- 3648
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 31- 33 سوره قصص
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره قصص - آیه 31 - 33
وَ أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَآنٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْیُعَقِّبْ یَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْأَمِنِینَ
اُسْلُکْ یَدَکَ فِى جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَآءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَیْکَ جَنَاحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّکَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلاَِیْهِ إِنَّهمْ کَانُواْ قَوْماً فَاسِقِینَ
قَالَ رَبِّ إِنِّى قَتَلْتُمِنْهُمْ نَفْساً فَأَخَافُ أَن یَقْتُلُونِ
ترجمه
و (از تو مى خواهم) اینکه عصایت را بیفکنى! پس چون (موسى عصا را انداخت ناگهان) مشاهده کرد که آن (عصا) چنان جست و خیز مىکند که گویا مارى چالاک و کوچک است، پشتکنان فرار کرد و به عقب (هم) نگاه نکرد! (به او ندا رسید که) اى موسى! پیش بیا و نترس، همانا تو درامان هستى. (اى موسى! اکنون) دستت را در گریبانت فرو ببر (خواهى دید که) بدون هیچ بیمارى، و نقص و عیبى، سفید و درخشان بیرون خواهد آمد، و براى رهایى از (تعجب و) ترس، بازوى خود را جمع کن، پس این (دو معجزه، دو دلیل روشن و) دو برهان از طرف پروردگارت به سوى فرعون و اشراف اطراف اوست، به درستى که آنان گروهى فاسق بوده اند.
(موسى) گفت: پروردگارا! همانا من یک ىاز آنها (فرعونیان) را کشته ام، پس مى ترسم که مرا (به قصاص او) به قتل رسانند.
جملهى «واضمُم الیک جَناحَک من الرَّهَب» یا به معناى آن است که به هنگام ترس و وحشت، دستهایت را بر روى سینه و یا زیر بغل بگذار (بر خلاف بعضى که وقتى مىترسند، دستها را بالا مى برند) و یا به معناى کمر همّت بستن و مصمّم شدن و پیش رفتن است.
در تورات آمده است: وقتى موسى دست در گریبان برد، دستش مرض پیسى گرفت و مانند برف سفید شد، ولى قرآن سفیدى دست موسى را از بیمارى نمى داند، بلکه آن را نشانه قدرت الهى مى داند که در مقام ارائهى برهان، راه را بر هر گونه شبهه و انحراف ببندد. «بیضاء من غیر سوء»
پیام ها
خداوند از هر چیز مىتواند معجزهاى بیافریند. «اَلقِ عصاک... کانّها جانّ»
براى انجام مأموریّتهاى بزرگ، باید برنامه را قبلاً تمرین و تکرار کرد. «اَلقِ عصاک» (حضرت موسى مىبایست ابتدا خود، معجزه را ببیند تا بتواند آن را در برابر دیگران تکرار نماید.)
انبیا در جنبهى بشرى، همچون سایر انسانها نسبت به امورى، دغدغه و ترس داشتهاند. «لاتَخَف»
1- همراه با نمود قهر، نمودى از لطف نیز ضرورى است. «تَهتَزّ کانّها جانّ - تخرج بیضاء من غیر سوء» (در کنار مار ترسان، دست درخشان لازم است)
2- معجزات الهى، نقصان و عوارض سوئى ندارد. «من غیر سوء»
3- ارشاد و دعوت باید پشتوانهى منطقى والهى داشته باشد. «برهانان من ربّک»
4- مار شدن عصا و سفید شدن دست، نشانه اى از تشویق و تنبیه، انذار و بشارت است که دو عنصر اساسى در زمینه تربیت است. «برهانان من ربّک»
5 - براى اصلاح جامعه، باید ابتدا به سراغ ریشه ها و سرچشمه هاى فسق و فساد رفت. «الى فرعون و ملائه»
6- قانون قصاص، سابقه اى طولانى دارد. «قَتَلتُ منهم نَفساً فَأخاف أن یَقتلون»
7- در پذیرش مسئولیّت، موانع را مطرح و ارزیابى کنیم. «فَأخاف أن یَقتلون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَ أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَآنٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْیُعَقِّبْ یَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْأَمِنِینَ
اُسْلُکْ یَدَکَ فِى جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَآءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَیْکَ جَنَاحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّکَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلاَِیْهِ إِنَّهمْ کَانُواْ قَوْماً فَاسِقِینَ
قَالَ رَبِّ إِنِّى قَتَلْتُمِنْهُمْ نَفْساً فَأَخَافُ أَن یَقْتُلُونِ
ترجمه
و (از تو مى خواهم) اینکه عصایت را بیفکنى! پس چون (موسى عصا را انداخت ناگهان) مشاهده کرد که آن (عصا) چنان جست و خیز مىکند که گویا مارى چالاک و کوچک است، پشتکنان فرار کرد و به عقب (هم) نگاه نکرد! (به او ندا رسید که) اى موسى! پیش بیا و نترس، همانا تو درامان هستى. (اى موسى! اکنون) دستت را در گریبانت فرو ببر (خواهى دید که) بدون هیچ بیمارى، و نقص و عیبى، سفید و درخشان بیرون خواهد آمد، و براى رهایى از (تعجب و) ترس، بازوى خود را جمع کن، پس این (دو معجزه، دو دلیل روشن و) دو برهان از طرف پروردگارت به سوى فرعون و اشراف اطراف اوست، به درستى که آنان گروهى فاسق بوده اند.
(موسى) گفت: پروردگارا! همانا من یک ىاز آنها (فرعونیان) را کشته ام، پس مى ترسم که مرا (به قصاص او) به قتل رسانند.
جملهى «واضمُم الیک جَناحَک من الرَّهَب» یا به معناى آن است که به هنگام ترس و وحشت، دستهایت را بر روى سینه و یا زیر بغل بگذار (بر خلاف بعضى که وقتى مىترسند، دستها را بالا مى برند) و یا به معناى کمر همّت بستن و مصمّم شدن و پیش رفتن است.
در تورات آمده است: وقتى موسى دست در گریبان برد، دستش مرض پیسى گرفت و مانند برف سفید شد، ولى قرآن سفیدى دست موسى را از بیمارى نمى داند، بلکه آن را نشانه قدرت الهى مى داند که در مقام ارائهى برهان، راه را بر هر گونه شبهه و انحراف ببندد. «بیضاء من غیر سوء»
پیام ها
خداوند از هر چیز مىتواند معجزهاى بیافریند. «اَلقِ عصاک... کانّها جانّ»
براى انجام مأموریّتهاى بزرگ، باید برنامه را قبلاً تمرین و تکرار کرد. «اَلقِ عصاک» (حضرت موسى مىبایست ابتدا خود، معجزه را ببیند تا بتواند آن را در برابر دیگران تکرار نماید.)
انبیا در جنبهى بشرى، همچون سایر انسانها نسبت به امورى، دغدغه و ترس داشتهاند. «لاتَخَف»
1- همراه با نمود قهر، نمودى از لطف نیز ضرورى است. «تَهتَزّ کانّها جانّ - تخرج بیضاء من غیر سوء» (در کنار مار ترسان، دست درخشان لازم است)
2- معجزات الهى، نقصان و عوارض سوئى ندارد. «من غیر سوء»
3- ارشاد و دعوت باید پشتوانهى منطقى والهى داشته باشد. «برهانان من ربّک»
4- مار شدن عصا و سفید شدن دست، نشانه اى از تشویق و تنبیه، انذار و بشارت است که دو عنصر اساسى در زمینه تربیت است. «برهانان من ربّک»
5 - براى اصلاح جامعه، باید ابتدا به سراغ ریشه ها و سرچشمه هاى فسق و فساد رفت. «الى فرعون و ملائه»
6- قانون قصاص، سابقه اى طولانى دارد. «قَتَلتُ منهم نَفساً فَأخاف أن یَقتلون»
7- در پذیرش مسئولیّت، موانع را مطرح و ارزیابى کنیم. «فَأخاف أن یَقتلون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است