زید شدن که جامعه آن روز این کار را نمىپسندید، دوم طلاق گرفتن.
پیامبر اکرم به امر خداوند مأمور شد تا دو سنّت جاهلى را بشکند.
الف: گرفتن همسر پسر خوانده که در جاهلیّت مانند گرفتن همسرِ فرزند ناروا بود.
ب: گرفتن همسر بردهى خود که این هم در آن زمان، زشت و ناروا بود.
پیامبر اکرم زینب را به ازدواج خود در آورد و به مردم اطعامى داد که براى هیچ یک از همسران دیگرش نداد. چون در این آیه جملهى «زوّجناکها» آمده، یعنى ما زینب را به ازدواج تو در آوردیم تا عادات و رسوم جاهلى را با عمل تو بشکنیم؛ زینب نیز بر سایر همسران پیامبر مباهات مىکرد که ازدواج شما به خواست پیامبر اکرم بوده ولى ازدواج من به فرمان خداوند متعال بوده است.
سؤال: مراد از جملهى «تُخفى فى نفسک مَا اللّه مُبدیه» که خداوند به پیامبر اکرم مىفرماید: تو در دل، مسألهاى را پنهان داشتى که خدا آن را آشکار مىکند؛ چیست؟
پاسخ: امام رضاعلیه السلام در پاسخ سؤالات مأمون پیرامون عصمت انبیا فرمود: خداوند نام همسران پیامبر را به آن حضرت آموخته بود و در میان آنان نام زینب دختر جحش نیز بود؛ حضرت دید او همسر زید است و چگونه زن زید همسر او خواهد شد؟ این معنا در دل حضرت بود که با حکم خداوند به ازدواج پیامبر با زینب، حکمت آن آشکار شد. بنابراین پیامبر هرگز کارى خلاف عصمت و مقام نبوّت انجام نداده و از قبل علاقه اى به هیچ زنى نداشت تا چه رسد به همسر زید، پسرخوانده خود! نعوذ باللّه.
اوامر دو گونه است: مولوى، که باید عمل نمود و ارشادى که عمل کردنش به سود انسان است. در این جا امر پیامبر اکرم، که به زید فرمود: «امسک علیک زوجک» همسرت را نگاهدار، ارشادى بود وگرنه کسى که خداوند با جملهى «انعم اللّه علیه» از او ستایش کرد، خلاف فرمان حضرت عمل نمى کرد. در آیه قبل نیز خواندیم: «و ما کان لمؤمن ولا مؤمنة اذا قضى اللّه و رسوله امرا ان یکون لهم الخیرة»
پیامبر اکرم تصمیم و رغبتى براى ازدواج با زینب نداشت، لذا سفارش او به زید، حفظ همسرش بوده نه طلاق او. «امسک علیک زوجک... زوّجناکها»
با توجّه به دو آیهى بعد که مى فرماید: مبلّغان واقعى از هیچ کس جز خدا نمىترسند، «ولا یخشون احد3 الاّ اللّه» مراد از ترس پیامبر در این آیه «و تخشى الناس»، ترس از جوسازىهایى بود که به اهداف حضرت ضربه مى زد زیرا ممکن بود مردم بگویند: پیامبر با همسر یک برده یا با همسر فرزند خوانده اش ازدواج کرده است.
پیام ها
1- انبیا، مرجع رسیدگى به مسایل مردم بودند. (زید بن حارثه بارها طلاق همسرش را به حضرت اعلام کرد ولى پیامبر همواره مىفرمود: صبر کن.) «و اذ تقول»
2- خدا و رسول، ولىّ نعمت ما هستند. «انعم اللّه - انعمت»
3- در بیان نعمتها، ابتدا نعمتهاى معنوى و الهى را نام ببرید، سپس نعمتهاى مادّى و دنیوى، «انعم اللّه علیه»؛ که مراد هدایت زید و اسلام آوردن اوست، «انعمت علیه»؛ که مراد آزاد کردن زید از بردگى است.
4- اسلام و آزادى دو نعمت بزرگ است. «انعم اللّه علیه»؛ (توفیق مسلمان شدن. «انعمت علیه»؛ (آزاد کردن برده)
5 - اگر خواستید به جاى نام، صفتى از کسى ذکر کنید، بهترین صفاتش را نام ببرید. «لِلّذى انعم اللّه علیه و انعمت علیه»
6- هرگاه همسرى نزد شما شکایت کرد فوراً پیشنهاد جدایى ندهید. «امسک علیک زوجک» (اسلام طرفدار تحکیم بنیاد خانواده است.)
7- در امر به معروف از اهرم عاطفه و تقوا استفاده کنید. «امسک علیک زوجک اتّق اللّه»
8 - تقوا سبب تحکیم پیوند خانوادگى است. «امسک علیک زوجک و اتّق اللّه»
9- ولىّ نعمت بودن، ایجاد حقّ امر و نهى مىکند. «انعمت علیه امسک علیک زوجک»
10- لازمهى قاطعیّت و صلابت آن است که با افکار فاسد و منحرف، گرچه افکار عمومى باشد مبارزه کنیم. «و تخشى الناس واللّه احقّ ان تخشاهُ»
11- در شکستن عادتهاى غلط اجتماعى، از هیاهوى مردم نترسید. «تخشى النّاس و اللّه احقّ ان تخشاه»
12- در اجراى فرمان خدا منتظر تأیید مجامع بین المللى نباشید. «تخشى النّاس واللّه احقّ ان تخشاهُ»
13- همهى طلاقها و جدایىها دلیل سرکشى و ناشزه بودن زن نیست. (بى علاقگى زن به شوهر نباید دلیل عدم تمکین او باشد.) «قضى زیدٌ منها وطراً»
14- زناشویى از نیازهاى مهم انسان است. «وطراً» یعنى نیاز مهم و اساسى.
15- مسائل زناشویى را با کنایه بگویید. «قضى زیدٌ منها وطراً»
16- رهبران دینى جامعه باید در شکستن سنّتهاى باطل پیشقدم باشند. «لکى لایکون على المؤمنین حرج» (هموار کردن راه حقّ براى دیگران یک ارزش است)
17- زنان بیوه محترم هستند و ازدواج با آنان کسر شأن نیست. «زوّجناکها» خداوند مى فرماید: این ازدواج را ما مقرّر کردیم.
18- پاى بندى به آداب و رسوم غیر الهى، زندگى را فلج مى کند. «لکى لا یکون على المؤمنین حَرَج»
19- ازدواج با همسر فرزند خوانده بعد از طلاق او جایز است. «اذا قضوا منهنّ وطراً» (فرزند خواندگى در اسلام بوده است.)
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان