- 2769
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 95 سوره اعراف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره اعراف - آیه 95
ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکَانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَواْ وَقَالُواْ قَدْ مَسَّ ءَابَآءَنَا الضَّرَّآءُ وَالسَّرَّآءُ فَأَخَذْنَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
ترجمه
سپس به جاى ناخوشى، خوشى قرار دادیم تا آنکه فزونى یافته و انبوه شدند و گفتند: به پدران ما نیز (به طور طبیعى) رنجها و خوشىها رسیده بود (و این حوادث تلخ و شیرین، نشانهى قهر یا لطف خدا نیست). پس آنان را ناگهانى (با قهر خود) گرفتیم، در حالى که درک نمىکردند.
«عَفَوا»، به معناى کثرت مال و فرزندان، یا ترک کردن و اعراض نمودن است. لطف خدا درباره آنان به حدّ وفور رسید، ولى آنان به هوش نیامدند و عبرت نگرفتند. نظیر این آیه در سورهى انعام آیه 44 آمده است: «فلمّا نسوا ما ذکّروا به فتحنا علیهم أبواب کلّ شىء حتّى اذا فرحوا بما أوتوا أخذناهم بغتة» چون تذکّرات ما را فراموش کردند، درهاى نعمتها را به رویشان گشودیم و پس از کامیابى ها، ناگهان گرفتار قهر خویش کردیم. مثل بیمارى که پزشک از بهبود او مأیوس شده و مى گوید: هر چه میل دارد به او بدهید، کارش تمام است.
ممکن است براى آیه معناى دیگرى نیز باشد از جمله: بعد از رفع بلا، نسل بعد مىگفتند: حوادث تلخ مخصوص پدران ما بوده و ما در امان هستیم. غافل از آنکه سنّت خداوند بر مبتلا ساختن همه نسلهاست و اینگونه غفلته ا، زمینه قهر الهى است.
پیام ها
1- گاهى رفاه، بینش و تحلیل هاى نادرست، عامل نسیان و طغیان مى شود. «قد مسّ آباءنا الضرّاء»
2- هر نوع خوشى و رفاهى نشانه لطف نیست، گاهى زمینه ساز قهر الهى است. «حتّى عفواْ... فاخذناهم بغتة»
3- بیشتر مردودین در آزمایش هاى الهى، مرفّهانند نه محرومان.«حتّىعفوا وقالوا...»
4- قهر الهى، خبر نمى کند و ناگهان مىرسد. «بغتة»
5 - از کنار حوادث تلخ و شیرین بى تفاوت گذشتن و عبرت نگرفتن، نشانه بى شعورى است. «لا یشعرون»
6- غوطه ور شدن در دنیا و غفلت از یاد خدا، انسان را به عذابى ناگهانى و غافلگیرانه دچار مى کند. «فاخذناهم بغتة و هم لایشعرون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکَانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَواْ وَقَالُواْ قَدْ مَسَّ ءَابَآءَنَا الضَّرَّآءُ وَالسَّرَّآءُ فَأَخَذْنَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
ترجمه
سپس به جاى ناخوشى، خوشى قرار دادیم تا آنکه فزونى یافته و انبوه شدند و گفتند: به پدران ما نیز (به طور طبیعى) رنجها و خوشىها رسیده بود (و این حوادث تلخ و شیرین، نشانهى قهر یا لطف خدا نیست). پس آنان را ناگهانى (با قهر خود) گرفتیم، در حالى که درک نمىکردند.
«عَفَوا»، به معناى کثرت مال و فرزندان، یا ترک کردن و اعراض نمودن است. لطف خدا درباره آنان به حدّ وفور رسید، ولى آنان به هوش نیامدند و عبرت نگرفتند. نظیر این آیه در سورهى انعام آیه 44 آمده است: «فلمّا نسوا ما ذکّروا به فتحنا علیهم أبواب کلّ شىء حتّى اذا فرحوا بما أوتوا أخذناهم بغتة» چون تذکّرات ما را فراموش کردند، درهاى نعمتها را به رویشان گشودیم و پس از کامیابى ها، ناگهان گرفتار قهر خویش کردیم. مثل بیمارى که پزشک از بهبود او مأیوس شده و مى گوید: هر چه میل دارد به او بدهید، کارش تمام است.
ممکن است براى آیه معناى دیگرى نیز باشد از جمله: بعد از رفع بلا، نسل بعد مىگفتند: حوادث تلخ مخصوص پدران ما بوده و ما در امان هستیم. غافل از آنکه سنّت خداوند بر مبتلا ساختن همه نسلهاست و اینگونه غفلته ا، زمینه قهر الهى است.
پیام ها
1- گاهى رفاه، بینش و تحلیل هاى نادرست، عامل نسیان و طغیان مى شود. «قد مسّ آباءنا الضرّاء»
2- هر نوع خوشى و رفاهى نشانه لطف نیست، گاهى زمینه ساز قهر الهى است. «حتّى عفواْ... فاخذناهم بغتة»
3- بیشتر مردودین در آزمایش هاى الهى، مرفّهانند نه محرومان.«حتّىعفوا وقالوا...»
4- قهر الهى، خبر نمى کند و ناگهان مىرسد. «بغتة»
5 - از کنار حوادث تلخ و شیرین بى تفاوت گذشتن و عبرت نگرفتن، نشانه بى شعورى است. «لا یشعرون»
6- غوطه ور شدن در دنیا و غفلت از یاد خدا، انسان را به عذابى ناگهانى و غافلگیرانه دچار مى کند. «فاخذناهم بغتة و هم لایشعرون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است