- 6990
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 114 سوره طه
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره طه- آیه 114
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِى عِلْماً
ترجمه
پس (بدان که) بلند مرتبه است خداى فرمانرواى بر حقّ، و تو (اى پیامبر!) بر خواندن قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! علم مرا زیاد کن.
از عبارت «لاتعجل بالقرآن» به دست مى آید که پیامبر اکرم مجموعه آیات قرآن را مى دانسته و آن را پیشخوانى مى کرده است واین خود دلیل روشنى است بر آنکه قرآن مجید دو بار بر پیامبر نازل شده است، یکبار به صورت دفعى و بار دیگر به شکل تدریجى و آنچه را پیامبر در نزول دفعى در شب قدر دریافت کرده بوده، در هنگام نزول تدریجى، قبل از وحى مى خوانده است.
میان شتابزدگى و عجله از یک طرف و سرعت و سبقت که در قرآن با عباراتِ «سارعوا»، «سابقوا» مورد ستایش و دستور قرار گرفته از طرف دیگر، تفاوت و اختلاف اساسى وجود دارد. حُسن سرعت و سبقت در جایى است که تمام مسائل محاسبه و تنظیم شده باشد، لذا نباید فرصت و وقت را از دست داد، ولى شتابزدگى و عجله در جایى است که هنوز موعد انجام نرسیده و یا نیاز به تکمیل و بررسى است، از این روى مى بایست درنگ کرد.
سرچشمه عجله و شتاب، گاه امور منفى چون کم صبرى، غرور و اظهار وجود است که البتّه این صفات، مذموم، و از ذات مقدّس نبوى به دور است، و گاهى به خاطر شدّت عشق و علاقه به دریافت مطلب و دلسوزى براى حفظ چیزى است، که در این صورت امر نیکویى به شمار مى رود و تعجیل پیامبر در وحى از این جهت بوده است، یعنى دریافت عاشقانه، و هیجان و نگرانى براى حفظ وحى.
خداوند، حضرت موسى (ع) را براى آموزش در اختیار حضرت خضر گذاشت، لذا موسى (ع) از او کسب اجازه کرد که «هل اتّبعک على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدا» آیا اجازه مى دهى که من همراه و پیرو تو باشم تا از آنچه آموخته اى به من نیز بیاموزى؟ امّا تعلیم و آموزش پیامبر اکرم را ذات مقدّس الهى بر عهده گرفت و به او فرمود: «قل ربّ زدنى علما» بگو: پروردگارا! علم مرا زیاد کن.
اوّلین معلّم، خداوند علاّم و علیم است، «علّم آدم الاسماء»، «الرّحمن، علّم القرآن، علّمه البیان» پس علم را از او بخواهیم. «ربّ زدنى علماً»
در حدیث آمده است که رسول اکرم فرمودند: اگر روزى بر من بگذرد و در آن بر علم من افزوده نشود، آن روز براى من مبارک نیست. نظیر این عبارت در سوره قیامت، آیه 18 نیز آمده است. «لاتحرّک به لسانک لتعجل به»
پیام ها
1- آفرینش بى هدف و انسان رها نیست، زیرا بیهودگى و بى هدفى در شأن خدا نیست. «فتعالى اللّه»
2- ذات مقدّس الهى را از هر فکر و اندیشه اى برتر و افعال او را از هر امر باطل، پاک ومنزّه بدانیم. «فتعالى اللّه»
3- حکومت حکیمانه، حقیقى، مطلق ومنحصر به فرد، از آنِ خداست. «الملکالحق»
4- پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله عاشقانه طالب شنیدن و گرفتن وحى بود. «لاتعجل بالقرآن»
5 - فراگیرى هر چیزى به تناسب خود آدابى دارد. «لا تعجل بالقرآن»
6- نهى ها وعتاب هاى قرآن نسبت به پیامبر، نشانه ى صداقت پیامبر است وگرنه کسى خود را مورد نهى وعتاب قرار نمى دهد. «لاتعجلبالقرآن»
7- در بیان قوانین الهى، باید به شرایط زمانى توجّه کرد. «لاتعجل... قبل أن یقضى»
8 - علم را از عالم حقیقى طلب کنیم. «ربّ زدنى علما»
9- براى علم و دانش نهایتى نیست و فارغ التحصیل معنا ندارد. «زدنى علما»
10- علم حقیقى، قرآن مجید است. «لا تعجل بالقرآن - و قل ربّ زدنى علما»
11- اگر کسى را از چیزى نهى مى کنیم، در مقابل، راه صحیح و حقّ را هم به او نشان دهیم. «لا تعجل - قل ربّ زدنى علما»
12- افزون طلبى در کمالات ارزش است. «ربّ زدنى علما»
13- علم، وسیله ى رشد انسانهاست. «ربّ زدنى علما»
14- علمى داراى ارزش و اعتبار است که همراه با فراگیرى آن، ظرفیّت انسان نیز زیاد شود و رشد کند. «زدنى علما»، نه، «زد علمى»
15- اگر چه خداوند مى تواند بدون دعا هم لطف کند، ولى از پیامبرش مى خواهد که دعا نماید. «قل ربّ زدنى علما»
16- در دعا از کلمه ربّ و ربوبیّت خدا استمداد کنیم. «ربّ زدنى علما»
17- جز خداوند، علم همه حتّى علم پیامبر محدود است. «ربّ زدنى علما»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِى عِلْماً
ترجمه
پس (بدان که) بلند مرتبه است خداى فرمانرواى بر حقّ، و تو (اى پیامبر!) بر خواندن قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! علم مرا زیاد کن.
از عبارت «لاتعجل بالقرآن» به دست مى آید که پیامبر اکرم مجموعه آیات قرآن را مى دانسته و آن را پیشخوانى مى کرده است واین خود دلیل روشنى است بر آنکه قرآن مجید دو بار بر پیامبر نازل شده است، یکبار به صورت دفعى و بار دیگر به شکل تدریجى و آنچه را پیامبر در نزول دفعى در شب قدر دریافت کرده بوده، در هنگام نزول تدریجى، قبل از وحى مى خوانده است.
میان شتابزدگى و عجله از یک طرف و سرعت و سبقت که در قرآن با عباراتِ «سارعوا»، «سابقوا» مورد ستایش و دستور قرار گرفته از طرف دیگر، تفاوت و اختلاف اساسى وجود دارد. حُسن سرعت و سبقت در جایى است که تمام مسائل محاسبه و تنظیم شده باشد، لذا نباید فرصت و وقت را از دست داد، ولى شتابزدگى و عجله در جایى است که هنوز موعد انجام نرسیده و یا نیاز به تکمیل و بررسى است، از این روى مى بایست درنگ کرد.
سرچشمه عجله و شتاب، گاه امور منفى چون کم صبرى، غرور و اظهار وجود است که البتّه این صفات، مذموم، و از ذات مقدّس نبوى به دور است، و گاهى به خاطر شدّت عشق و علاقه به دریافت مطلب و دلسوزى براى حفظ چیزى است، که در این صورت امر نیکویى به شمار مى رود و تعجیل پیامبر در وحى از این جهت بوده است، یعنى دریافت عاشقانه، و هیجان و نگرانى براى حفظ وحى.
خداوند، حضرت موسى (ع) را براى آموزش در اختیار حضرت خضر گذاشت، لذا موسى (ع) از او کسب اجازه کرد که «هل اتّبعک على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدا» آیا اجازه مى دهى که من همراه و پیرو تو باشم تا از آنچه آموخته اى به من نیز بیاموزى؟ امّا تعلیم و آموزش پیامبر اکرم را ذات مقدّس الهى بر عهده گرفت و به او فرمود: «قل ربّ زدنى علما» بگو: پروردگارا! علم مرا زیاد کن.
اوّلین معلّم، خداوند علاّم و علیم است، «علّم آدم الاسماء»، «الرّحمن، علّم القرآن، علّمه البیان» پس علم را از او بخواهیم. «ربّ زدنى علماً»
در حدیث آمده است که رسول اکرم فرمودند: اگر روزى بر من بگذرد و در آن بر علم من افزوده نشود، آن روز براى من مبارک نیست. نظیر این عبارت در سوره قیامت، آیه 18 نیز آمده است. «لاتحرّک به لسانک لتعجل به»
پیام ها
1- آفرینش بى هدف و انسان رها نیست، زیرا بیهودگى و بى هدفى در شأن خدا نیست. «فتعالى اللّه»
2- ذات مقدّس الهى را از هر فکر و اندیشه اى برتر و افعال او را از هر امر باطل، پاک ومنزّه بدانیم. «فتعالى اللّه»
3- حکومت حکیمانه، حقیقى، مطلق ومنحصر به فرد، از آنِ خداست. «الملکالحق»
4- پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله عاشقانه طالب شنیدن و گرفتن وحى بود. «لاتعجل بالقرآن»
5 - فراگیرى هر چیزى به تناسب خود آدابى دارد. «لا تعجل بالقرآن»
6- نهى ها وعتاب هاى قرآن نسبت به پیامبر، نشانه ى صداقت پیامبر است وگرنه کسى خود را مورد نهى وعتاب قرار نمى دهد. «لاتعجلبالقرآن»
7- در بیان قوانین الهى، باید به شرایط زمانى توجّه کرد. «لاتعجل... قبل أن یقضى»
8 - علم را از عالم حقیقى طلب کنیم. «ربّ زدنى علما»
9- براى علم و دانش نهایتى نیست و فارغ التحصیل معنا ندارد. «زدنى علما»
10- علم حقیقى، قرآن مجید است. «لا تعجل بالقرآن - و قل ربّ زدنى علما»
11- اگر کسى را از چیزى نهى مى کنیم، در مقابل، راه صحیح و حقّ را هم به او نشان دهیم. «لا تعجل - قل ربّ زدنى علما»
12- افزون طلبى در کمالات ارزش است. «ربّ زدنى علما»
13- علم، وسیله ى رشد انسانهاست. «ربّ زدنى علما»
14- علمى داراى ارزش و اعتبار است که همراه با فراگیرى آن، ظرفیّت انسان نیز زیاد شود و رشد کند. «زدنى علما»، نه، «زد علمى»
15- اگر چه خداوند مى تواند بدون دعا هم لطف کند، ولى از پیامبرش مى خواهد که دعا نماید. «قل ربّ زدنى علما»
16- در دعا از کلمه ربّ و ربوبیّت خدا استمداد کنیم. «ربّ زدنى علما»
17- جز خداوند، علم همه حتّى علم پیامبر محدود است. «ربّ زدنى علما»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است