- 4066
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 3سوره یونس
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره یونس - آیه 3
إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضَ فِى سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِن شَفِیعٍ إِلَّا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَ لِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ
ترجمه
همانا پروردگارتان، خدایى است که آسمانها و زمین را در شش روز و دوران آفرید، سپس بر عرش استیلاء یافت (زمام امور را به دست گرفت). کار جهان را تدبیر و سامان دهى مى کند. هیچ شفاعت کننده اى جز با اذن او نیست. آن خداوند است که پروردگار شماست، پس او را بپرستید. آیا پند نمى گیرید؟
مراد از شش روز، شش روزگار و شش مرحله و دوران در آفرینش است، و ممکن است مراد از آن، مدّتى برابر شش روز باشد.
«عَرش»، مرکز تدبیر و کنایه از قدرت است. وقتى مى گویند: فلانى بر تخت نشست یا او را از تخت پایین کشیدند، یعنى به قدرت رسید یا برکنار شد. سلطه خداوند، هم پیش از آفرینش آسمان ها و زمین بر هستى بوده، «وکان عرشه على الماء» ، هم پس از خلقت آنها، و پس از پایان جهان و در قیامت هم سلطه الهى بر همه هستى باقى است. «یحمل عرش ربّک یومئذٍ ثمانیة»
امام صادق (ع) فرمود: عرش، مربّع است، زیرا کلماتى که بناى اسلام بر آن است نیز چهار کلمه است: «سبحاناللّه والحمدللّه ولا اله الااللّه واللّه اکبر».
پیام ها
1- آفرینش جهان با برنامه ریزى و زمان بندى صورت پذیرفته است. «ستّة ایّام» (وقتى بر نظام هستى برنامه و تدبیر حاکم است، چگونه مى توان پذیرفت انسان که گل سرسبد موجودات است، بى برنامه باشد؟!)
2- اوّل خداشناسى، سپس خداپرستى. «ان ربکم اللَّه الذى ... فاعبدوه»
3- هستى قانونمند و هدفدار است. لازمه تدبیر امر، عاقبت وهدف داشتن و قانونمند بودن است. «یدبّر الامر»
4- عبادت، سزاوار کسى است که خلقت و تدبیر به دست اوست، نه دیگران. «خلق... یدبّر... ذلکم اللَّه ربّکم فاعبدوه»
5 - خداوند هستى را آفریده، «خَلق» و در قبضه دارد، «استوى» و با حکمت دائماً آنرا اداره مى کند، «یدّبر» و بدون اذن او کسى را نفوذى نیست، «مامنشفیع» و توجّه به این حقایق، زمینهى پیدایش روح بندگى و پرستش است. «فاعبدوه»
6- واسطه شدن هر موجودى باید از سوى خداوند تأیید شود. پس بى جهت بتها را شفیع قرار ندهیم. «ما من شفیع الاّ من بعد باذنه»
7- الوهیّت از ربوبیّت جدا نیست. طاغوت ها مى کوشند خالق را خدا بدانند، ولى سیاستگذار و مدبّر را خودشان، و دین را از سیاست جدا بدانند. «اللَّهربّکم»
8 - انسان آفریدگار خویش را باور دارد، تنها نیازمند تذکّر است.«افلاتذکّرون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضَ فِى سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِن شَفِیعٍ إِلَّا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَ لِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ
ترجمه
همانا پروردگارتان، خدایى است که آسمانها و زمین را در شش روز و دوران آفرید، سپس بر عرش استیلاء یافت (زمام امور را به دست گرفت). کار جهان را تدبیر و سامان دهى مى کند. هیچ شفاعت کننده اى جز با اذن او نیست. آن خداوند است که پروردگار شماست، پس او را بپرستید. آیا پند نمى گیرید؟
مراد از شش روز، شش روزگار و شش مرحله و دوران در آفرینش است، و ممکن است مراد از آن، مدّتى برابر شش روز باشد.
«عَرش»، مرکز تدبیر و کنایه از قدرت است. وقتى مى گویند: فلانى بر تخت نشست یا او را از تخت پایین کشیدند، یعنى به قدرت رسید یا برکنار شد. سلطه خداوند، هم پیش از آفرینش آسمان ها و زمین بر هستى بوده، «وکان عرشه على الماء» ، هم پس از خلقت آنها، و پس از پایان جهان و در قیامت هم سلطه الهى بر همه هستى باقى است. «یحمل عرش ربّک یومئذٍ ثمانیة»
امام صادق (ع) فرمود: عرش، مربّع است، زیرا کلماتى که بناى اسلام بر آن است نیز چهار کلمه است: «سبحاناللّه والحمدللّه ولا اله الااللّه واللّه اکبر».
پیام ها
1- آفرینش جهان با برنامه ریزى و زمان بندى صورت پذیرفته است. «ستّة ایّام» (وقتى بر نظام هستى برنامه و تدبیر حاکم است، چگونه مى توان پذیرفت انسان که گل سرسبد موجودات است، بى برنامه باشد؟!)
2- اوّل خداشناسى، سپس خداپرستى. «ان ربکم اللَّه الذى ... فاعبدوه»
3- هستى قانونمند و هدفدار است. لازمه تدبیر امر، عاقبت وهدف داشتن و قانونمند بودن است. «یدبّر الامر»
4- عبادت، سزاوار کسى است که خلقت و تدبیر به دست اوست، نه دیگران. «خلق... یدبّر... ذلکم اللَّه ربّکم فاعبدوه»
5 - خداوند هستى را آفریده، «خَلق» و در قبضه دارد، «استوى» و با حکمت دائماً آنرا اداره مى کند، «یدّبر» و بدون اذن او کسى را نفوذى نیست، «مامنشفیع» و توجّه به این حقایق، زمینهى پیدایش روح بندگى و پرستش است. «فاعبدوه»
6- واسطه شدن هر موجودى باید از سوى خداوند تأیید شود. پس بى جهت بتها را شفیع قرار ندهیم. «ما من شفیع الاّ من بعد باذنه»
7- الوهیّت از ربوبیّت جدا نیست. طاغوت ها مى کوشند خالق را خدا بدانند، ولى سیاستگذار و مدبّر را خودشان، و دین را از سیاست جدا بدانند. «اللَّهربّکم»
8 - انسان آفریدگار خویش را باور دارد، تنها نیازمند تذکّر است.«افلاتذکّرون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است