- 7516
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آی 67 سوره مائده
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره مائده - آیه 67
این آیه به دلایلى که خواهد آمد مربوط به جانشینى حضرت على (ع) و نصب او به ولایت در غدیر خم به هنگام برگشت پیامبر اکرم از سفر حج در سال دهم هجرى است. جالب اینکه این آیه در میان دو آیه اى قرار گرفته که مربوط به اقامه کتاب آسمانى است و شاید اشاره به این باشد که میان رهبر معصوم و اقامه کتاب آسمانى، پیوند محکمى برقرار است. آرى، امام است که مى تواند کتاب آسمانى را به پا دارد و این کتاب خداست که مى تواند امام واقعى را معرّفى کند.
همهى مفسّران شیعه به اتکاى روایات اهل بیت و نیز بعضى از مفسّران اهل سُنّت به عنوان یکى از مصادیق، آیه را مربوط به نصب حضرت على (ع) در غدیر خم به ولایت و امامت دانسته اند. جالب آنکه صاحب تفسیر المنار از مسند احمد و ترمذى و نسائى و ابن ماجه، حدیثِ «مَن کنتُ مولاه فعلىّ مولاه» را با سند صحیح و موثّق بیان کرده است و سپس با دو جمله به خیال خود در آن تشکیک نموده است: اوّل اینکه مراد از ولایت، دوستى است. (غافل از آنکه دوستى نیاز به بیعت گرفتن و تبریک گفتن و آن همه تشریفات در غدیر خم نداشت) دوّم آنکه اگر حضرت على (ع) امام و رهبر بعد از رسول اکرم بود، چرا فریاد نزد و ماجراى نصب خود را در غدیر نگفت؟! (غافل از آنکه در سراسر نهج البلاغه و کلمات حضرت على (ع) ناله ها و فریادها مطرح است، ولى صاحب المنار گویا آن ناله ها و فریادها را نشنیده است.
در تمام قرآن تنها در این آیه است که پیامبر اکرم نسبت به کتمان پیام، تهدید شده که اگر نگویى، تمام آنچه را که در 23 سال رسالت گفته اى هدر مى رود. پس باید دید چه پیام مهمى است که این گونه بیان مى شود؟
پیامبر اکرم به حضرت على (ع) فرمود: «لو لمابلغ ما اُمرت به من ولایتک لحبط عملى» اگر آنچه درباره ولایت تو است به مردم نرسانم تمام اعمال من محو مى شود. در این آیه چند نکته است که جهت گیرى محتوایى آن را روشن مى کند:
1- سوره مائده، در اواخر عمر شریف پیامبر نازل شده است.
2- در این آیه، بجاى «یا أیّها النّبى»، تعبیر «یا أیّها الرّسول» آمده است، که نشانه یک رسالت مهم است.
3- به جاى فرمان «أبلغ»، فرمان «بَلّغ» آمده که نشانهى ابلاغ قطعى ورسمى ومهم است.
4- پیامبر نسبت به نرساندن یک پیام مهم تهدید شده که اگر نگوید، همه زحماتش به هدر مىرود.
5 - رسول خدا از عواقب کارى هراس دارد که خداوند او را دلدارى مى دهد که ما تو را از شر مردم نگه مى داریم.
6- پیامبر، از جان خود نمى ترسد. زیرا در روزگار تنهایى که با بت ها مبارزه مى کرد و در جنگ ها که با مشرکین درگیرى نظامى داشت، از خطرها نمى ترسید. (در حالى که سنگباران مى شد، و یارانش شکنجه مى شدند، حالا در اواخر عمر و در میان این همه یار بترسد؟!)
7- در آیه، پیامى است که به لحاظ اهمیّت، با همه پیام هاى دوران نبوّت و رسالت، برابر است که اگر این پیام به مردم نرسد، گویا همه پیام ها محو مى شود.
8 - محتواى پیام، باید مسأله اى اساسى باشد، وگرنه در مسائل جزئى و فردى، این همه تهدید و دلدارى لازم نیست.
9- پیام آیه، مربوط به توحید و نبوّت و معاد نیست، چون این اصول، در روزهاى اوّل بعثت در مکّه بیان شده و نیازى به این همه سفارش در اواخر عمر آن حضرت ندارد.
10- پیام آیه، مربوط به نماز، روزه، حج، زکات، خمس و جهاد هم نیست، چون این ها در طول 23 سال دعوت پیامبر بیان شده و مردم نیز به آن عمل کرده اند و هراسى در کار نبوده است.
پس، محتواى این پیام مهم که در اواخر عمر شریف پیامبر نازل شده چیست؟
روایات بسیارى از شیعه و سنّى، ما را از تحیّر نجات داده و راه را نشان مىدهد. روایات مى گوید: آیه مربوط به هجدهم ذیحجه سال دهمهجرى در سفر حجةالوداع پیامبر اسلام است، که آن حضرت در بازگشت به سوى مدینه، در مکانى به نام «غدیر خم» به امر الهى فرمان توقّف داد و همه در این منطقه جمع شدند. مکانى که هم آب و درخت داشت و در گرماى حجاز، کارساز بود و هم محلّ جداشدن کاروان هاى زائران مکّه بود و اهل یمن، عراق، شام، مدینه و حبشه از هم جدا مى شدند.
در آنجا، پیامبر خدا در میان انبوه یاران، بر فراز منبرى از جهاز شتران قرار گرفت و خطبه اى طولانى خواند. ابتداى خطبه، توحید، نبوّت و معاد بود که تازگى نداشت. سخن تازه از آنجا بود که پیامبر، خبر از رحلت خود داد و نظر مسلمانان را نسبت به خود جویا شد. همه نسبت به کرامت و عظمت و خدمت و رسالت او در حد اعلا اقرار کردند. وقتى مطمئن شد که صدایش به همه مردم، در چهار طرف مى رسد، پیام مهم خود را نسبت به آینده بیان کرد. و فرمود: «من کنت مولاه فعلىّ مولاه» هر که من مولاى اویم، این علىّ مولاى اوست و بدین وسیله جانشینى حضرت على (ع) را براى پس از خود به صراحت اعلام داشت. امّا پس از وفاتش، وقتى حضرت زهرا (س) به در خانه هاى مردم مى رفت و مى گفت: مگر نبودید و نشنیدید که رسول خدا در غدیر خم چه فرمود؟ مىگفتند: ما در غدیر خم، در فاصله دورى بودیم و صداى پیامبر را نمى شنیدیم!! اللّه اکبر از کتمان، از ترس، از بى وفایى و از دروغ گفتن به دختر پیامبر خدا.
آرى، مردم با دو شاهد، حقّ خود را مى گیرند، ولى حضرت على (ع) با وجود ده ها هزار شاهد، نتوانست حقّ خود را بگیرد. امان از حبّ دنیا، حسادت و کینه هاى بدر و خیبر و حنین که نسبت به حضرت علىّ (ع) در دل داشتند.
امام باقر (ع) فرمودند: «بُنى الاسلام على خمس على الصلاة و الزّکاة و الصوم و الحج و الولایة و لم یناد بشىء کما نودى بالولایة فاخذ النّاس باربع و ترکوا هذه»، اسلام بر پنج چیز استوار است: بر نماز، زکات، روزه، زکات و ولایت اهل بیت و چیزى به اندازه ولایت مورد توجّه نبود، امّا مردم چهارتاى آن را پذیرفتند و ولایت را ترک کردند!
امام رضا (ع) فرمود: بعد از نزول این آیه که خداوند ضامن حفظ رسول اکرم شد، «واللَّه یعصمک من النّاس» پیامبر هر نوع تقیّه را از خود دور کرد.
پیام ها
1- نوع خطاب، باید با نوع هدف، هماهنگ باشد. چون هدف، رسالت و پیام رسانى است، خطاب هم «یا أیّها الرّسول» است.
2- انتخاب رهبر اسلامى (امام معصوم) باید از سوى خداوند باشد. «بلّغ ما انزل الیک من ربّک»
3- گاهى ابلاغ پیام الهى باید در حضور مردم و مراسم عمومى و با بیعت گرفتن باشد، ابلاغ ولایت با سخن کافى نیست، بلکه باید با عمل باشد. «و ان لمتفعل» به جاى «ان لم تبلغ»
4- احکام و پیام هاى الهى، همه در یک سطح نیست. کتمان یک حقیقت، با کتمان تمام حقایق برابر است. «و ان لم تفعل فما بلّغتَ رسالته»
5 - اگر رهبرى صحیح نباشد، مکتب نابود و امّت گمراه مى شود. «فمابلّغتَ رسالته»
6- رکن اصلى اسلام، امامت و حکومت است. «وان لمتفعل فما بلّغتَ رسالته»
7- انکار ولایت، نوعى کفر است. «انّ اللّه لایهدى القوم الکافرین»
8 - عنصر زمان و مکان، دو اصل مهم در تبلیغ است. (با توجّه به اینکه این آیه در هجدهم ذى الحجّه و در محل جدا شدن کاروان هاى حج نازل شد)
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
این آیه به دلایلى که خواهد آمد مربوط به جانشینى حضرت على (ع) و نصب او به ولایت در غدیر خم به هنگام برگشت پیامبر اکرم از سفر حج در سال دهم هجرى است. جالب اینکه این آیه در میان دو آیه اى قرار گرفته که مربوط به اقامه کتاب آسمانى است و شاید اشاره به این باشد که میان رهبر معصوم و اقامه کتاب آسمانى، پیوند محکمى برقرار است. آرى، امام است که مى تواند کتاب آسمانى را به پا دارد و این کتاب خداست که مى تواند امام واقعى را معرّفى کند.
همهى مفسّران شیعه به اتکاى روایات اهل بیت و نیز بعضى از مفسّران اهل سُنّت به عنوان یکى از مصادیق، آیه را مربوط به نصب حضرت على (ع) در غدیر خم به ولایت و امامت دانسته اند. جالب آنکه صاحب تفسیر المنار از مسند احمد و ترمذى و نسائى و ابن ماجه، حدیثِ «مَن کنتُ مولاه فعلىّ مولاه» را با سند صحیح و موثّق بیان کرده است و سپس با دو جمله به خیال خود در آن تشکیک نموده است: اوّل اینکه مراد از ولایت، دوستى است. (غافل از آنکه دوستى نیاز به بیعت گرفتن و تبریک گفتن و آن همه تشریفات در غدیر خم نداشت) دوّم آنکه اگر حضرت على (ع) امام و رهبر بعد از رسول اکرم بود، چرا فریاد نزد و ماجراى نصب خود را در غدیر نگفت؟! (غافل از آنکه در سراسر نهج البلاغه و کلمات حضرت على (ع) ناله ها و فریادها مطرح است، ولى صاحب المنار گویا آن ناله ها و فریادها را نشنیده است.
در تمام قرآن تنها در این آیه است که پیامبر اکرم نسبت به کتمان پیام، تهدید شده که اگر نگویى، تمام آنچه را که در 23 سال رسالت گفته اى هدر مى رود. پس باید دید چه پیام مهمى است که این گونه بیان مى شود؟
پیامبر اکرم به حضرت على (ع) فرمود: «لو لمابلغ ما اُمرت به من ولایتک لحبط عملى» اگر آنچه درباره ولایت تو است به مردم نرسانم تمام اعمال من محو مى شود. در این آیه چند نکته است که جهت گیرى محتوایى آن را روشن مى کند:
1- سوره مائده، در اواخر عمر شریف پیامبر نازل شده است.
2- در این آیه، بجاى «یا أیّها النّبى»، تعبیر «یا أیّها الرّسول» آمده است، که نشانه یک رسالت مهم است.
3- به جاى فرمان «أبلغ»، فرمان «بَلّغ» آمده که نشانهى ابلاغ قطعى ورسمى ومهم است.
4- پیامبر نسبت به نرساندن یک پیام مهم تهدید شده که اگر نگوید، همه زحماتش به هدر مىرود.
5 - رسول خدا از عواقب کارى هراس دارد که خداوند او را دلدارى مى دهد که ما تو را از شر مردم نگه مى داریم.
6- پیامبر، از جان خود نمى ترسد. زیرا در روزگار تنهایى که با بت ها مبارزه مى کرد و در جنگ ها که با مشرکین درگیرى نظامى داشت، از خطرها نمى ترسید. (در حالى که سنگباران مى شد، و یارانش شکنجه مى شدند، حالا در اواخر عمر و در میان این همه یار بترسد؟!)
7- در آیه، پیامى است که به لحاظ اهمیّت، با همه پیام هاى دوران نبوّت و رسالت، برابر است که اگر این پیام به مردم نرسد، گویا همه پیام ها محو مى شود.
8 - محتواى پیام، باید مسأله اى اساسى باشد، وگرنه در مسائل جزئى و فردى، این همه تهدید و دلدارى لازم نیست.
9- پیام آیه، مربوط به توحید و نبوّت و معاد نیست، چون این اصول، در روزهاى اوّل بعثت در مکّه بیان شده و نیازى به این همه سفارش در اواخر عمر آن حضرت ندارد.
10- پیام آیه، مربوط به نماز، روزه، حج، زکات، خمس و جهاد هم نیست، چون این ها در طول 23 سال دعوت پیامبر بیان شده و مردم نیز به آن عمل کرده اند و هراسى در کار نبوده است.
پس، محتواى این پیام مهم که در اواخر عمر شریف پیامبر نازل شده چیست؟
روایات بسیارى از شیعه و سنّى، ما را از تحیّر نجات داده و راه را نشان مىدهد. روایات مى گوید: آیه مربوط به هجدهم ذیحجه سال دهمهجرى در سفر حجةالوداع پیامبر اسلام است، که آن حضرت در بازگشت به سوى مدینه، در مکانى به نام «غدیر خم» به امر الهى فرمان توقّف داد و همه در این منطقه جمع شدند. مکانى که هم آب و درخت داشت و در گرماى حجاز، کارساز بود و هم محلّ جداشدن کاروان هاى زائران مکّه بود و اهل یمن، عراق، شام، مدینه و حبشه از هم جدا مى شدند.
در آنجا، پیامبر خدا در میان انبوه یاران، بر فراز منبرى از جهاز شتران قرار گرفت و خطبه اى طولانى خواند. ابتداى خطبه، توحید، نبوّت و معاد بود که تازگى نداشت. سخن تازه از آنجا بود که پیامبر، خبر از رحلت خود داد و نظر مسلمانان را نسبت به خود جویا شد. همه نسبت به کرامت و عظمت و خدمت و رسالت او در حد اعلا اقرار کردند. وقتى مطمئن شد که صدایش به همه مردم، در چهار طرف مى رسد، پیام مهم خود را نسبت به آینده بیان کرد. و فرمود: «من کنت مولاه فعلىّ مولاه» هر که من مولاى اویم، این علىّ مولاى اوست و بدین وسیله جانشینى حضرت على (ع) را براى پس از خود به صراحت اعلام داشت. امّا پس از وفاتش، وقتى حضرت زهرا (س) به در خانه هاى مردم مى رفت و مى گفت: مگر نبودید و نشنیدید که رسول خدا در غدیر خم چه فرمود؟ مىگفتند: ما در غدیر خم، در فاصله دورى بودیم و صداى پیامبر را نمى شنیدیم!! اللّه اکبر از کتمان، از ترس، از بى وفایى و از دروغ گفتن به دختر پیامبر خدا.
آرى، مردم با دو شاهد، حقّ خود را مى گیرند، ولى حضرت على (ع) با وجود ده ها هزار شاهد، نتوانست حقّ خود را بگیرد. امان از حبّ دنیا، حسادت و کینه هاى بدر و خیبر و حنین که نسبت به حضرت علىّ (ع) در دل داشتند.
امام باقر (ع) فرمودند: «بُنى الاسلام على خمس على الصلاة و الزّکاة و الصوم و الحج و الولایة و لم یناد بشىء کما نودى بالولایة فاخذ النّاس باربع و ترکوا هذه»، اسلام بر پنج چیز استوار است: بر نماز، زکات، روزه، زکات و ولایت اهل بیت و چیزى به اندازه ولایت مورد توجّه نبود، امّا مردم چهارتاى آن را پذیرفتند و ولایت را ترک کردند!
امام رضا (ع) فرمود: بعد از نزول این آیه که خداوند ضامن حفظ رسول اکرم شد، «واللَّه یعصمک من النّاس» پیامبر هر نوع تقیّه را از خود دور کرد.
پیام ها
1- نوع خطاب، باید با نوع هدف، هماهنگ باشد. چون هدف، رسالت و پیام رسانى است، خطاب هم «یا أیّها الرّسول» است.
2- انتخاب رهبر اسلامى (امام معصوم) باید از سوى خداوند باشد. «بلّغ ما انزل الیک من ربّک»
3- گاهى ابلاغ پیام الهى باید در حضور مردم و مراسم عمومى و با بیعت گرفتن باشد، ابلاغ ولایت با سخن کافى نیست، بلکه باید با عمل باشد. «و ان لمتفعل» به جاى «ان لم تبلغ»
4- احکام و پیام هاى الهى، همه در یک سطح نیست. کتمان یک حقیقت، با کتمان تمام حقایق برابر است. «و ان لم تفعل فما بلّغتَ رسالته»
5 - اگر رهبرى صحیح نباشد، مکتب نابود و امّت گمراه مى شود. «فمابلّغتَ رسالته»
6- رکن اصلى اسلام، امامت و حکومت است. «وان لمتفعل فما بلّغتَ رسالته»
7- انکار ولایت، نوعى کفر است. «انّ اللّه لایهدى القوم الکافرین»
8 - عنصر زمان و مکان، دو اصل مهم در تبلیغ است. (با توجّه به اینکه این آیه در هجدهم ذى الحجّه و در محل جدا شدن کاروان هاى حج نازل شد)
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است