- 2716
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 26و 27 سوره یوسف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره یوسف - آیه 26 و 27
قَالَ هِىَ رَاوَدَتْنِى عَن نَّفْسِى وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَآ إِن کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْکَاذِبِینَ
وَ إِن کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَکَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِینَ
ترجمه
(یوسف) گفت: او خواست که از من (برخلاف میلم) کام گیرد و شاهدى از خانواده زن، شهادت داد که اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده، پس زن راست مى گوید و او از دروغگویان است. (زیرا در این صورت او و همسر عزیز، از رو به رو درگیر مى شدند و پیراهن از جلو چاک مى خورد.)
و اگر پیراهن او (یوسف) از پشت پاره شده، پس زن دروغ گفته و او از راستگویان است.
در برخى روایات، شاهد را کودکى معرّفى کردهاند که مثل عیسى (ع) در گهواره به سخن آمد، ولى چون سند محکمى ندارد، نمىتوان به آن اعتنا کرد. امّا بهتر است شاهد را یکى از مشاوران عزیز بدانیم که فامیل همسر و داراى هوش و ذکاوت بود و همانند عزیز مصر، شاهد این اتّفاق گردید، و الاّ اگر خود شاهد اصل ماجرا بود، معنى نداشت که به صورت جمله شرطیه، شهادت دهد و بگوید: «اِن کان...».
یوسف، ابتدا سخنى نگفت و شاید اگر همسر عزیز حرفى و تهمتى نمىزد، یوسف حاضر نمىشد آبروى او را بریزد و بگوید: «هى راودتنى»
گاهى برخى از پاکان در معرض تهمت قرار گرفته اند: در میان زنان، پاکدامن تر از مریم نبود، امّا او را متّهم به ناپاکى کردند، در میان مردان نیز کسى به پاکى یوسف یافت نمىشد، به او هم نسبت نارواى زنا دادند. امّا خداوند در هردو مورد به بهترین وجه پاکى آنان را ثابت نمود.
در داستان یوسف، پیراهن او نقش آفرین است: در اینجا؛ پارگى پیراهن از پشت، دلیل بىگناهى او و کشف جرم همسر عزیز گردید و در جاى دیگر؛ پاره نشدن پیراهن موجب کشف جرم برادران او گردید. زیرا بعد از انداختن یوسف به چاه، وقتى برادران پیراهن او را آغشته به خون کرده و به پدر نشان دادند و گفتند: یوسف را گرگ خورده است، پدر پرسید: پس چرا پیراهن او پاره نشده است؟! در پایان داستان نیز، پیراهنِ یوسف، وسیله بینا شدن چشم پدر گردید.
پیام ها
1- متّهم باید از خود دفاع و مجرم اصلى را معرفى کند. حضرت یوسف (ع) در برابر جمله «ما جزاء مَن اراد باهلک سوءً» با گفتن «هِىَ راودتنى»، پاسخ مناسبى به زلیخا داد.*
2- کسى که در مقام قضاوت است باید شکایت شاکى و دفاع متهم را بشنود و مدارک را بررسى کند و سپس نظر دهد. (در این ماجرا همسر گفت که یوسف سوء قصد داشته، «اراد باهلک سوء» یوسف تهمت را رد کرد و گفت: «هى راودتنى» شاهد نیز علامت صدق و کذب را از راه پاره شدن پیراهن جلو تا پشت سر مطرح کرد)*
3- دفاع از بى گناه، واجب است و سکوت در همه جا زیبا نیست. «شهد شاهد»
4- کمک به روشن شدن حقیقت، کارى پسندیده است. «و شهد شاهد»*
5 - خداوند از راهى که هیچ انتظارش نمى رود، افراد را حمایت مىکند. «شهد شاهد من اهلها»
6- آنجا که خدا بخواهد، بستگان مجرم علیه او شهادت مى دهند. «شهد شاهد من اهلها»
7- در شهادت و داورى، مراعات حسب، نسب، موقعیّت و خویشاوندى متّهم، جایز نیست. «شهد شاهد من اهلها»
8 - شهادت خویشان علیه یکدیگر، سبب اطمینان بیشترى مى شود. «شاهد من اهلها»*
9- در قضاوت، بیش از توجّه به گفته هاى شاکى و متهم، به بررسى مدارک و اسناد توجّه شود. «قالت ما جزاءُ... قال هى راودتنى... شهد شاهد... ان کان قمیصه...»*
10- در قضاوت، هر جرمى کارشناس نیاز دارد. «شهد شاهد... ان کان قمیصه...»*
11- در جرم شناسى از آثار ظریف به جاى مانده، مجرم شناخته و مسایل کشف مى شود. «ان کان قمیصه...»
12- قاضى مىتواند بر اساس قرائن، حکم کند. «ان کان قمیصه قُدّ من قُبُل فصدقت و هو من الکاذبین»
13- به کارگیرى روش هاى جرم شناسى براى تشخیص جرم و مجرم، لازم است. «ان کان قمیصه قدّ من دبر...»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
قَالَ هِىَ رَاوَدَتْنِى عَن نَّفْسِى وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَآ إِن کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْکَاذِبِینَ
وَ إِن کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَکَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِینَ
ترجمه
(یوسف) گفت: او خواست که از من (برخلاف میلم) کام گیرد و شاهدى از خانواده زن، شهادت داد که اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده، پس زن راست مى گوید و او از دروغگویان است. (زیرا در این صورت او و همسر عزیز، از رو به رو درگیر مى شدند و پیراهن از جلو چاک مى خورد.)
و اگر پیراهن او (یوسف) از پشت پاره شده، پس زن دروغ گفته و او از راستگویان است.
در برخى روایات، شاهد را کودکى معرّفى کردهاند که مثل عیسى (ع) در گهواره به سخن آمد، ولى چون سند محکمى ندارد، نمىتوان به آن اعتنا کرد. امّا بهتر است شاهد را یکى از مشاوران عزیز بدانیم که فامیل همسر و داراى هوش و ذکاوت بود و همانند عزیز مصر، شاهد این اتّفاق گردید، و الاّ اگر خود شاهد اصل ماجرا بود، معنى نداشت که به صورت جمله شرطیه، شهادت دهد و بگوید: «اِن کان...».
یوسف، ابتدا سخنى نگفت و شاید اگر همسر عزیز حرفى و تهمتى نمىزد، یوسف حاضر نمىشد آبروى او را بریزد و بگوید: «هى راودتنى»
گاهى برخى از پاکان در معرض تهمت قرار گرفته اند: در میان زنان، پاکدامن تر از مریم نبود، امّا او را متّهم به ناپاکى کردند، در میان مردان نیز کسى به پاکى یوسف یافت نمىشد، به او هم نسبت نارواى زنا دادند. امّا خداوند در هردو مورد به بهترین وجه پاکى آنان را ثابت نمود.
در داستان یوسف، پیراهن او نقش آفرین است: در اینجا؛ پارگى پیراهن از پشت، دلیل بىگناهى او و کشف جرم همسر عزیز گردید و در جاى دیگر؛ پاره نشدن پیراهن موجب کشف جرم برادران او گردید. زیرا بعد از انداختن یوسف به چاه، وقتى برادران پیراهن او را آغشته به خون کرده و به پدر نشان دادند و گفتند: یوسف را گرگ خورده است، پدر پرسید: پس چرا پیراهن او پاره نشده است؟! در پایان داستان نیز، پیراهنِ یوسف، وسیله بینا شدن چشم پدر گردید.
پیام ها
1- متّهم باید از خود دفاع و مجرم اصلى را معرفى کند. حضرت یوسف (ع) در برابر جمله «ما جزاء مَن اراد باهلک سوءً» با گفتن «هِىَ راودتنى»، پاسخ مناسبى به زلیخا داد.*
2- کسى که در مقام قضاوت است باید شکایت شاکى و دفاع متهم را بشنود و مدارک را بررسى کند و سپس نظر دهد. (در این ماجرا همسر گفت که یوسف سوء قصد داشته، «اراد باهلک سوء» یوسف تهمت را رد کرد و گفت: «هى راودتنى» شاهد نیز علامت صدق و کذب را از راه پاره شدن پیراهن جلو تا پشت سر مطرح کرد)*
3- دفاع از بى گناه، واجب است و سکوت در همه جا زیبا نیست. «شهد شاهد»
4- کمک به روشن شدن حقیقت، کارى پسندیده است. «و شهد شاهد»*
5 - خداوند از راهى که هیچ انتظارش نمى رود، افراد را حمایت مىکند. «شهد شاهد من اهلها»
6- آنجا که خدا بخواهد، بستگان مجرم علیه او شهادت مى دهند. «شهد شاهد من اهلها»
7- در شهادت و داورى، مراعات حسب، نسب، موقعیّت و خویشاوندى متّهم، جایز نیست. «شهد شاهد من اهلها»
8 - شهادت خویشان علیه یکدیگر، سبب اطمینان بیشترى مى شود. «شاهد من اهلها»*
9- در قضاوت، بیش از توجّه به گفته هاى شاکى و متهم، به بررسى مدارک و اسناد توجّه شود. «قالت ما جزاءُ... قال هى راودتنى... شهد شاهد... ان کان قمیصه...»*
10- در قضاوت، هر جرمى کارشناس نیاز دارد. «شهد شاهد... ان کان قمیصه...»*
11- در جرم شناسى از آثار ظریف به جاى مانده، مجرم شناخته و مسایل کشف مى شود. «ان کان قمیصه...»
12- قاضى مىتواند بر اساس قرائن، حکم کند. «ان کان قمیصه قُدّ من قُبُل فصدقت و هو من الکاذبین»
13- به کارگیرى روش هاى جرم شناسى براى تشخیص جرم و مجرم، لازم است. «ان کان قمیصه قدّ من دبر...»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است