- 4082
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 89 سوره اعراف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره اعراف - آیه 89
قَدِ افْتَرَیْنَا عَلَى اللَّهِ کَذِباً إِنْ عُدْنَا فِى مِلَّتِکُم بَعْدَ إِذْ نَجَّنَا اللَّهُ مِنْهَا وَ مَا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِیهَآ إِلَّآ أَن یَشَآءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَىْءٍ عِلْماً عَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَ أَنتَ خَیْرُ الْفَتِحِینَ
ترجمه
(شعیب به مخالفان گفت:) اگر پس از آنکه خداوند مارا از آیین شما نجات داد، دوباره به آن برگردیم بىگمان بر خدا دروغ بسته ایم، ما را نسزد که به آیین شما برگردیم، مگر آنکه خدا بخواهد که او پروردگار ماست (خدا هم هرگز چنین نخواهد خواست). پروردگارِ ما بر هر چیز احاطه علمى دارد، ما بر خداوند توکّل کرده ایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما به حقّ داورى و راهگشایى کن که تو بهترین داوران و راهگشایانى.
«ملّت»، به معناى کیش و آیین است، چنانکه در جاى دیگر مىخوانیم: «ملّة ابیکم ابراهیم».
«فتح» در این گونه موارد، به معناى قضاوت و داورى براى راهگشایى است، یعنى سخن آخر را خداوند مىگوید تا از بنبست خلاص شده و راه باز شود.
چون یاران شعیب (ع)، دین را بر اساس بیّنه و استدلال پذیرفتهاند، نه هوا و هوس؛ پس آن را رها نخواهند کرد. مگر آنکه خداوند دستور دهد و خداوند هم هرگز دستور بازگشت به شرک و کفر را نمىدهد، چون معمولاً کسى از دستورش بر مىگردد که از کردارش پشیمان شود و خداوند هرگز چنین نیست.
پیام ها
1- ارتداد وبرگشت از آرمانها و عقائد حقّ و پذیرفتن شریک براى خداوند، نوعى افترا بر خدا و پیمانشکنى است. «قد افترینا... ما یکون لنا أن نعود»
2- شرک، اسارت و یکتاپرستى، نجات است. «بعد اذ نجّانا اللّه»
3- مؤمن، هرگز از حقّ عدول نمىکند و اهل سازش بر سر عقائدش نیست. «ما یکون لنا...» (عقبگرد و ارتجاع، ممنوع است و تساهل و تسامح همه جا ارزش نیست.)
4- هدایت و ضلالت در دائرهى اراده خداوند است. «الاّ أن یشاء اللّه»
5 - باید در هر حال تسلیم خدا بود و امر او را اطاعت کرد. «الاّ أنیشاء اللّه»
6- دلیل تسلیم شدن و پذیرفتن ربوبیّت خداوند، علم بىپایان اوست. «الاّ ان یشاء اللّه... وسع ربّنا کلّ شىء علماً»
7- دلیل توکّل ما بر خداوند نیز علم مطلق او بر همه چیز است. «وسع ربّنا کلّ شىء علماً على اللّه توکّلنا»
8 - براى پایدارى در ایمان، از خداوند استمداد و به او توکّل کنیم. «مایکون لنا ان نعود... على اللّه توکّلنا»
9- در برابر پیشنهادهاى شوم دشمنان، باید با توکّل بر خدا، قاطعانه ایستاد. «ما یکون لنا... توکّلنا»
10- واگذارى داورى به خداوند، نمونه و مصداق توکّل و تسلیم است. «على اللّه توکّنا ربّنا افتح...»
11- در دعا، تناسب بین خواسته و اسماى الهى را باید در نظر گرفت. آنجا که نیاز به فتح داریم، خدا را با خیرالفاتحین صدا مىزنیم. «افتح... خیر الفاتحین»
12- لازمه داورى صحیح، علم وآگاهى همه جانبه است. داورى، حقّ کسى است که همه چیز را مىداند. «وسع ربّنا کلّ شىء علما... ربّنا افتح...»
13- داورى، از شئون ربوبیّت خداوند است. «ربّنا افتح»
14- هدف انبیا تثبیت و بر کرسى نشاندن حرف حقّ است، نه سخن خویشتن. «افتح بیننا و بین قومنا بالحقّ»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
قَدِ افْتَرَیْنَا عَلَى اللَّهِ کَذِباً إِنْ عُدْنَا فِى مِلَّتِکُم بَعْدَ إِذْ نَجَّنَا اللَّهُ مِنْهَا وَ مَا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِیهَآ إِلَّآ أَن یَشَآءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَىْءٍ عِلْماً عَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَ أَنتَ خَیْرُ الْفَتِحِینَ
ترجمه
(شعیب به مخالفان گفت:) اگر پس از آنکه خداوند مارا از آیین شما نجات داد، دوباره به آن برگردیم بىگمان بر خدا دروغ بسته ایم، ما را نسزد که به آیین شما برگردیم، مگر آنکه خدا بخواهد که او پروردگار ماست (خدا هم هرگز چنین نخواهد خواست). پروردگارِ ما بر هر چیز احاطه علمى دارد، ما بر خداوند توکّل کرده ایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما به حقّ داورى و راهگشایى کن که تو بهترین داوران و راهگشایانى.
«ملّت»، به معناى کیش و آیین است، چنانکه در جاى دیگر مىخوانیم: «ملّة ابیکم ابراهیم».
«فتح» در این گونه موارد، به معناى قضاوت و داورى براى راهگشایى است، یعنى سخن آخر را خداوند مىگوید تا از بنبست خلاص شده و راه باز شود.
چون یاران شعیب (ع)، دین را بر اساس بیّنه و استدلال پذیرفتهاند، نه هوا و هوس؛ پس آن را رها نخواهند کرد. مگر آنکه خداوند دستور دهد و خداوند هم هرگز دستور بازگشت به شرک و کفر را نمىدهد، چون معمولاً کسى از دستورش بر مىگردد که از کردارش پشیمان شود و خداوند هرگز چنین نیست.
پیام ها
1- ارتداد وبرگشت از آرمانها و عقائد حقّ و پذیرفتن شریک براى خداوند، نوعى افترا بر خدا و پیمانشکنى است. «قد افترینا... ما یکون لنا أن نعود»
2- شرک، اسارت و یکتاپرستى، نجات است. «بعد اذ نجّانا اللّه»
3- مؤمن، هرگز از حقّ عدول نمىکند و اهل سازش بر سر عقائدش نیست. «ما یکون لنا...» (عقبگرد و ارتجاع، ممنوع است و تساهل و تسامح همه جا ارزش نیست.)
4- هدایت و ضلالت در دائرهى اراده خداوند است. «الاّ أن یشاء اللّه»
5 - باید در هر حال تسلیم خدا بود و امر او را اطاعت کرد. «الاّ أنیشاء اللّه»
6- دلیل تسلیم شدن و پذیرفتن ربوبیّت خداوند، علم بىپایان اوست. «الاّ ان یشاء اللّه... وسع ربّنا کلّ شىء علماً»
7- دلیل توکّل ما بر خداوند نیز علم مطلق او بر همه چیز است. «وسع ربّنا کلّ شىء علماً على اللّه توکّلنا»
8 - براى پایدارى در ایمان، از خداوند استمداد و به او توکّل کنیم. «مایکون لنا ان نعود... على اللّه توکّلنا»
9- در برابر پیشنهادهاى شوم دشمنان، باید با توکّل بر خدا، قاطعانه ایستاد. «ما یکون لنا... توکّلنا»
10- واگذارى داورى به خداوند، نمونه و مصداق توکّل و تسلیم است. «على اللّه توکّنا ربّنا افتح...»
11- در دعا، تناسب بین خواسته و اسماى الهى را باید در نظر گرفت. آنجا که نیاز به فتح داریم، خدا را با خیرالفاتحین صدا مىزنیم. «افتح... خیر الفاتحین»
12- لازمه داورى صحیح، علم وآگاهى همه جانبه است. داورى، حقّ کسى است که همه چیز را مىداند. «وسع ربّنا کلّ شىء علما... ربّنا افتح...»
13- داورى، از شئون ربوبیّت خداوند است. «ربّنا افتح»
14- هدف انبیا تثبیت و بر کرسى نشاندن حرف حقّ است، نه سخن خویشتن. «افتح بیننا و بین قومنا بالحقّ»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کاربر مهمان