- 3293
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 169 سوره اعراف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره اعراف- آیه 169
فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْکِتَبَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَى وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُلَنَا وَ إِن یَأتِهِمْ عَرَضٌ مِّثْلُهُ یَأْخُذُوهُ أَلَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِم مِّیثَقُ الْکِتَبِ أَن لّاَ یَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ دَرَسُواْ مَا فِیهِ وَ الدَّارُ الْأَخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ
ترجمه
پس از آنان، فرزندانى (ناصالح) جانشینان آنها شدند که کتاب آسمانى (تورات) را به ارث بردند (ولى قدر آن را ندانستند)، متاع ناپایدار این دنیا را مىگرفتند (و با رها کردن قانون خدا) مىگفتند: به زودى ما بخشوده خواهیم شد. و اگر بار دیگر همان منافع مادّى پیش آید، باز هم آنرا مىگیرند (و قانون خدا را رها مىکنند). آیا از آنان در کتاب آسمانى، پیمان گرفته نشده که جز حقّ، نسبتى به خدا ندهند؟ با اینکه مطالب آن کتاب وپیمان را بارها (به صورت درس) خواندهاند، (ولى در عمل، دنیا پرستند) در حالى که خانه آخرت براى اهل تقوا بهتر است. آیا تعقّل نمىکنید؟
«خَلْف»، اغلب به فرزند ناصالح گفته مىشود و «خَلَف» به فرزند صالح.
«عَرَض»، به معناى هرگونه سرمایه است، ولى «عَرْض»، تنها پول نقد مىباشد، همچنین به موجود عارضى و کم دوام و ناپایدار «عَرَض» مىگویند، لذا چون دنیا ناپایدار است، به آن عرض گفته مى شود. فیض کاشانى مى گوید: مراد از «عَرَض» در آیه، رشوه است.
«درس»، به معناى تکرار است و از آنجا که به هنگام مطالعه و فراگرفتن چیزى از استاد، مطالب تکرار مىشود به آن درس گفته شده و به چیزهایى که مکرّر استفاده شده و کهنه شدهاند نیز مندرس مى گویند.
امام صادق (ع) فرمود: خداوند سفارش نموده است مردم چیزى را که نمىدانند نگویند، سپس آن حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: «ألم یؤخذ علیهم میثاق الکتاب ان لایقولوا على اللّه الا الحقّ»
امام حسن علیه السلام فرمود: «عجب لمن یتفکّر فى مأکوله کیف لا یتفکّر فى معقوله فیجنب بطنه ما یوذیه و یودع صدره ما یرویه»، تعجّب از کسى است که در غذا و خوراک جسمى خود تفکّر و تأمّل مىکند، امّا در انتخاب غذاى فکرى خود هیچ اندیشهاى ندارد و هرچیزى را در دل و عقیدهى خود جاى مى دهد.
پیام ها
1- تاریخ، شاهد نسلهایى دنیاگرا و گناهکار از یهود بوده است. «فخلف من بعدهم خلف...»
2- دنیاگرایى، از آفات دین است. «من بعدهم خلف... یأخذوا عرَض هذا الاَدنى»
3- یهودیان هم دسترسى به تورات داشتند، هم آگاهى کامل به آن. «ورثوا الکتاب»
4- کسى که از تعالیمِ کتاب آسمانى آگاه شد، شایسته نیست دنیاگرایى و حرامخوارى را پیشه خود کند. «ورثوا الکتاب یأخذون...»
5 - رشوه و حرامخوارى در ادیان دیگر نیز مورد انتقاد و توبیخ بوده است. «یأخذون عرض هذا الادنى»
6- یهودیان به گناه خود اعتراف داشتند، ولى مىگفتند بخشیده خواهیم شد. «سیغفر لنا»
7- یهودیان چنان خودخواه بودند که خیال مىکردند بدون توبه بخشیده مىشوند. «سیغفر لنا» آرى، کسى که مغفرت را براى خود تضمین شده مىداند، قابل توبیخ است.
8 - امید بىجا، مثل خوف نابجا مخرّب است. «سیغفرلنا» امید به رحمت الهى على رغم اصرار برگناه نابجاست.
9- حرامخواران یهود به گناه خود اصرار داشتند. «و ان یأتهم عرض مثله یأخذوه»
10- نشان توبهى واقعى آن است که اگر صحنهى خلاف دوباره پیش آید، مرتکب آن نشود. «اِن یأتهم عرض مثله یأخذوه»
11- هرکس با وجود گناه، مغفرت الهى را براى خود حتمى بپندارد، نسبت ناحقّ به خدا داده است. «أن لا یقولوا على اللّه الاّ الحقّ»
12- دانستن تعالیم کتاب آسمانى و مطالعهى آن به طور مکرّر کافى نیست، عمل لازم است. «ورثو الکتاب... درسوا»
13- جهان آخرت، جهانى برتر و داراى نعمتهایى جاودانه و پایدار است. «و الدّار الآخرة خیر»
14- دورى از حرامخوارى، نشانهى تقواست. (جمله «یتّقون»، در برابر جمله «یأخذون عرض» قرار گرفته است.)
15- بهرهگیرى از حیات سراسر خیر اخروى، در گرو تقوا و پرهیزگارى است. «و الدّار الآخرة خیر للّذین یتّقون»
16- هرکس دنبال دنیا رفته و آخرت را رها کند، خردمند نیست. «أفلا تعقلون»
17- از روشهاى تبلیغى و تربیتى، سؤال و پرسش از مخاطبان است که وجدانها را بیدار مىکند. «أفلا تعقلون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْکِتَبَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَى وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُلَنَا وَ إِن یَأتِهِمْ عَرَضٌ مِّثْلُهُ یَأْخُذُوهُ أَلَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِم مِّیثَقُ الْکِتَبِ أَن لّاَ یَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ دَرَسُواْ مَا فِیهِ وَ الدَّارُ الْأَخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ
ترجمه
پس از آنان، فرزندانى (ناصالح) جانشینان آنها شدند که کتاب آسمانى (تورات) را به ارث بردند (ولى قدر آن را ندانستند)، متاع ناپایدار این دنیا را مىگرفتند (و با رها کردن قانون خدا) مىگفتند: به زودى ما بخشوده خواهیم شد. و اگر بار دیگر همان منافع مادّى پیش آید، باز هم آنرا مىگیرند (و قانون خدا را رها مىکنند). آیا از آنان در کتاب آسمانى، پیمان گرفته نشده که جز حقّ، نسبتى به خدا ندهند؟ با اینکه مطالب آن کتاب وپیمان را بارها (به صورت درس) خواندهاند، (ولى در عمل، دنیا پرستند) در حالى که خانه آخرت براى اهل تقوا بهتر است. آیا تعقّل نمىکنید؟
«خَلْف»، اغلب به فرزند ناصالح گفته مىشود و «خَلَف» به فرزند صالح.
«عَرَض»، به معناى هرگونه سرمایه است، ولى «عَرْض»، تنها پول نقد مىباشد، همچنین به موجود عارضى و کم دوام و ناپایدار «عَرَض» مىگویند، لذا چون دنیا ناپایدار است، به آن عرض گفته مى شود. فیض کاشانى مى گوید: مراد از «عَرَض» در آیه، رشوه است.
«درس»، به معناى تکرار است و از آنجا که به هنگام مطالعه و فراگرفتن چیزى از استاد، مطالب تکرار مىشود به آن درس گفته شده و به چیزهایى که مکرّر استفاده شده و کهنه شدهاند نیز مندرس مى گویند.
امام صادق (ع) فرمود: خداوند سفارش نموده است مردم چیزى را که نمىدانند نگویند، سپس آن حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: «ألم یؤخذ علیهم میثاق الکتاب ان لایقولوا على اللّه الا الحقّ»
امام حسن علیه السلام فرمود: «عجب لمن یتفکّر فى مأکوله کیف لا یتفکّر فى معقوله فیجنب بطنه ما یوذیه و یودع صدره ما یرویه»، تعجّب از کسى است که در غذا و خوراک جسمى خود تفکّر و تأمّل مىکند، امّا در انتخاب غذاى فکرى خود هیچ اندیشهاى ندارد و هرچیزى را در دل و عقیدهى خود جاى مى دهد.
پیام ها
1- تاریخ، شاهد نسلهایى دنیاگرا و گناهکار از یهود بوده است. «فخلف من بعدهم خلف...»
2- دنیاگرایى، از آفات دین است. «من بعدهم خلف... یأخذوا عرَض هذا الاَدنى»
3- یهودیان هم دسترسى به تورات داشتند، هم آگاهى کامل به آن. «ورثوا الکتاب»
4- کسى که از تعالیمِ کتاب آسمانى آگاه شد، شایسته نیست دنیاگرایى و حرامخوارى را پیشه خود کند. «ورثوا الکتاب یأخذون...»
5 - رشوه و حرامخوارى در ادیان دیگر نیز مورد انتقاد و توبیخ بوده است. «یأخذون عرض هذا الادنى»
6- یهودیان به گناه خود اعتراف داشتند، ولى مىگفتند بخشیده خواهیم شد. «سیغفر لنا»
7- یهودیان چنان خودخواه بودند که خیال مىکردند بدون توبه بخشیده مىشوند. «سیغفر لنا» آرى، کسى که مغفرت را براى خود تضمین شده مىداند، قابل توبیخ است.
8 - امید بىجا، مثل خوف نابجا مخرّب است. «سیغفرلنا» امید به رحمت الهى على رغم اصرار برگناه نابجاست.
9- حرامخواران یهود به گناه خود اصرار داشتند. «و ان یأتهم عرض مثله یأخذوه»
10- نشان توبهى واقعى آن است که اگر صحنهى خلاف دوباره پیش آید، مرتکب آن نشود. «اِن یأتهم عرض مثله یأخذوه»
11- هرکس با وجود گناه، مغفرت الهى را براى خود حتمى بپندارد، نسبت ناحقّ به خدا داده است. «أن لا یقولوا على اللّه الاّ الحقّ»
12- دانستن تعالیم کتاب آسمانى و مطالعهى آن به طور مکرّر کافى نیست، عمل لازم است. «ورثو الکتاب... درسوا»
13- جهان آخرت، جهانى برتر و داراى نعمتهایى جاودانه و پایدار است. «و الدّار الآخرة خیر»
14- دورى از حرامخوارى، نشانهى تقواست. (جمله «یتّقون»، در برابر جمله «یأخذون عرض» قرار گرفته است.)
15- بهرهگیرى از حیات سراسر خیر اخروى، در گرو تقوا و پرهیزگارى است. «و الدّار الآخرة خیر للّذین یتّقون»
16- هرکس دنبال دنیا رفته و آخرت را رها کند، خردمند نیست. «أفلا تعقلون»
17- از روشهاى تبلیغى و تربیتى، سؤال و پرسش از مخاطبان است که وجدانها را بیدار مىکند. «أفلا تعقلون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است