- 18445
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 122 سوره توبه
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره توبه - آیه 122
وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَآفَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِى الدِّینِ وَلِیُنْذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ
ترجمه
سزاوار نیست که همه مؤمنان (به جهاد) رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ایشان دسته اى کوچ نمى کنند تادر دین فقیه شوند و هنگامى که به سوى قوم خویش باز گشتند، آنان را بیم دهند تا شاید آنان (از گناه و طغیان) حذر کنند.
به دنبال نزول آیاتى که به شدّت از متخلّفان جنگ انتقاد مى کرد و سخت گیرى پیامبر در مورد آنان، از آن به بعد و در جنگ هاى بعدى، همه مسلمانان براى جهاد آماده مى شدند و پیامبر را در مدینه تنها مى گذاشتند. این آیه کنترلى براى کوچ آنان به جبهه بود.
همه مسلمانان بادیه نشین براى آموختن دین، به شهر مى آمدند و این موجب کوچ به شهر و تبعات بد آن مى شد. آیه نازل شد که بعضى براى آشنایى بادین به شهر بیایند، آنگاه به وطن خود برگشته و دیگران را ارشاد کنند.
«دین»، مجموعه قوانین الهى و مقررّات ظاهرى و باطنى اسلام است. اسلام که تنها دین پذیرفته الهى است، «انّ الدین عنداللَّه الاسلام» به معناى تسلیم خدا بودن است.
تفقّه در دین، به معناى تلاش براى کسب شناخت عمیق در دین و عقاید و احکام اسلامى است. تفقّه در دین، گاهى ممکن است براى دنیا و مقام و عشق به درس و بحث و سرگرمى و عقب نماندن از دوستان باشد و گاهى براى دین، خدا، بهشت و نجات امّت باشد. آیه، دوّمى را ارزشمند مى داند که بیمده مردم و دعوت آنان به راه خداست. «لینذروا قومهم»
فقه، آنچنان مهّم است که رسول خدا در بدرقه على (ع) به یمن، به او فرمان آموزش فقه مردم را داد، «فقّههم فى الدین» و او را چنین دعا کرد: «الّلهم فقّهه فى الدین» با آنکه وى فقیه ترین مردم بود.
چنانکه حضرت امیر به فرزندش سفارش مى کند: «تَفقَّه فىالدّین فان الفقهاء ورثة الانبیاء» امام حسین (ع ) نیز شب عاشورا در جملاتى خداوند را چنین ستود: حمد خدایى که ما را فقیه در دین قرار داد.
از امام صادق (ع) پرسیدند: اگر براى امام حادثه اى اتفاق افتاد، تکلیف مردم چیست؟ امام این آیه را تلاوت فرمود که از هر شهر و طایفه اى باید براى شناخت امام حرکت کنند.
پیام ها
1- در برنامه ریزى و مدیریتها، جامع نگر باشیم تا توجّه به مسئله اى سبب اخلال در مسائل دیگر نباشد. «ما کان المؤمنون لینفروا کافّة»
2- هجرت، ملازم ایمان است. یا براى دفاع از دین، هجرت کنید، یا براى شناختِ دین.«فلولا نفر من کلّ فرقة»
3- باید از هر منطقه، افرادى براى شناخت اسلام به مراکز علمى بروند تا در همه مناطق، روحانى دینى به مقدار لازم حضور داشته باشد.«من کلفرقة طائفة»
4- دانشمندى که کوچ نکند، فقیه کامل نیست. «نَفَر» امام درباره کسى که در خانه اش نشسته بود، فرمود: «کیف یتفّقه فى الدین؟».
5 - تفقّه در دین و آموزش دین به مردم، واجب کفائى است. «فلولا نفر منهم طائفة» (جهاد و اجتهاد، هر دو واجب کفایى است.پس برنامه ریزى چنان باید باشد که نظام علمى محصلین علوم دینى، به هم نخورد)
6- هدف از فراگیرى فقه، هشدار مردم و هوشیار ساختن آنان و نجات از غفلت و بى تفاوتى نسبت به مشکلات است. «لینذروا»
7- در زمان جنگ هم نباید مسائل فکرى، اعتقادى و اخلاقى، مورد غفلت قرار گیرد و دشمن خارجى ما را از دشمن داخلى (جهل و غفلت) غافل سازد.«ما کان المؤمنون لینفروا ... فلو لانفر...لیتفقّهوا»
8 - فقه، تنها فراگیرى احکام دین نیست، بلکه همه معارف دینى قابل تحقیق، دقّت و ژرفنگرى است. «لیتفقّهوا فى الدّین»
9- شناخته اى دینى باید عمیق و ژرف باشد. «لیتفقّهوا فى الدین»
10- شرط تبلیغ دینى آگاهى عمیق از آن است. «لیتفقّهوا... لینذروا»
11- به سخنان یک اسلام شناس فقیه، مى توان اعتماد کرد. «لیتفقّهوا... لینذروا» (ممکن است یک نفر در منطقه باشد، پس خبر واحد حجّیت دارد)
12- فقه در دین، آنگاه ارزش دارد که فقیه، عالم به زمان و آگاه از شیطنت ها و راه هاى نفوذ دشمن باشد تا بتواند هشدار و بیم دهد.«لیتفقهوا ...لینذروا»
13- براى طلاب حوزه ها، دو هجرت لازم است: یکى به سوى حوزه ها و دیگرى از حوزه ها به سوى شهرها. لذا ماندن در حوزه ها جایز نیست. «فلو لانفر... لیتفقّهوا، لینذروا... اذا رجعوا»
14- براى تبلیغ و کار فرهنگى، زادگاه انسان در اولویت است. «لینذروا قومهم»
15- علما باید سراغ مردم بروند و منتظر دعوت آنان نباشند. «رجعوا الیهم»
16- محور تبلیغ، باید ایجاد تقوا و یاد معاد باشد. «لینذروا... لعلّهم یحذرون»
17- فقها نباید انتظار اطاعتِ مطلق همه مردم را داشته باشند، چون گروهى هرگز به راه دین و خدا نمى آیند. «لعلّهم یحذرون»
حضرت على (ع) فرمود: اگر پیش آمدى رخ داد و نیاز به حضور همه در جبهه شد، بر همه لازم مى شود.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَآفَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِى الدِّینِ وَلِیُنْذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ
ترجمه
سزاوار نیست که همه مؤمنان (به جهاد) رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ایشان دسته اى کوچ نمى کنند تادر دین فقیه شوند و هنگامى که به سوى قوم خویش باز گشتند، آنان را بیم دهند تا شاید آنان (از گناه و طغیان) حذر کنند.
به دنبال نزول آیاتى که به شدّت از متخلّفان جنگ انتقاد مى کرد و سخت گیرى پیامبر در مورد آنان، از آن به بعد و در جنگ هاى بعدى، همه مسلمانان براى جهاد آماده مى شدند و پیامبر را در مدینه تنها مى گذاشتند. این آیه کنترلى براى کوچ آنان به جبهه بود.
همه مسلمانان بادیه نشین براى آموختن دین، به شهر مى آمدند و این موجب کوچ به شهر و تبعات بد آن مى شد. آیه نازل شد که بعضى براى آشنایى بادین به شهر بیایند، آنگاه به وطن خود برگشته و دیگران را ارشاد کنند.
«دین»، مجموعه قوانین الهى و مقررّات ظاهرى و باطنى اسلام است. اسلام که تنها دین پذیرفته الهى است، «انّ الدین عنداللَّه الاسلام» به معناى تسلیم خدا بودن است.
تفقّه در دین، به معناى تلاش براى کسب شناخت عمیق در دین و عقاید و احکام اسلامى است. تفقّه در دین، گاهى ممکن است براى دنیا و مقام و عشق به درس و بحث و سرگرمى و عقب نماندن از دوستان باشد و گاهى براى دین، خدا، بهشت و نجات امّت باشد. آیه، دوّمى را ارزشمند مى داند که بیمده مردم و دعوت آنان به راه خداست. «لینذروا قومهم»
فقه، آنچنان مهّم است که رسول خدا در بدرقه على (ع) به یمن، به او فرمان آموزش فقه مردم را داد، «فقّههم فى الدین» و او را چنین دعا کرد: «الّلهم فقّهه فى الدین» با آنکه وى فقیه ترین مردم بود.
چنانکه حضرت امیر به فرزندش سفارش مى کند: «تَفقَّه فىالدّین فان الفقهاء ورثة الانبیاء» امام حسین (ع ) نیز شب عاشورا در جملاتى خداوند را چنین ستود: حمد خدایى که ما را فقیه در دین قرار داد.
از امام صادق (ع) پرسیدند: اگر براى امام حادثه اى اتفاق افتاد، تکلیف مردم چیست؟ امام این آیه را تلاوت فرمود که از هر شهر و طایفه اى باید براى شناخت امام حرکت کنند.
پیام ها
1- در برنامه ریزى و مدیریتها، جامع نگر باشیم تا توجّه به مسئله اى سبب اخلال در مسائل دیگر نباشد. «ما کان المؤمنون لینفروا کافّة»
2- هجرت، ملازم ایمان است. یا براى دفاع از دین، هجرت کنید، یا براى شناختِ دین.«فلولا نفر من کلّ فرقة»
3- باید از هر منطقه، افرادى براى شناخت اسلام به مراکز علمى بروند تا در همه مناطق، روحانى دینى به مقدار لازم حضور داشته باشد.«من کلفرقة طائفة»
4- دانشمندى که کوچ نکند، فقیه کامل نیست. «نَفَر» امام درباره کسى که در خانه اش نشسته بود، فرمود: «کیف یتفّقه فى الدین؟».
5 - تفقّه در دین و آموزش دین به مردم، واجب کفائى است. «فلولا نفر منهم طائفة» (جهاد و اجتهاد، هر دو واجب کفایى است.پس برنامه ریزى چنان باید باشد که نظام علمى محصلین علوم دینى، به هم نخورد)
6- هدف از فراگیرى فقه، هشدار مردم و هوشیار ساختن آنان و نجات از غفلت و بى تفاوتى نسبت به مشکلات است. «لینذروا»
7- در زمان جنگ هم نباید مسائل فکرى، اعتقادى و اخلاقى، مورد غفلت قرار گیرد و دشمن خارجى ما را از دشمن داخلى (جهل و غفلت) غافل سازد.«ما کان المؤمنون لینفروا ... فلو لانفر...لیتفقّهوا»
8 - فقه، تنها فراگیرى احکام دین نیست، بلکه همه معارف دینى قابل تحقیق، دقّت و ژرفنگرى است. «لیتفقّهوا فى الدّین»
9- شناخته اى دینى باید عمیق و ژرف باشد. «لیتفقّهوا فى الدین»
10- شرط تبلیغ دینى آگاهى عمیق از آن است. «لیتفقّهوا... لینذروا»
11- به سخنان یک اسلام شناس فقیه، مى توان اعتماد کرد. «لیتفقّهوا... لینذروا» (ممکن است یک نفر در منطقه باشد، پس خبر واحد حجّیت دارد)
12- فقه در دین، آنگاه ارزش دارد که فقیه، عالم به زمان و آگاه از شیطنت ها و راه هاى نفوذ دشمن باشد تا بتواند هشدار و بیم دهد.«لیتفقهوا ...لینذروا»
13- براى طلاب حوزه ها، دو هجرت لازم است: یکى به سوى حوزه ها و دیگرى از حوزه ها به سوى شهرها. لذا ماندن در حوزه ها جایز نیست. «فلو لانفر... لیتفقّهوا، لینذروا... اذا رجعوا»
14- براى تبلیغ و کار فرهنگى، زادگاه انسان در اولویت است. «لینذروا قومهم»
15- علما باید سراغ مردم بروند و منتظر دعوت آنان نباشند. «رجعوا الیهم»
16- محور تبلیغ، باید ایجاد تقوا و یاد معاد باشد. «لینذروا... لعلّهم یحذرون»
17- فقها نباید انتظار اطاعتِ مطلق همه مردم را داشته باشند، چون گروهى هرگز به راه دین و خدا نمى آیند. «لعلّهم یحذرون»
حضرت على (ع) فرمود: اگر پیش آمدى رخ داد و نیاز به حضور همه در جبهه شد، بر همه لازم مى شود.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کاربر مهمان