- 1896
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 187 - 191 سوره شعراء
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره شعراء - آیه 187 - 191
فَأَسْقِطْ عَلَیْنَا کِسَفاً مِّنَ السَّمَآءِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ
قَالَ رَبِّى أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ
فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ کَانَ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ
إِنَّ فِى ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ
ترجمه
پس اگر تو از راستگویانى، پارههایى از آسمان را بر سر ما بیفکن!
(شعیب) گفت: پروردگار من به آنچه انجام مىدهید آگاهتر است.
پس شعیب را تکذیب کردند و عذاب روز ابر (آتشبار) آنان را فراگرفت.
البتّه آن عذاب روز بزرگ و هولناکى است.
بىشک در این (ماجرا) نشانهاى (از قدرت الهى) است، ولى اکثر مردم ایمانآورنده نیستند.
و البتّه پروردگارت همان تواناى مهربان است.
کلمهى «کِسَف» که چهار بار در قرآن آمده، جمع «کسفة» به معناى قطعه است و در اینجا مراد پارهاى از ابر است. و مراد از «عذاب یوم الظلّة»، یا عذاب در روزى است که مردم از شدّت گرما زیر سایبانها پناه برده بودند، یا روزى که ابرى بر سرشان سایه افکنده بود.
در چگونگى عذاب قوم شعیب چند تعبیر آمده است: یک جا مى فرماید: با زلزله نابود شدند. در جاى دیگر مىفرماید: با صیحه عذاب شدند. و در اینجا مسألهى ابر مطرح است. هر سه مطلب، با هم قابل جمع است که از ابرِ سیاهى رعد و صیح هاى برخیزد و لرزه بر جان آنان بیفتد یا با ایجاد زلزلهاى همزمان، نابود شوند؛ و شاید زلزله مربوط به اصحاب مَدیَن و ابر سیاه مربوط به اصحاب اَیکه باشد، چون حضرت شعیب بر هر دو قوم مبعوث بود و در سورهى اعراف، رسالت بر قوم مدین مطرح شده است که آنان با زلزله نابود شدند، ولى در این سوره از رسالت بر اصحاب ایکه یاد شده است.
پیام ها
1- خواسته و تقاضاى سنگدلان نیز خشن است. «اِسقط علینا کِسَفاً من السماء»
2- با مقاومت رهبران حقّ، مخالفان از شعارهاى تند خود عقب نشینى مىکنند. قوم شعیب اوّل او را سحر شده و دروغگو خواندند، سپس گفتند: اگر از راستگویانى. «انّما انت من المسحّرین» به «ان کنت من الصادقین» تبدیل مىشود.
3- در شیوه تبلیغ وارشاد، لازم نیست بر طبق تمایلات و خواسته هاى مخالفان عمل شود. «قال ربّى اعلم...» (آنان سقوط قطعاتى از آسمان را درخواست مى کردند، امّا پیامبر پاسخ مى دهد: خداوند آگاه تر است)
4- یاد خدا وتوکّل بر او، بهترین پشتوانه در برابر خرافات است. «قال ربّىاعلم...»
5 - سرنوشت ما به دست خود ماست. «فکذّبوه فأخذهم ...»
6- خداوند، انبیا را حمایت و مخالفانشان را نابود مى کند. «فکذّبوه فأخذهم»
7- حبّ دنیا و رسیدن به مال، انسان را به سرکشى در برابر انبیا وادار مىکند. «لاتبخسوا النّاس اشیائهم - فکذّبوه»
8 - هدف قرآن از نقل تاریخ، عبرت آموزى است، نه داستانسرایى. «لآیةً»
9- اکثر مردم در خط حقّ قرار نمىگیرند. «و ما کان اکثرهم مؤمنین»
10- مربّى باید همراه با قدرت، عطوفت نیز داشته باشد. «لهو العزیز الرّحیم»
11- همان خداوندى که شعیب را حمایت و مخالفان او را هلاک کرد، پروردگار تو نیز هست. «اِنّ ربّک لهو العزیز الرّحیم» (بیان تاریخ امثال حضرت شعیب، هم مایهى دلدارى و تسلّى پیامبر است و هم تهدیدى براى کفّار و دشمنان)
12- هلاکت مخالفان انبیا، نمودى از عزّت و قدرت الهى است، همان گونه که مهلتى که به آنان داده مى شود نمودى از رحمت اوست. «العزیز الرّحیم»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
فَأَسْقِطْ عَلَیْنَا کِسَفاً مِّنَ السَّمَآءِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ
قَالَ رَبِّى أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ
فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ کَانَ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ
إِنَّ فِى ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ
ترجمه
پس اگر تو از راستگویانى، پارههایى از آسمان را بر سر ما بیفکن!
(شعیب) گفت: پروردگار من به آنچه انجام مىدهید آگاهتر است.
پس شعیب را تکذیب کردند و عذاب روز ابر (آتشبار) آنان را فراگرفت.
البتّه آن عذاب روز بزرگ و هولناکى است.
بىشک در این (ماجرا) نشانهاى (از قدرت الهى) است، ولى اکثر مردم ایمانآورنده نیستند.
و البتّه پروردگارت همان تواناى مهربان است.
کلمهى «کِسَف» که چهار بار در قرآن آمده، جمع «کسفة» به معناى قطعه است و در اینجا مراد پارهاى از ابر است. و مراد از «عذاب یوم الظلّة»، یا عذاب در روزى است که مردم از شدّت گرما زیر سایبانها پناه برده بودند، یا روزى که ابرى بر سرشان سایه افکنده بود.
در چگونگى عذاب قوم شعیب چند تعبیر آمده است: یک جا مى فرماید: با زلزله نابود شدند. در جاى دیگر مىفرماید: با صیحه عذاب شدند. و در اینجا مسألهى ابر مطرح است. هر سه مطلب، با هم قابل جمع است که از ابرِ سیاهى رعد و صیح هاى برخیزد و لرزه بر جان آنان بیفتد یا با ایجاد زلزلهاى همزمان، نابود شوند؛ و شاید زلزله مربوط به اصحاب مَدیَن و ابر سیاه مربوط به اصحاب اَیکه باشد، چون حضرت شعیب بر هر دو قوم مبعوث بود و در سورهى اعراف، رسالت بر قوم مدین مطرح شده است که آنان با زلزله نابود شدند، ولى در این سوره از رسالت بر اصحاب ایکه یاد شده است.
پیام ها
1- خواسته و تقاضاى سنگدلان نیز خشن است. «اِسقط علینا کِسَفاً من السماء»
2- با مقاومت رهبران حقّ، مخالفان از شعارهاى تند خود عقب نشینى مىکنند. قوم شعیب اوّل او را سحر شده و دروغگو خواندند، سپس گفتند: اگر از راستگویانى. «انّما انت من المسحّرین» به «ان کنت من الصادقین» تبدیل مىشود.
3- در شیوه تبلیغ وارشاد، لازم نیست بر طبق تمایلات و خواسته هاى مخالفان عمل شود. «قال ربّى اعلم...» (آنان سقوط قطعاتى از آسمان را درخواست مى کردند، امّا پیامبر پاسخ مى دهد: خداوند آگاه تر است)
4- یاد خدا وتوکّل بر او، بهترین پشتوانه در برابر خرافات است. «قال ربّىاعلم...»
5 - سرنوشت ما به دست خود ماست. «فکذّبوه فأخذهم ...»
6- خداوند، انبیا را حمایت و مخالفانشان را نابود مى کند. «فکذّبوه فأخذهم»
7- حبّ دنیا و رسیدن به مال، انسان را به سرکشى در برابر انبیا وادار مىکند. «لاتبخسوا النّاس اشیائهم - فکذّبوه»
8 - هدف قرآن از نقل تاریخ، عبرت آموزى است، نه داستانسرایى. «لآیةً»
9- اکثر مردم در خط حقّ قرار نمىگیرند. «و ما کان اکثرهم مؤمنین»
10- مربّى باید همراه با قدرت، عطوفت نیز داشته باشد. «لهو العزیز الرّحیم»
11- همان خداوندى که شعیب را حمایت و مخالفان او را هلاک کرد، پروردگار تو نیز هست. «اِنّ ربّک لهو العزیز الرّحیم» (بیان تاریخ امثال حضرت شعیب، هم مایهى دلدارى و تسلّى پیامبر است و هم تهدیدى براى کفّار و دشمنان)
12- هلاکت مخالفان انبیا، نمودى از عزّت و قدرت الهى است، همان گونه که مهلتى که به آنان داده مى شود نمودى از رحمت اوست. «العزیز الرّحیم»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است