display result search
منو
قواعد مواجهه با شر مطلق،1

قواعد مواجهه با شر مطلق،1

  • 1 تعداد قطعات
  • 52 دقیقه مدت قطعه
  • 47 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان با موضوع "قواعد مواجهه با شر مطلق"، جلسه اول: شر دوّاب در قرآن، سال 1404


فلاسفه می گویند ما در عالم چیزی به نام شر مطلق نداریم، هر امری که لباس وجود بر تنش شده است حتما همراه خودش خیر آورده است و شرور نسبی هستند و به نسبت یک چیزی شر هستند، به نسبت صد چیز دیگر خیر هستند. پس چیزی به نام شر مطلق نداریم حتی ابلیس. ابلیس یه کشتی گیری هست که با مومنان کشتی می گیرد و آنها رو در واقع وادار می کند ولو اینکه قصدشان نیست، ایمانشان را قوی تر کنند، تقوا یشان را قوی تر کنند. مومن بعد از وسوسه ابلیس با مومن قبل از وسوسه ابلیس به سویه نیست، به مومن خیر می رساند ولی قصدش نیست. در پدیده های اجتماعی با نگاه اجتماعی نه نگاه فلسفی و وجودی، ما شر مطلق داریم. از تعبیر قرآن استفاده می کنم، قرآن به جای اینکه بگوید شر مطلق، می گوید شر دواب، در سوره انفال دواب یعنی چهارپا، یعنی جنبنده. شر دواب، یعنی بدترین جنبنده. این شر مطلق اجتماعی، این شر مطلق پدیده انسانی، چند تا خصوصیت قرآن برایش بیان کرده است و اگر مراقب نباشیم شر انسانیت را نابود می کند. خداوند در آیه 22 سوره انفال با این قیدها معرفی اش می کند. منظور از گوش شنوا ندارد این است که زبان توضیح و اقناع ندارد و دستش جای زبانش کار می کند. دقیقا مقابل انبیا ببینید نبی مکرم را وقتی قرآن توصیف می کند و حتی بعضی جاها ایشان مورد استهزا منافقین واقع شد اند. شما نگاه بکنید اباعبدالله الحسین علیه السلام با معاویه ده سال مباحثه دارند، سر ولایت عهدی یزید. ولایت عهدی یزید چیزی نبود که یک شبه اتفاق افتاده باشد، از سال 51 هجری شروع شده تا سال 61 هجری که شهادت اباعبدالله الحسین اتفاق افتاد یعنی معاویه گوش شنوا ندارد. ولایت عهدی اصلا علامت سلطنت و بدعت در اسلام است و اسلام ولایتعهدی نداشته چرا که اگر درست بود پیامبر برای امیرالمومنین درست می کرد. کسی که در نظام ارزش حسن و قبح، عدل و ظلم را بهم ریخته است، هم در جانب ظلم ایستاده است و می گوید ما ظلم را می خواهیم. پس شر دواب بدترین جنبنده ها را اینگونه معنا می کند، کسانی هستند که گفتگو ندارند و نه می گویند و نه می شنوند پس از سپهر عقلانیت، از سپهر آرا انسانی، دیالوگ کردن با نخبگان جامعه، با مردم جامعه و تصمیمات شان نمی گذرد و باورهایشان پشتوانه عقلی ندارد. در نظام ارزشی آنها هم سیره عقلایی نیست، سیره ظالمین و سیره ثقه است. همین که الان در ادبیات بین الملل هم اصلا رسما می گویند قدرت و قدرت تعیین می کند چه چیزی خوب و چه چیزی بد هست. شرور مطلقی که از آنها حرف می زنیم کسانی هستند که به عهد و پیمان شان پایبند نیستند، به هیچ معاهده ای پایبند نیستند یا اصلا در معاهده نمی آیند. شرور مطلق بدترین جنبنده، دیروز سلطنت بنی امیه و ولایت عهدی یزید بود و امروز برای شما بلاشک اسرائیل است. پس شر مطلق در روزگار حسین علیه السلام، سلطنت بنی امیه و ولایتعهدی یزید بود و شر مطلق زمان ما امروز ما، این جورثومه های فساد هستند. نکته مهم تربیتی این است که ما معمولا با شرهای نسبی و خیرهای نسبی درگیر هستیم و یک خورده ما حق هستیم و یک خورده رقیب ما حق است، خب اینجا ممکن است، قدری رفوزه شویم و قدری رشد کنیم، ولی اگر طرف مقابل ما شر مطلق شد یا خیر مطلق شد، فرآیند انسانی تربیتی خودت را به سرعت طی می کنی. پس شرّ مطلق مثل خیر مطلق، فرآیند صیرورت انسانها را تسریع می کند، پذیرش شرّ مطلق عملا بنیان های انسانی فرد را نابود و او را منحط می کند.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 52:39

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن