- 6842
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 34 سوره توبه
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره توبه - آیه 34
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّ کَثِیراً مِّنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَلَ النَّاسِ بِالْبَطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِى سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذابٍ أَلِیمٍ
ترجمه
اى کسانى که ایمان آورده اید! بسیارى از دانشمندان و راهبان، (با سوء استفاده از موقعیّت خود،) اموال مردم را به ناحق مى خورند و آنان را از راه خدا باز مى دارند. و کسانى که طلا و نقره مى اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمى کنند، پس آنان را به عذابى دردناک، بشارت بده!
معناى احبار و رهبان در آیه 31 گذشت.
«ذهب» به معنى طلاست، و به دلیل اینکه زود از دست مى رود، یا آنکه مردم به سویش مى روند، به طلا، «ذهب» گفته شده است. «فضّه» به نقره گفته مى شود، چون زود پراکنده مى شود، یا مردم به سوى آن جذب نمى شوند.
علماى یهود به خاطر منافع مادّى خود، حقّ را کتمان کردند و به حقانیّت دین اسلام اعتراف نکردند، یا رشوه گرفتند و گناه بخشودند، یا تفتیش عقاید کرده و به دیگران تهمت زدند.
خلیفه سوّم مى خواست حرف «و» را از «و الّذین» حذف کند، تا آیه وصفِ احبار ورهبان زراندوز باشد، نه مسلمانان، که عدّه اى شدیداً اعتراض کردند.
زکات در روایات
از امام صادق پرسیدند: در چه مقدار مال، زکات واجب مىشود؟ حضرت فرمود: زکات ظاهر یا باطن؟ گفتند: هر دو. حضرت ابتدا نصابى را براى زکات ظاهر بیان نموده و آنگاه در بیان زکات باطن فرمودند: «فلا تستأثر على اخیک بما هو احوج الیه منک» آنچه را برادر دینىات به آن نیازمندتر از توست، او را انتخاب و ترجیح دهى.
در روایتى دیگر، آن حضرت مىفرماید: «انّما اعطاکم اللَّه هذه الفضول من الأموال لتوجّهوها حیث وجّهها اللَّه تعالى و لم تُعطِّلوها لتکنِزوها» خداوند این مالهاى اضافى را به شما عطا کرد تا در مسیر رضاى او خرج کنید، نه آنکه احتکار و گنج کنید.
طبق روایات، امام زمان چون ظهور کند، گنجها را حرام مى کند و همه را به مصرف مبارزات خود مى رساند.
پیامبر فرمود: «اِنّ اللَّه فرض على اغنیاء المسلمین فى اموالهم القدرَ الّذى یَسَعُ فقرائهم... اَلا انّ اللَّه یحاسبهم حساباً شدیداً و یعذّبهم عذابا الیما» خداوند، در مال مسلمانانِ ثروتمند، به مقدارى زکات واجب کرده که کفاف فقرا را بدهد، آگاه باش! همانا خداوند آنان را اگر به وظیفه خود عمل نکنند، حسابرسى شدید مىکند.
رسول خدا فرمود: هر مالى که زکات آن پرداخت نشود کنز است، گرچه پنهان نباشد، یا غیرطلا و نقره باشد.
ابوذر و آیه کنز
ابوذر غفارى، صحابى بزرگوار پیامبر، در اعتراض به زراندوزى هاى معاویه و عثمان و عمّال حکومت و حیف و میل اموال عمومى، صبح و شام این آیه را با صداى بلند در برابر معاویه و سپس در مقابل عثمان مى خواند و مى گفت: این آیه مخصوص مانعان زکات نیست و هر نوع زراندوزى را شامل مى شود.
در تفسیر شریف المیزان آمده است که از برخوردهاى ابوذر با عثمان و معاویه و کعب الأحبار، بر مى آید که ثروت اندوزى در جامعه فقیر حرام است، گرچه از راه حلال باشد و زکاتش پرداخت شده باشد.
البتّه برخى آن را به اجتهاد شخصى ابوذر نسبت مى دادند، ولى خودش مى گفت: «ما قلتُ لهم الاّ ما سَمعتُ من نبیّهم» آنچه گفته ام از پیامبر شنیده ام. از طرفى صراحت و صداقت ابوذر هم مورد تأیید پیامبر است.
از فرازهاى برجسته زندگى ابوذر، همین امر به معروف و نهى از منکر او نسبت به حکّام، در زمینهى ریختوپاشهاى اقتصادى است و نزاعش با عثمان بر سر مال و مقام نبود، بلکه اعتراض به یک منکر اجتماعى بود.
سرانجام عثمان، این صحابى پارسا و انقلابى را به شام تبعید کرد، از شام هم به بدترین وضعى به مدینه آوردند، سپس به «ربذه» تبعید شد و در تبعیدگاه، مظلومانه جان سپرد. و این نیز از فرازهاى ناپسند و ننگین حکومت عثمان بود.
دیگران براى تبرئه عثمان، کوشیده اند تا به ابوذر تهمت سوسیالیست بودن و فکر اشتراکى داشتن و مخالفت با مالکیّت خصوصى بزنند، امّا علامه امینىقدس سره در الغدیر، بحث مبسوطى در ردّ این اتهام دارد.
تبعیدهاى مکرّر ابوذر به خاطر مناقشات او با حکومت و فریادهاى اعتراض آمیزش بر ضدّ روش مالى عثمان و زراندوزى معاویه و توجیه گرىهاى کعب الأحبار، در کتب تاریخى شیعه و اهل سنّت آمده است، هر چند برخى خواسته اند به نوعى توجیه کنند و این مناقشات را به حساب آزادى بیان و عقیده در دوره عثمان بگذارند، یا آنکه تبعید آن صحابى بزرگوار را به عنوان اینکه «دفع شرّ مهمتر از کسب منفعت است» بدانند و حضورش را در مدینه و شام، شرّ تلقّى کنند و تبعیدش را رعایتِ مصلحت به شمار آورند، ولى این رفتار ننگ آلود با یار صدیق و پرهیزکار پیامبر که زبان صریح و اعتراض دلسوزانه اش تنها با انگیزه عمل به وظیفه در برابر انحرافات بود، هیچ توجیه و تأویلى نمى پذیرد.
پیام ها
1- همه علماى اهل کتاب، بد نیستند. «کثیراً من الأحبار»
2- سوء استفاده از موقعیّتها، حرام است و بزرگترین خطر براى علماى دین، فساد مالى است. «لیأکلون اموال الناس بالباطل» (کسانى که متولّى موقوفات اند و آنها را در مسیر اهداف وقف شده مصرف نمى کنند، از مصادیق این آیه مىباشند)
3- بهره گیرى علما از مال مردم و بهره نرساندن به آنان، موجب بى رغبتى مردم به دین مى شود و مصداقِ «صدّ عن سبیل اللَّه» است. «لیاکلون اموال الناس ... و یصدّون عن سبیل اللَّه»
4- بازداشتن علماى یهود و نصارى مردم را از راه حقّ، به خاطر دستیابى به دنیاست. «یکنزون... یصدّون»
5 - در اسلام، محدودیّتى براى سرمایه نیست، امّا راه تحصیل آن شروطى دارد و زراندوزى و بدمصرف کردن ثروت حرام است. «الذین یکنزون... ولاینفقونها فى سبیل اللّه» (وقتى زراندوزى حرام باشد، احتکارِ ضروریّات قطعاً حرام است)
6- مال اندوزى یک بلاى اجتماعى است و بدتر از آن حرص است و بدتر از آن احتکار و پنهان کردن است. چون مشکلات بسیارى را براى جامعه فراهم مىکند. «الذین یکنزون... ولا ینفقونها»
7- دنیاپرستى علما و زراندوزى ثروتمندان، سبب قهر الهى است. «فبشّرهم...»
8 - جمع آورى طلا و نقره و پول، و انفاق نکردن و احتکار آن، گناه کبیره است. چون وعده عذاب به آن داده شده است. «الذین یکنزون... عذاب الیم» در آیه 82 سوره مائده، گروهى از آنان ستایش شده اند.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّ کَثِیراً مِّنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَلَ النَّاسِ بِالْبَطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِى سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذابٍ أَلِیمٍ
ترجمه
اى کسانى که ایمان آورده اید! بسیارى از دانشمندان و راهبان، (با سوء استفاده از موقعیّت خود،) اموال مردم را به ناحق مى خورند و آنان را از راه خدا باز مى دارند. و کسانى که طلا و نقره مى اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمى کنند، پس آنان را به عذابى دردناک، بشارت بده!
معناى احبار و رهبان در آیه 31 گذشت.
«ذهب» به معنى طلاست، و به دلیل اینکه زود از دست مى رود، یا آنکه مردم به سویش مى روند، به طلا، «ذهب» گفته شده است. «فضّه» به نقره گفته مى شود، چون زود پراکنده مى شود، یا مردم به سوى آن جذب نمى شوند.
علماى یهود به خاطر منافع مادّى خود، حقّ را کتمان کردند و به حقانیّت دین اسلام اعتراف نکردند، یا رشوه گرفتند و گناه بخشودند، یا تفتیش عقاید کرده و به دیگران تهمت زدند.
خلیفه سوّم مى خواست حرف «و» را از «و الّذین» حذف کند، تا آیه وصفِ احبار ورهبان زراندوز باشد، نه مسلمانان، که عدّه اى شدیداً اعتراض کردند.
زکات در روایات
از امام صادق پرسیدند: در چه مقدار مال، زکات واجب مىشود؟ حضرت فرمود: زکات ظاهر یا باطن؟ گفتند: هر دو. حضرت ابتدا نصابى را براى زکات ظاهر بیان نموده و آنگاه در بیان زکات باطن فرمودند: «فلا تستأثر على اخیک بما هو احوج الیه منک» آنچه را برادر دینىات به آن نیازمندتر از توست، او را انتخاب و ترجیح دهى.
در روایتى دیگر، آن حضرت مىفرماید: «انّما اعطاکم اللَّه هذه الفضول من الأموال لتوجّهوها حیث وجّهها اللَّه تعالى و لم تُعطِّلوها لتکنِزوها» خداوند این مالهاى اضافى را به شما عطا کرد تا در مسیر رضاى او خرج کنید، نه آنکه احتکار و گنج کنید.
طبق روایات، امام زمان چون ظهور کند، گنجها را حرام مى کند و همه را به مصرف مبارزات خود مى رساند.
پیامبر فرمود: «اِنّ اللَّه فرض على اغنیاء المسلمین فى اموالهم القدرَ الّذى یَسَعُ فقرائهم... اَلا انّ اللَّه یحاسبهم حساباً شدیداً و یعذّبهم عذابا الیما» خداوند، در مال مسلمانانِ ثروتمند، به مقدارى زکات واجب کرده که کفاف فقرا را بدهد، آگاه باش! همانا خداوند آنان را اگر به وظیفه خود عمل نکنند، حسابرسى شدید مىکند.
رسول خدا فرمود: هر مالى که زکات آن پرداخت نشود کنز است، گرچه پنهان نباشد، یا غیرطلا و نقره باشد.
ابوذر و آیه کنز
ابوذر غفارى، صحابى بزرگوار پیامبر، در اعتراض به زراندوزى هاى معاویه و عثمان و عمّال حکومت و حیف و میل اموال عمومى، صبح و شام این آیه را با صداى بلند در برابر معاویه و سپس در مقابل عثمان مى خواند و مى گفت: این آیه مخصوص مانعان زکات نیست و هر نوع زراندوزى را شامل مى شود.
در تفسیر شریف المیزان آمده است که از برخوردهاى ابوذر با عثمان و معاویه و کعب الأحبار، بر مى آید که ثروت اندوزى در جامعه فقیر حرام است، گرچه از راه حلال باشد و زکاتش پرداخت شده باشد.
البتّه برخى آن را به اجتهاد شخصى ابوذر نسبت مى دادند، ولى خودش مى گفت: «ما قلتُ لهم الاّ ما سَمعتُ من نبیّهم» آنچه گفته ام از پیامبر شنیده ام. از طرفى صراحت و صداقت ابوذر هم مورد تأیید پیامبر است.
از فرازهاى برجسته زندگى ابوذر، همین امر به معروف و نهى از منکر او نسبت به حکّام، در زمینهى ریختوپاشهاى اقتصادى است و نزاعش با عثمان بر سر مال و مقام نبود، بلکه اعتراض به یک منکر اجتماعى بود.
سرانجام عثمان، این صحابى پارسا و انقلابى را به شام تبعید کرد، از شام هم به بدترین وضعى به مدینه آوردند، سپس به «ربذه» تبعید شد و در تبعیدگاه، مظلومانه جان سپرد. و این نیز از فرازهاى ناپسند و ننگین حکومت عثمان بود.
دیگران براى تبرئه عثمان، کوشیده اند تا به ابوذر تهمت سوسیالیست بودن و فکر اشتراکى داشتن و مخالفت با مالکیّت خصوصى بزنند، امّا علامه امینىقدس سره در الغدیر، بحث مبسوطى در ردّ این اتهام دارد.
تبعیدهاى مکرّر ابوذر به خاطر مناقشات او با حکومت و فریادهاى اعتراض آمیزش بر ضدّ روش مالى عثمان و زراندوزى معاویه و توجیه گرىهاى کعب الأحبار، در کتب تاریخى شیعه و اهل سنّت آمده است، هر چند برخى خواسته اند به نوعى توجیه کنند و این مناقشات را به حساب آزادى بیان و عقیده در دوره عثمان بگذارند، یا آنکه تبعید آن صحابى بزرگوار را به عنوان اینکه «دفع شرّ مهمتر از کسب منفعت است» بدانند و حضورش را در مدینه و شام، شرّ تلقّى کنند و تبعیدش را رعایتِ مصلحت به شمار آورند، ولى این رفتار ننگ آلود با یار صدیق و پرهیزکار پیامبر که زبان صریح و اعتراض دلسوزانه اش تنها با انگیزه عمل به وظیفه در برابر انحرافات بود، هیچ توجیه و تأویلى نمى پذیرد.
پیام ها
1- همه علماى اهل کتاب، بد نیستند. «کثیراً من الأحبار»
2- سوء استفاده از موقعیّتها، حرام است و بزرگترین خطر براى علماى دین، فساد مالى است. «لیأکلون اموال الناس بالباطل» (کسانى که متولّى موقوفات اند و آنها را در مسیر اهداف وقف شده مصرف نمى کنند، از مصادیق این آیه مىباشند)
3- بهره گیرى علما از مال مردم و بهره نرساندن به آنان، موجب بى رغبتى مردم به دین مى شود و مصداقِ «صدّ عن سبیل اللَّه» است. «لیاکلون اموال الناس ... و یصدّون عن سبیل اللَّه»
4- بازداشتن علماى یهود و نصارى مردم را از راه حقّ، به خاطر دستیابى به دنیاست. «یکنزون... یصدّون»
5 - در اسلام، محدودیّتى براى سرمایه نیست، امّا راه تحصیل آن شروطى دارد و زراندوزى و بدمصرف کردن ثروت حرام است. «الذین یکنزون... ولاینفقونها فى سبیل اللّه» (وقتى زراندوزى حرام باشد، احتکارِ ضروریّات قطعاً حرام است)
6- مال اندوزى یک بلاى اجتماعى است و بدتر از آن حرص است و بدتر از آن احتکار و پنهان کردن است. چون مشکلات بسیارى را براى جامعه فراهم مىکند. «الذین یکنزون... ولا ینفقونها»
7- دنیاپرستى علما و زراندوزى ثروتمندان، سبب قهر الهى است. «فبشّرهم...»
8 - جمع آورى طلا و نقره و پول، و انفاق نکردن و احتکار آن، گناه کبیره است. چون وعده عذاب به آن داده شده است. «الذین یکنزون... عذاب الیم» در آیه 82 سوره مائده، گروهى از آنان ستایش شده اند.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است