- ۱۱۱۳
- ۱۰۰۰
- ۱۰۰۰
- ۱۰۰۰
تفسیر آیه ۹۵ سوره اعراف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره اعراف - آیه ۹۵
ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکَانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَواْ وَقَالُواْ قَدْ مَسَّ ءَابَآءَنَا الضَّرَّآءُ وَالسَّرَّآءُ فَأَخَذْنَهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لَا یَشْعُرُونَ
ترجمه
سپس به جاى ناخوشى، خوشى قرار دادیم تا آنکه فزونى یافته و انبوه شدند و گفتند: به پدران ما نیز (به طور طبیعى) رنج ها و خوشى ها رسیده بود (و این حوادث تلخ و شیرین، نشانه قهر یا لطف خدا نیست). پس آنان را ناگهانى (با قهر خود) گرفتیم، در حالى که درک نمى کردند.
«عَفَوا»، به معناى کثرت مال و فرزندان، یا ترک کردن و اعراض نمودن است. لطف خدا درباره آنان به حدّ وفور رسید، ولى آنان به هوش نیامدند و عبرت نگرفتند. نظیر این آیه در سوره انعام آیه ۴۴ آمده است: «فلمّا نسوا ما ذکّروا به فتحنا علیهم... أبواب کلّ شىء حتّى اذا فرحوا بما أوتوا أخذناهم بغتة» چون تذکّرات ما را فراموش کردند، دره اى نعمتها را به رویشان گشودیم و پس از کامیابىها، ناگهان گرفتار قهر خویش کردیم. مثل بیمارى که پزشک از بهبود او مأیوس شده و مىگوید: هر چه میل دارد به او بدهید، کارش تمام است.
ممکن است براى آیه معناى دیگرى نیز باشد از جمله: بعد از رفع بلا، نسل بعد مىگفتند: حوادث تلخ مخصوص پدران ما بوده و ما در امان هستیم. غافل از آنکه سنّت خداوند بر مبتلا ساختن همه نسلهاست و اینگونه غفلتها، زمینهى قهر الهى است.
پیام ها
۱- گاهى رفاه، بینش و تحلیلهاى نادرست، عامل نسیان و طغیان مى شود. «قد مسّ آباءنا الضرّاء»
۲- هر نوع خوشى و رفاهى نشانهى لطف نیست، گاهى زمینه ساز قهر الهى است. «حتّى عفواْ... فاخذناهم بغتة»
۳- بیشتر مردودین در آزمایشهاى الهى، مرفّهانند نه محرومان. «حتّىعفوا وقالوا...»
۴- قهر الهى، خبر نمى کند و ناگهان مىرسد. «بغتة»
۵ - از کنار حوادث تلخ و شیرین بىتفاوت گذشتن و عبرت نگرفتن، نشانه بىشعورى است. «لا یشعرون»
۶- غوطه ور شدن در دنیا و غفلت از یاد خدا، انسان را به عذابى ناگهانى و غافلگیرانه دچار مى کند. «فاخذناهم بغتة و هم لایشعرون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن نمایش بیشتر
ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکَانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَواْ وَقَالُواْ قَدْ مَسَّ ءَابَآءَنَا الضَّرَّآءُ وَالسَّرَّآءُ فَأَخَذْنَهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لَا یَشْعُرُونَ
ترجمه
سپس به جاى ناخوشى، خوشى قرار دادیم تا آنکه فزونى یافته و انبوه شدند و گفتند: به پدران ما نیز (به طور طبیعى) رنج ها و خوشى ها رسیده بود (و این حوادث تلخ و شیرین، نشانه قهر یا لطف خدا نیست). پس آنان را ناگهانى (با قهر خود) گرفتیم، در حالى که درک نمى کردند.
«عَفَوا»، به معناى کثرت مال و فرزندان، یا ترک کردن و اعراض نمودن است. لطف خدا درباره آنان به حدّ وفور رسید، ولى آنان به هوش نیامدند و عبرت نگرفتند. نظیر این آیه در سوره انعام آیه ۴۴ آمده است: «فلمّا نسوا ما ذکّروا به فتحنا علیهم... أبواب کلّ شىء حتّى اذا فرحوا بما أوتوا أخذناهم بغتة» چون تذکّرات ما را فراموش کردند، دره اى نعمتها را به رویشان گشودیم و پس از کامیابىها، ناگهان گرفتار قهر خویش کردیم. مثل بیمارى که پزشک از بهبود او مأیوس شده و مىگوید: هر چه میل دارد به او بدهید، کارش تمام است.
ممکن است براى آیه معناى دیگرى نیز باشد از جمله: بعد از رفع بلا، نسل بعد مىگفتند: حوادث تلخ مخصوص پدران ما بوده و ما در امان هستیم. غافل از آنکه سنّت خداوند بر مبتلا ساختن همه نسلهاست و اینگونه غفلتها، زمینهى قهر الهى است.
پیام ها
۱- گاهى رفاه، بینش و تحلیلهاى نادرست، عامل نسیان و طغیان مى شود. «قد مسّ آباءنا الضرّاء»
۲- هر نوع خوشى و رفاهى نشانهى لطف نیست، گاهى زمینه ساز قهر الهى است. «حتّى عفواْ... فاخذناهم بغتة»
۳- بیشتر مردودین در آزمایشهاى الهى، مرفّهانند نه محرومان. «حتّىعفوا وقالوا...»
۴- قهر الهى، خبر نمى کند و ناگهان مىرسد. «بغتة»
۵ - از کنار حوادث تلخ و شیرین بىتفاوت گذشتن و عبرت نگرفتن، نشانه بىشعورى است. «لا یشعرون»
۶- غوطه ور شدن در دنیا و غفلت از یاد خدا، انسان را به عذابى ناگهانى و غافلگیرانه دچار مى کند. «فاخذناهم بغتة و هم لایشعرون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن نمایش بیشتر
تاکنون نظری ثبت نشده است