- 2598
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 49 سوره یونس
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره یونس- آیه 49
قُل لَّا أَمْلِکُ لِنَفْسِى ضَرّاً وَلَا نَفْعاً إِلَّا مَا شَآءَ اللَّهُ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ فَلَا یَسْتَئْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا یَسْتَقْدِمُونَ
ترجمه
بگو: من (حتّى) براى خودم جز آنچه خدا بخواهد، مالک زیان و سودى نیستم (تا چه رسد براى شما)، براى هر امّتى اجل و سرآمدى معیّن است که هرگاه مدّتشان فرا رسد ، نه لحظهاى تأخیر دارند و نه پیشى مىگیرند.
در آیهى قبل، براى هر امّتى «رسول» بود، در اینجا براى هر امّتى «أجل» است. شاید بتوان گفت: فرارسیدن زمان شقاوت یا سعادت هر قومى وابسته به پیروى از رسول یا بىاعتنایى به اوست.
سؤال: اگر هر اُمّتى اجلى دارد، پس امّت اسلام نیز باید اجل و پایانى داشته باشد؟
پاسخ: امّت به معناى گروه و جماعت است، نه مذهب. پس منافاتى با خاتمیّت ندارد و دلیل بر لزوم تغییر مذهب در هر مدّت زمانى نیست.
پیام ها
1- هیچ کس حتّى انبیا، از پیش خود قدرتى و مالکیّتى ندارد. «لااملک لنفسى»
2- قدرت انبیا و اولیا، پرتوى از قدرت الهى است. [279] «الاّ ما شاء اللَّه»
3- نشانهى صداقت پیامبرصلى الله علیه وآله، گفتنِ «لااملک لنفسى نفعاً ولا ضرّا» است.
4- تعیین زمان کیفر کفّار، تنها به دست خداست. «متى هذا الوعد... قل لااملک...»
5 - جامعه همچون افراد، اجل، سعادت و شقاوت، رشد و غىّ دارد. «لکل امّةٍ أجل» (سرآمدن اجلها، گاهى با هلاکت و نابودى است، گاهى با از دست دادن شوکت و عزّت)
6- حکومت وقدرت دنیوى ابدى نیست، به آن مغرور نشویم. «لکل امّةٍ أجل»
7- مهلت دادن به امّتها، از سنّتهاى الهى است. «لکلّ امّةٍ أجل»
8 - مقدّراتِ امّتها، بر اساس سنّتهاى الهى است و تقدیم و تأخیر ندارد. پس در مقدّرات الهى شتاب نکنیم. «لایستأخرون...»
279) متأسفانه در تفسیر مراغى براى ردّ توسّل، بحثى مفصّل شده و به جملهى «قل لا املک» استناد شده و از جملهى «الاّ ما شاء اللَّه» غفلت شده است!!
منبع: پتیگاه درس هایی از قرآن
قُل لَّا أَمْلِکُ لِنَفْسِى ضَرّاً وَلَا نَفْعاً إِلَّا مَا شَآءَ اللَّهُ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ فَلَا یَسْتَئْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا یَسْتَقْدِمُونَ
ترجمه
بگو: من (حتّى) براى خودم جز آنچه خدا بخواهد، مالک زیان و سودى نیستم (تا چه رسد براى شما)، براى هر امّتى اجل و سرآمدى معیّن است که هرگاه مدّتشان فرا رسد ، نه لحظهاى تأخیر دارند و نه پیشى مىگیرند.
در آیهى قبل، براى هر امّتى «رسول» بود، در اینجا براى هر امّتى «أجل» است. شاید بتوان گفت: فرارسیدن زمان شقاوت یا سعادت هر قومى وابسته به پیروى از رسول یا بىاعتنایى به اوست.
سؤال: اگر هر اُمّتى اجلى دارد، پس امّت اسلام نیز باید اجل و پایانى داشته باشد؟
پاسخ: امّت به معناى گروه و جماعت است، نه مذهب. پس منافاتى با خاتمیّت ندارد و دلیل بر لزوم تغییر مذهب در هر مدّت زمانى نیست.
پیام ها
1- هیچ کس حتّى انبیا، از پیش خود قدرتى و مالکیّتى ندارد. «لااملک لنفسى»
2- قدرت انبیا و اولیا، پرتوى از قدرت الهى است. [279] «الاّ ما شاء اللَّه»
3- نشانهى صداقت پیامبرصلى الله علیه وآله، گفتنِ «لااملک لنفسى نفعاً ولا ضرّا» است.
4- تعیین زمان کیفر کفّار، تنها به دست خداست. «متى هذا الوعد... قل لااملک...»
5 - جامعه همچون افراد، اجل، سعادت و شقاوت، رشد و غىّ دارد. «لکل امّةٍ أجل» (سرآمدن اجلها، گاهى با هلاکت و نابودى است، گاهى با از دست دادن شوکت و عزّت)
6- حکومت وقدرت دنیوى ابدى نیست، به آن مغرور نشویم. «لکل امّةٍ أجل»
7- مهلت دادن به امّتها، از سنّتهاى الهى است. «لکلّ امّةٍ أجل»
8 - مقدّراتِ امّتها، بر اساس سنّتهاى الهى است و تقدیم و تأخیر ندارد. پس در مقدّرات الهى شتاب نکنیم. «لایستأخرون...»
279) متأسفانه در تفسیر مراغى براى ردّ توسّل، بحثى مفصّل شده و به جملهى «قل لا املک» استناد شده و از جملهى «الاّ ما شاء اللَّه» غفلت شده است!!
منبع: پتیگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است